در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
صبح در استودیوی گروه اندیشه رادیو جوان حضور مییابم.
آرم برنامه ـ که تلفیقی از خاطرات جانبازان با صدای افکت جبهه و جنگ است ـ پخش میشود. آنگاه محیالدین تقیپور میگوید: به دست تو هرچه خواهم داد از دلم نوشتهام.
در کوچه پسکوچههای پر اشک پر خاطره برسد بدست تو پر مهر برسد به دست باران!
تیتراژ شروع برنامه موسیقی فیلم «روز واقعه» است و سپس کرمی (گوینده) در نقش یک همسر شهید از احساساتش هنگام آخرین دیدار میگوید. اجرای کرمی با موسیقی پرحزن و اندوه محمدنیا، تهیهکننده فضای استودیو را عوض میکند. گرمی اشک را در چشمانم حس میکنم. تصاویر خداحافظیهای مردان مرد با شیرزنانشان در ذهنم متصور میشود که چه آرام و سبکبال میرفتند و جمع خانواده را به صبر دعوت میکردند.
بیان حماسه دفاع مقدس به دور از اشک و آه
در فرصتی که لابهلای برنامه پیش میآید فرزانه ناظری نویسنده و سردبیر این برنامه برایم توضیح میدهد: براساس کنداکتور فصل تابستان قرار شده بود برنامهها تغییر کنند. وقتی برنامههای روی آنتن را با دقت بررسی کردم متوجه شدم برنامهای با محوریت دفاع مقدس وجود ندارد. دوست داشتم در فضایی به دور از اشک و آه از دفاع مقدس بگویم. نمیخواستم با زبان ثقیل با مخاطبم صحبت کنم. براساس یکی از شعرهای عبدالجبار کاکایی طرح اولیه را نوشتم که مورد پسند قرار گرفت.
او با اشاره به اینکه برنامه «آهای دلای با وضو» به مدت یکسال است پنجشنبهها ساعت 14 از رادیو جوان پخش میشود، درخصوص بخشهای مختلف آن میگوید: در «لبخندهای پشت خاکریز» اتفاقات طنز و بامزهای که بین بچههای جبهه و جنگ معروف بود با صدای محسن ابراهیمی گفته میشود. در این بخش نمیخواستم بگویم این آدمها آسمانی و مجزا شده از آدمهای زمینی هستند. فقط میخواستم بگویم آنها هم اهل شوخی و بذله گویی بودند. در «مثل کوچههای این شهر» ندا رادمهر از جانبازانی که در حوزه هنر و فرهنگ فعالیت میکنند، گزارش مستند تهیه میکند. در این فضا فقط با جانبازان تهرانی گفتوگو نمیکنیم بلکه یادی نیز از جانبازان شهرستانی میشود و آنها مشکلات و مسائل خود را بازگو میکنند در «یادگاری یار» نیز بیوگرافیای از شهید خوانده میشود.
وقتی از ناظری میپرسم آیا در برنامه شهید خاصی معرفی میشود، میگوید: نه. الزام نیست که حتما فرمانده یا شهید خاصی معرفی شود، بلکه در تحقیقاتم اگر متوجه شوم مطلب مفیدی در زندگینامه یا وصیتنامه شهیدی نهفته است که بیانش برای مخاطب سودمند است حتما او را معرفی میکنیم.
او ـ که کار برنامهسازی با رادیو جوان را از سال 85 آغاز کرده است ـ ادامه میدهد: در قسمتهای مختلف برنامه برای جذابیت بیشتر و انتقال حس به شنونده از آنونس، نمایشهای کوتاه رادیویی و متنهای دلی که در مورد اسم برنامه یا شهداست، همچون دیالوگهای پرویز پرستویی در فیلمهای مربوط به جنگ، صداهای علی رضا کنگرلو، محسن بهرامی و خانم عباسی استفاده میکنم.
ناظری درخصوص تنوع صدا در برنامه میگوید: علاقه شخصیام در ساخت یک برنامه، رنگآمیزی صداست. دوست ندارم یک صدا در برنامه تکرار شود و اینکه هر لحنی از متن، ثابت برای یک برنامه باشد. صدایی به درد برنامه میخورد که خستگی را بگیرد.
ناظری که پیش از این هم در گروه حماسه رادیو ایران فعالیت داشته است، تصریح میکند: چون برنامههای دفاع مقدس مخاطبان خاصتری دارد، من از نمایش و صداهای متفاوت گوینده و بازیگران رادیویی بهره بردم.
او که همزمان با سردبیری، متنهای برنامه را هم مینویسد، ادامه میدهد: مقدمه برنامه در قالب یک نامه است که از طرف فرزند، همسر و گاهی مادر شهید بیان میشود. بعد از مقدمه برای شنونده پیشنهادی داریم که حالا آن پیشنهاد میتواند دیدن یک فیلم، کتاب، سایت، وبلاگ یا یک تئاتر باشد.
وقتی از ناظری میپرسم در نوشتن مطالب چه اصلی را رعایت میکنی، او میگوید: متنها را براساس ورودیه آیتم مینویسم. اگر آیتم دلی باشد از متنهای احساسی استفاده میکنم. متن آخر برنامه الهام گرفته از شعرهای علیرضا قزوه است که در پایان، کل برنامه تقدیم میشود به شهید و خانواده شهیدی که بیوگرافیاش در بخش یادگاری یار گفته شده است.
وقتی از این برنامهساز رادیو جوان میپرسم فکر میکنی چه موضوعات دیگری در این خصوص جای کار دارد، میگوید: ما به کرات میشنویم که جانبازان ما به توجه و کمک احتیاج دارند. دوست داشتم در یک برنامه میزگردی، همه کسانی را که مسوول نگهداری و حفظ این افراد هستند دعوت شوند تا آنها به مردم گزارش بدهند برای جانبازانمان چه کرده و میکنند.
ناظری با اشاره به مخاطبان برنامه میافزاید: 4 ماه پیش که مهمان برنامه «شنیده میشوید» ـ که روزهای پنجشنبه با محوریت نقد برنامههای شبکه پخش میشود ـ بودم، براساس تلفنها و پیامکهایی که به همین برنامه زده شد متوجه شدم برنامه مخاطبان خود را دارد .
موسیقی و نبود آرشیو قوی در رادیو
محمدنیا که از سال 78 تا امروز برنامهساز بوده و اثرش هارمونی موسیقی فیلم در جشنواره رادیو در بخش سردبیری برتر شناخته شده درخصوص تهیه برنامههای دفاع مقدس میگوید: در شبکه جوان 3 برنامه درخصوص دفاع مقدس تهیه میشود که در همه آنها فعالیت دارم؛ چرا که از ساخت برنامههای اینچنینی لذت میبرم و کار کردن در این فضا را دوست دارم. احساس میکنم این کار نوعی ادای دین نسبت به کسانی است که بی نام و نشان بودهاند.
علیرضا محمدنیا، تهیهکننده درخصوص موسیقیهایی که در دل برنامه استفاده میکند، میگوید: برای جذاب شدن برنامه از 2 نوع موسیقی استفاده میکنم. اینکه حس نوستالژیک را منتقل کند، مثل مستند شهید آوینی که نماینده موسیقی آن دوران است و پخش موسیقی فیلمهای خاطرهانگیزی چون خیلی دور خیلی نزدیک، روز سوم و متولد ماه مهر. همچنین از افکت دوران جنگ و دیالوگ فیلمهای آژانس شیشهای و خیلی دور خیلی نزدیک استفاده میکنم.
او ادامه میدهد: موسیقی، تداعی فضای برنامه و واگویه فضای دلی است. وقتی از محمدنیا میپرسم در راستای حفظ ارزشهای دفاع مقدس برنامهسازان باید چه برنامههایی را تولید کنند، میگوید: برنامهسازان باید به محتوای برنامهها بیشتر اهمیت دهند. چون احساس میکنم نسبت به این قضیه کمکاری میشود، با این که حماسه دفاع مقدس مساله خیلی بزرگ و مهمی بوده است .
او ادامه میدهد: معتقدم اولا باید دید برنامهساز نسبت به ساخت موضوعات دفاع مقدس عوض شود. در ضمن از حالت تبلیغ درآیند و واقعیت مطرح شود. اینکه جنگ چه بود، ما چه داشتیم و در حال حاضر چه وظیفهای داریم.
محمدنیا که سابقه برنامهسازی در منطقه عملیاتی جنوب کشور در سالهای86 ـ85 دارد، میگوید: حضور 15 روزه در راهیان نور غیر از اینکه مرا با آن فضای روحانی و معنوی آشنا کرد، کمکم کرد تا یک آرشیو غنی و خوب تهیه کنم. میتوانم بگویم بیشتر کارهایی که در دل برنامهها استفاده میشود از آرشیو شخصی خودم است.
اجرایی متواضعانه در پاسداشت یاد شهدا
از پروین کرمی (گوینده) درخصوص لحن و بیانش در اجرای این ویژه برنامه دفاع مقدس میپرسم و او میگوید: وقتی قرار است متنهای احساسی را با موضوع جنگ بیان کنم ناخودآگاه به یاد سالهای دفاع مقدس میافتم. یاد آن همه ایثار و از خودگذشتگی، یاد همه کسانی که در سنین مختلف در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور پیدا کردندکه حس غمانگیزی برایم متصور میشود و در لحظه گذر عمر را درک میکنم. اینکه آنها کی بودند و ماکی. آنها آدمهای بزرگی بودند که اکنون در جمع ما نیستند و اگر هم هستند یا جانباز شیمیایی هستند یا فداکارانی که قسمتی از بدنشان را در راه دفاع از ناموس و حیثیت ما از دست دادهاند. همه اینها انسان را غمگین میکند و من به عنوان یک گوینده با حس پاسداشت یاد آنها، برنامه را اجرا میکنم. چون معتقدم کاری که آنها کردند کوچک نبود و از عهده هرکسی هم بر نمیآید.
کرمی که سابقه 16 سال گویندگی را در فعالیتهای خود دارد، ادامه میدهد: برای اجرای بعضی متنها که کاری دلی است خودم را جای همسر و خواهر شهید که با روح همسر، عکس برادر و پدرش صحبت میکند، میگذارم و سعی میکنم همان حس را بخوبی به مخاطبم انتقال دهم که آنها احساسات کلامی خود را در خلوت، چطور با شهیدشان در میان میگذارند.
کرمی تاکید میکند: باور کنید این مطالبی را که گفتم حس حقیقی من نسبت به شهدا و جانبازان است. چیزی نیست که بخواهم تظاهر کنم. من بچه آبادان هستم. هروقت واژه دفاع مقدس را میشنوم خاطرات ترک اجباری مردم از خرمشهر در ذهنم تداعی میشود.
انگار که تصاویر آن روزها در ذهنش نقش میبندد، ادامه میدهد: عراقیها حمله کرده بودند به 2 شهر خرمشهر و آبادان. مردم با هر وسیلهای که شده بود از شهر خارج میشدند. ظاهر شهر غمگین و وحشتناک شده بود. مرتب صدای انفجار میآمد و مردم سراسیمه در حال حرکت بودند. من حتی کامیونهای بزرگ را میدیدم که مردم را گروهی سوار میکردند که از شهر خارج شوند. به اتفاق خانواده غیر از برادرم از آبادان بیرون آمدیم. این صحنهها همراه خاطرات شهادت پسرعمو و دوستانمان، مرا غمگین میکنند.
او با اشاره به نقش متن برنامه در لحن بیان میافزاید: گاهی متن خود برنامه میطلبد که به آن شکل اجرا شود. هر متنی را باید با آن حس و حالی که به گوینده القا میشود، اجرا کرد .
کرمی اجرای برنامه آهای دلای با وضو را توفیقی برای خود میداند و میگوید:با این نوع اجرا و برنامه میخواهم به خود بقبولانم که شاید بتوانم سر سوزن از دینی که شهدا در حق ما دارند را ادا میکنم. من احترام خاصی برای آنها قائلم و دوستشان دارم و همیشه گفتهام براستی چقدر باید طول بکشد که مادر روزگار آدمهایی مثل آنها را دوباره به دنیا بیاورد.
لذت از شنیدن خاطرات جبهه
ندا رادمهر که از سال 84 وارد دنیای برنامهسازی شده و در این برنامه آیتم جانبازان را میسازد، میگوید: در برنامه آهای دلای با وضو سعی کردم تیم برنامهساز را همراهی کنم، نه به خاطر رفاقتی که با فرزانه ناظری دارم بلکه از شنیدن خاطرات جبهه و جنگ آن هم از زبان آدمهایی که آن فضا را دیدهاند و فهمیدهاند، لذت میبرم. همینطور گفتن از این آدمها را دوست دارم. تمام اینها باعث میشود احساس کنم باید در فضای برنامهسازی تمرکز بیشتری کنم. راستش این چند وقت که خاطرات خیلی از این جانبازان را شنیدم و به صورت آیتم آن را ساختم به این نتیجه رسیدم جانباز امروز از ما توقع تشکر و تجلیل ندارند، اما بازخواست میشویم در مورد تمام کارهایی که برای ادای دین باید میکردیم و سهلانگاری کردیم.
رادمهر درخصوص ساختار این آیتم میگوید: در این بخش یه گپ و گفت خودمانی داریم با جانبازان و آنها از روزهای سخت و خوب زندگیشان برایمان میگویند. همچنین در انتخاب سوژهها خیلی حساسیت نشان میدهم و سعی دارم از سوژهها، حرفها و خاطراتی استفاده کنم که برای قشر جوان جامعه جذاب باشد. هر چه باشد، شبکه شبکهجوانهاست.
زهره زمانی
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد