در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
اختلاف نظرهایی درخصوص نحوه اجرای قوانین میان دولت و مجلس به وجود آمده است. به عقیده شما ماهیت این اختلافات چیست؟
این اختلافات منشأ متفاوتی دارد، بخشی مربوط به برداشت از قانون اساسی است که حدود اختیارات قوا و روسای آن را مشخص کرده است. این بخش که توسط رئیسجمهور مطرح شد باعث گردید که هیات کارشناسی در شورای نگهبان شکل گیرد و چون مفسر قانون اساسی این شورا بوده قطعا هر تصمیمی گرفته شود فصلالخطاب است و التزام عملی برای قوای دیگر به وجود میآورد و اگر شورای نگهبان ضرورت ببیند که برای رفع ابهامات اقدامی انجام دهد، فرآیندی را پیشبینی خواهد کرد. پس در این بخش از اختلافات که منشأ آن برداشت از قانون اساسی است بنبستی وجود ندارد.
البته بخشی از اختلافات به نیازهایی که دولت به عنوان لایحه به مجلس منعکس میکند و در مجلس دچار تغییراتی میشود برمیگردد و چون ممکن است نیاز اولیه دستگاه اجرایی با این تغییرات برآورده نشود و بار اجرایی جدید را برای دولت به وجود میآورد شاید گاهی مالایطاق شود.
این اختلافات از گذشته بوده و هنوز هم هست و چیز جدیدی نیست منتها این تیزبینی رئیسجمهور بود که این دسته از مسائل و اشکالات را در این دوره مطرح کرد.
البته این مسائل خدمت رهبر معظم انقلاب منعکس شد و معظمله فرمودند مجلس به گونهای عمل کند که لایحه مورد تقاضای دولت دچار تغییرات جدی و اساسی نشود و ماهیت نیاز اولیه دولت تغییر نکند که در این زمینه مجلس انصافا همکاری جدی را انجام داد و مساعدت کرد و حتی در مواردی که مسائلی را نمیپسندید و اختلافنظر داشت به خاطر رعایت حال دستگاه اجرایی و دولت همکاری کرد که مهمترین بخش و جلوه آن در قانون برنامه پنجم و قانون بودجه سال 90 بود که مسوولان اجرایی و شخص رئیسجمهور هم مکرر نسبت به این موضوع اعلام نظر و اظهار رضایت از مجلس داشتند.
بخشی از اختلافات هم ، به فرآیند ابلاغ قوانین بازمیگردد، یعنی قانونی در مجلس تصویب شده و به شورای نگهبان رفته و تایید شده و با اعلام مجلس به دستگاه اجرایی باید ارجاع شود، اما این اتفاق نمیافتد. البته گزارشی در این زمینه به کمیسیون اصل 90 مجلس ارائه شده و حاکی از آن است که حجم این مساله بسیار بالاست، ولی بعد از بررسیهای کمیسیون و توضیحات مسوولان اجرایی، هنوز نتوانستهایم این گزارش را تایید کنیم و در حال انجام کار کارشناسی روی مساله هستیم، لذا نمیتوانیم اظهار نظر در این زمینه داشته باشیم . البته اعلام نظر دستگاههای نظارتی را هم نمیتوانیم تایید کنیم. بخشی از مسائل هم به مصوبات دولت بازمیگردد، براساس قانون اساسی مقرر شده آنچه در هیات دولت تصویب میشود باید به اطلاع ریاست مجلس برسد تا مغایر با قوانین مصوب نباشد و اگر مغایرت داشت رئیسمجلس جلوی آن را بگیرد که این دسته از مصوبات نیز چند دسته میشود، بخشی مشمول اصول قانون اساسی است که الزامآور است تا منعکس شود و بخشی از مصوبات مسائل جاری کشور و بسیار جزئی و بخشی از آن واگذاری اختیارات رئیسجمهور براساس یکی از بندهای قانون اساسی به هیات و افراد دیگر است.
آیا چنین تخلفاتی از سوی دولت برای مجلس محرز شده است؟
در این زمینه گزارشی به کمیسیون اصل 90 آمده که آمار تخلفات دولت را در این خصوص نشان میدهد، اما وقتی ما (کمیسیون اصل 90) به بررسی آن پرداختیم چیزی اثبات نشد. البته هنوز در حال بررسی کارشناسی هستیم و در این زمینه نمیتوانیم اظهار نظر قطعی کنیم و چنانچه مسائل روشن شد، آن را خواهیم گفت.
بنابراین باید گفت دغدغه و نگرانی که در افکار عمومی دامن زده میشود که دولت قانونگریز و قانونشکن است و از اجرای قانون فرار میکند، هنوز در کمیسیون اصل 90 نتیجهگیری نهایی نشده و چیزی به اثبات نرسیده است و مرحله کارشناسی خود را طی میکند. اما سوال اینجاست که آیا مطالبی که اثبات نشده است را میتوان منشأ اختلافات دانست؟ که باید گفت قضاوت در این خصوص سخت و زود است.
آیا همه اختلافا ت مجلس و دولت در همین حد است؟
نه. بخشی از اختلافات، سطح و اندازهاش بالاتر از مطالبی است که گفته شد و این بحث مربوط به رویکردها، جهتگیریها و پایبندی به شاخصهای اساسی اصولگرایی است که جنس آن متفاوت است.
مثلا ما در بحث قانون عفاف و حجاب یا در بحث توجه به شاخص عقلانیت و خرد جمعی که از شاخصهای اصولگرایی است یا در پایبندی به رعایت دیدگاهها و منویات رهبر معظم انقلاب که جزو شاخصهای مادر و اساس اصولگرایی است نگرانیها و دغدغههایی داریم که نوع طرح این مسائل و رسیدگی و حل آن با قبل فرق دارد و امیدواریم با پیگیریهایی که صورت میگیرد این مسائل نیز مرتفع شود.
آیا این اختلافات و مواردی را که مطرح کردید تاثیری در وحدت اصولگرایان دارد؟
اگر اختلاف به عدم رعایت شاخصهای اصولگرایی برگردد و این مساله هم تعمدی باشد حتما تاثیر میگذارد.
تفکر اصولگرایی بعد از بحث اصلاحطلبی قدرت بیشتری گرفت و 2 دوره است که مجلس با این تفکر تشکیل میشود. حال با توجه به مسائل به وجود آمده آیا اختلافات تاثیری در انتخابات آینده خواهد گذاشت؟
اصولگرایی یک گفتمان است و ترجمه آن همان گفتمان انقلاب اسلامی است و متعلق به هیچ حزب، گروه یا فردی نیست بلکه متعلق به آحاد ملت ایران است، ملت ایران در دوره کارگزاران و مشارکت که مسوولیتهای اجرایی کشور را بر عهده داشتند شاهد شکلگیری فکر و اندیشهای بودند که تبدیل به جریان شد و این جریان فکری و سیاسی با اصل گفتمان انقلاب اسلامی زاویه پیدا کرد و مردم نگران از این مساله و به دنبال احیای گفتمان انقلاب اسلامی تلاشهایی را آغاز کردند که منجر به پسگرفتن سنگرهای از دست رفته بود و ما دیدیم که بعد از آن دوران شورای شهر، مجلس شورای اسلامی و مدیریت اجرایی کشور در اختیار اصولگرایان قرار گرفت.
اما این روزها اصولگرایان از برخی مدعیان اصولگرایی نیز صحبت می کنند. به نظر شما چرا عدهای بعد از مقطعی چهره خود را نشان دادهاند؟
این اتفاقات چیز جدیدی نیست و در طول تاریخ بشریت و انبیا و ائمه اطهار و حتی در طول 30 سال انقلاب و زمان امام(ره) وجود داشته و ما در 32 سال انقلاب شاهد فراز و فرود در میان افراد مختلف که مدعی پیروی از خط امام، رهبری، شهدا، باورهای دینی و حکومت دینی بودند نیز هستیم.
با توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب مبنی بر حفظ وحدت و لزوم هماهنگی میان مسوولان، اصولگرایان در این زمینه چه وظیفهای را بر عهده دارند؟
فدایی: یک جریان انحرافی قدرتطلب هم در میان اصولگرایان وجود دارد که مشکل ایجاد میکند منتها جریان عمومی انقلاب و نظام در مقام روشنگری نسبت به جریان فتنه و تبیین جریان انحراف گامهای خوبی برداشته است
طبیعی است که در حوزههای مختلف، وحدت پایدار وحدتی است که هدف اصلی آن مشخص و متناسب با گفتمان انقلاب اسلامی باشد. قطعا هدف وحدت خدمت بیشتر به مردم و کارآمدی حکومت در میان مسوولان است. باید تاکید کرد محتوای وحدت شاخصها و معیارهای اصولگرایی است که به صورت عینی رعایت قانون اساسی و احترام به باورها و اعتقادات دینی است. یکی از محورهای اساسی وحدت ولایتمداری و باورهای دینی و قانون با محوریت ولایت است که باید ملاک عمل قرار گیرد. پس وحدت پایدار هدفش ارائه خدمت و رضایتمندی مردم و کارآمدی است و محتوای وحدت علاوه بر باورهای اعتقادی، دینی و ارزشی، مبنا قرار دادن قانون اساسی و قوانین مادر، با محوریت ولایتمداری است.
اگر این 3 بخش یعنی هدف، محتوا و محور رعایت شود آیا اختلافی وجود خواهد داشت؟
به اعتقاد من اختلاف به حداقل خواهد رسید و اختلاف حداقلی در راستای تضارب آرا برای پیشرفت کارساز خواهد بود.
شما پیشتر صحبت از افرادی کردهاید که با رویکردهایی که دارند با نفوذ در مراکز قدرت قصد رسیدن به نتایج و اهداف خود را دارند، جریان اصولگرا چگونه قصد دارد در مقابل این طیف مقابله کند؟
این افراد 3 دسته هستند اول کسانی که از اول انقلاب، گفتمان اصولگرایی را باور نداشتند و با ظاهر گفتمان انقلاب اسلامی نفوذ پیدا کردند. دسته دوم کسانی بودند که اصل انقلاب را باور داشتند ولی در مسیر عمل منحرف شدند و زاویه پیدا کردند. دسته سوم به اصول انقلاب و مکتب امام، اعتقاد داشته اما برداشتهای متفاوتی دارند. دسته اول و دوم جزو کسانی هستند که منحرف شدند و براساس قانون و معیارها باید با آنها برخورد شود.
کسانی که در مسیر منحرف شدند و دچار فساد فکری، سیاسی، مالی و اخلاقی شدند مانند جریان ملیگراها هستند که به نام امام(ره) و انقلاب آمدند ولی در مسیر، تغییر کردند که البته قانون با این افراد برخورد کرد.
در جریان فتنه هم دیدیم که افرادی با شعار انقلاب، ارزشها و امام وارد شدند ولی رفتارشان به گونهای شد که همموضع با نظام سلطه شدند و دل دشمنان انقلاب را شاد و دل وفاداران را خون کردند که البته قانون هم با آنان برخورد کرد.
و اما آن دسته از افرادی که برداشتها و تحلیلهای متفاوت دارند و دچار اعوجاج شدهاند؛ برای این دسته از افراد، باید توسط نخبگان، فرهیختگان و دستگاههای رسانهای در مورد آنها بصیرتافزایی، اطلاعرسانی و روشنگری شود. نکته دیگر تفکیک خط خدمت، تلاش و کوشش در نظام اجرایی کشور با جریاناتی است که ظرفیت قابل توجهی ندارند، لذا اهمیت دارد که آنها را با دقت رصد کنیم. لذا ما نباید خط انحراف را با خط خدمت و تلاش و کوششی که در دولت وجود دارد یکی بدانیم، چون این دو قابل تفکیک هستند و نباید اجازه بدهیم که یک جریان کوچک جزئی، دستاورد ملی انقلاب و نظام را مورد خدشه قرار دهد.
باتوجه به فرموده رهبر معظم انقلاب در خصوص بصیرتافزایی چگونه میتوان برای مردم چنین مسائلی را روشن کرد؟
در مجلس شاهد رگههایی بودیم که فتنه را فهم نکردند و وزن لازم را به تهدیدات و توطئههای دشمن نداده و گاهی نمیدهند. (البته کلیت مجلس هشتم چنین نبود)که نتیجه آن پررنگ و پروزن شدن اختلافات است. ما حتی شاهد شکلگیری یک جریان انحرافی فساد قدرتطلب هم در میان اصولگرایان بودیم که آنان هم مشکل ایجاد کرده و میکنند. منتها جریان عمومی انقلاب و نظام در مقام روشنگری نسبت به جریان فتنه و تبیین جریان انحراف گامهای خوبی برداشته است. البته باید تاکید کرد که جریان فتنه و گروه انحراف، هیچ کدام هنوز ریشهکن نشده اما شکست خوردهاند. مطلب دیگر این که با جریان انحراف، بیش از وزن و اثرگذاری آن برخورد نشود چنانچه اگر نگاهی به وزن جریان فتنه و خسارتهای سنگینی که به نظام به دلیل همراهی با نظام سلطه و ضدانقلاب داشت بیندازیم متوجه میشویم که برخورد با جریان انحراف که بالقوه خطرآفرین بود بسیار جدیتر بوده است. البته باید گفت برخی در مقام مقایسه جریان انحرافی با فتنه هستند تا با این شیوه به تطهیر سران داخلی فتنه بپردازند در حالی که خسارتهایی که جریان فتنه به نظام وارد کرد قابل مقایسه با جریان انحرافی نیست. البته درست است که هر دو غلط و بد هستند ولی حجم و اندازه خسارتهای جریان فتنه قابل مقایسه با جریان انحرافی نیست. بهترین روش برخورد با هر دو برخورد قانونی است اگر چه ما از جریان فتنه و انحراف عبور کردهایم. در این میان یکی از عوامل تقویتکننده وحدت ملی و وحدت نخبگان و مسوولان سامان دادن یک گفتمان واحد است که میتواند تحقق جهاد اقتصادی باشد.
با توجه به نزدیکی انتخابات آیا استراتژی و برنامهریزی اصولگرایان تغییر جدی خواهد کرد؟
استراتژی اصولگرایان جدا از استراتژی کل نظام نیست یعنی قاطبه اصولگرایان راهبرد دهه سوم انقلاب که پیشرفت و عدالت است را قبول دارند. منتها در تاکتیکها و روشها شاید دچار اشتباه شوند. بنابراین ضروری است که مفهوم جهاد اقتصادی معیار و شاخص و مطالبه اصلی شود و برخی شاخصهای دیگر اصولگرایی نیز برجسته گردد.
اصولگرایان ناب و واقعی همانگونه که به لحاظ شاخصهای ایجابی یعنی عدالتخواهی، عقلانیت، خرد جمعی خدمت صادقانه به مردم، سادهزیستی، کارآمدی، اعتقاد به امام و ولایت و ارزشها دارای اصول مشترک هستند باید در مواضع سلبی هم مثل استکبارستیزی، فتنهستیزی، انحرافستیزی و فسادستیزی، اصول مشترک خود را حفظ کنند. چون هر کدام از این اصول با یکدیگر رابطه نزدیک دارد. اگر این اصول را مبنا قرار دهیم قطعا گرایشات مختلف اصولگرایی، رقابت خود را در این عرصه برنامهریزی خواهند کرد که چنین رقابتی منطقی و کارآمد خواهد بود.
پس ما باید مهندسی کلی کشور را در انتخابات به گونهای تعریف کنیم که رقابتها بعد از پذیرش اصول و محکمات انقلاب قرا رگیرد نه آنکه رقابت بر سر نفی این موارد باشد. آنچه جریان دوم خرداد را به سرنوشت همراهی با نظام سلطه دچار کرد، کوتاه آمدن از اصل گفتمان انقلاب بود. نقد اساسی نسبت به جریان دومخرداد و مدعیان اصلاحطلبی از این زاویه است که به نام امام(ره)، ارزشها و دین پا به عرصه انتخابات گذاشتند ولی اصل اندیشه امام(ره) و حکومت دینی و اصول و محکمات انقلاب را به چالش کشیدند. اصولگرایان باید مراقبت کنند که در بین آنها جریاناتی شکل نگیرد که بخواهد اصل گفتمان انقلاب اسلامی را به چالش بکشد. در واقع اگر کسانی میان اصولگرایان باشند که شاخصهای قطعی و محکمات این طیف را به چالش بکشند دیگر اصولگرا نیستند و آنها هم مثل جریانهای دوم خرداد خواهند بود که تنها ادعای وفاداری به انقلاب، امام و نظام را داشتند.
با توجه به سخنان شما این پیشبینی میشود که آرایش انتخاباتی آینده اصولگرایان متفاوت باشد.
بله، به نظر میرسد که گرایشات مختلف سیاسی وجود دارد، ولی اینها باید در یک نقطه اجماع داشته باشند و اجازه ندهند فرصت برای فتنه و انحراف و کسانی که از خط قرمز عبور کردند به وجود آید.
با توجه به حضور جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برای ایجاد وحدت میان اصولگرایان چه نتیجهای در این خصوص حاصل خواهد شد؟
خوشبختانه با کارگروهی که جامعتین تعیین کرد و نتیجه کار آن منتهی به منشور اصولگرایی شد ورود خوبی به این بحث بود، اما این منشور باید تکمیل و اصلاح شود و براساس آن شاخصها تبیین شود که به نظر میرسد چنین چیزی اتفاق خواهد افتاد.
آیا یک فهرست واحد خواهیم داشت؟
جامعتین و علما انسانهای وارسته و الهی و پایبندی به اصول و محکمات انقلاب هستند و تلاش میکنند سیاسیون و افراد مختلف را با محور شاخصهای اصولگرایی نزدیک کنند. چنانچه تمرکز به روی مفاهیم، اعتقادات و باورها باشد وحدت زودتر حاصل خواهد شد.
فاطمه امیری / گروه سیاسی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان