آینه‌های روبه‌رو

مثنوی مهران

هفته‌ای که گذشت ـ روز 10 تیر ـ مصادف با یکی از رخدادهای مهم دوران دفاع مقدس بود یعنی آزادسازی شهر مهران که با انجام عملیات کربلای یک صورت گرفت.همین مناسبت باعث شد تا در آینه‌های روبه‌رو این هفته میزبان یک شاعر ایلامی باشیم آن هم با یک مثنوی به نام «مهران».
کد خبر: ۴۱۳۸۷۶

حمید حیدرپناه متولد 1363 ایلام و رشته تحصیلی‌اش هم جامعه‌شناسی است؛ او این روزها در تهران و در واحد شعر و ترانه مرکز موسیقی سازمان صداوسیما مشغول فعالیت است.

مثنوی بلندی که از حیدرپناه می‌خوانیم از نظر زبان و بهره گرفتن از ظرفیت‌های آن در کنار خلاقیت و نوآوری در به کار بردن قافیه اثری موفق است اگرچه این انتقاد هم به شهر «مهران» وارد است که برخوردش با واقعه‌ای عظیم مانند عملیات کربلای یک و آزادسازی مهران کمی سطحی و شتاب‌زده و بیشتر احساسی است و شاعر نتوانسته ابعاد این حماسه را در مقابله با دشمنی که با بیش از 10 تیم هوانیروز، 400 تانک و نفربر، 15 گردان و 70 هزار نیرو به میدان آمده بود، بخوبی روایت کند.

همچنین قهرمانان و شهیدان آزادسازی مهران هم به طور کلی مطرح شده‌اند و شاعر کمتر وارد شخصیت‌سازی و روایت شاعرانه از این حماسه شده است.

مهران

به نام خدای زمان و زمین

به نام شهیدان میدان مین

«به نام خدایی که جان آفرید»

به نام حقیقت به نام شهید

بیا با من امشب به دریا زنیم

قدم در قدمگاه مولا زنیم

به آنجا که مولا قدم می‌زند

شب ناکسان را به هم می‌زند

به آنجا که بوی خدا می‌دهد

خبر از شهید شما می‌دهد

به آنجا که نامش امید من است

به آنجا که شهر شهید من است

به شهری که سرشار داغ است و دود

تنش زخم آجین، گلویش کبود

به شهری که غرق تب و ترکش است

به شهری که یادآور آتش است

به شهر غریبم به مهران ما

به آرامگاه شهیدان ما

در این کوچه‌های پر از جستجو

شبی عشق بود و خدا بود و او

دل از جذبه‌های خدا می‌نوشت

سر از عاشقی‌ها جدا می‌نوشت

در آن ازدحام تفنگ و شهید

شبی تا سپیده خدا می‌وزید

کدامین بگیرد کدامین به دست

تفنگی که از او به جا مانده است

هلا ای رفیقان بالاپرست

کدامین پرنده، پرنده‌تر است؟

بنازم سواران بر شب زده

سحر رفتگان شهید آمده

بنازم به آنان که دریایی‌اند

به گاه شهادت تماشایی‌اند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها