در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
بازجوییهای اولیه و آخرین دفاع را که خواندم متوجه شدم پسر نوجوان بدون اینکه بداند چه کاری انجام میدهد و چه مجازاتی در انتظار اوست با مادرش همکاری میکند.
روز محاکمه که فرا رسید مادر و پسر از زندان منتقل شدند. جالب اینجاست که مادر اصرار داشت مواد مخدر متعلق به پسرش است، در حالی که میدانست احتمال دارد او اعدام شود. پسرک در دادگاه مبهوت مادرش را تماشا میکرد و حرفی نمیزد. رفتار او نشان میداد از کارهای مادرش تعجب کرده است و نمیداند او چرا چنین رفتاری از خود نشان میدهد. از آن پسر پرسیدم آیا حرفهای مادرش را قبول دارد؟ او مکثی کرد و گفت قبول دارد و مادرش نقشی ندارد.
سوالات بیشتری از پسرک پرسیدم؛ مثلا این که مواد را از چه کسی خریده و چطور به تهران رسانده است؟ او نمیدانست باید چه کند و چطور توضیح دهد که این مواد را از کجا آورده. مادرش که میدید پسرک نمیتواند جواب دهد وارد حرفهای او میشد و سعی میکرد طوری موضوع را توجیه کند.
وقتی دیدم مادر این نوجوان اجازه صحبت کردن را به او نمیدهد زن را از دادگاه بیرون کردم تا بدرستی تحقیق کنم و اصل ماجرا را بدانم. چرا که این اطلاعات میتوانست در صدور رای عادلانه کمک کند.
بعد از خروج مادر دوباره پسرک را سوال پیچ کردم و به او گفتم باید توضیح دهد مواد را از کجا آورده و چطور آن را به تهران منتقل کرده است. او هیچ چیز نمیدانست. وقتی به او توضیح دادم اگر واقعیت را بگوید حکم سبکتری برای او در نظر میگیرم، تصمیم گرفت همه چیز را بگوید. ما متوجه شدیم مادر این پسر مواد مخدر را در ساکی گذاشته و برای این که کسی شک نکند با اتوبوس به سمت تهران به راه افتاده بود. بعد هم که ماموران او را بازداشت کردند در اعترافاتش گفته بود مواد متعلق به پسرش است در حالی که پسر نوجوان از چیزی خبر نداشت.
آن پسر گفت: بعد از این که مادرم بازداشت شد متوجه شدم ماجرا چیست و او برای چه با عجله از من خواست به تهران بیایم. میدانستم مادرم مواد حمل میکند. 2 بار هم زندانی شده بود. مادرم به من قول داده بود دیگر این کار را نکند.
او در مورد این که چرا مادرش به این راه کشیده شد گفت: پدرم قاچاقچی بود. او مادرم را به این راه کشاند. چند سال قبل پدرم در یک درگیری فوت کرد و من و مادرم تنها و فقیر شدیم. دوستان پدرم به مادرم پیشنهاد کردند که مواد حمل کند و پول به دست آورد و مادرم هم برای اینکه هزینه زندگیمان را تامین کند قبول کرد. او دوبار بازداشت و زندانی شد. در آن زمان من بچه بودم و نمیتوانستم کار کنم. آخرین بار که مادرم از زندان بیرون آمد به او گفتم دیگر لازم نیست این کار را بکند چون پول زیادی هم به او نمیدادند. گفتم خودم کار میکنم. مادرم به من قول داده بود دیگر مواد جابهجا نکند.
بعد از این که مشخص شد این پسر در حمل مواد مخدر چندان نقشی نداشته و مادرش متهم اصلی است او از مجازات سنگین معاف، اما مادرش به اعدام محکوم شد.
این زن بعد از صدور حکم به رای اعدام اعتراض کرد. حکم مادر و پسر مورد تایید قرار گرفت و برای اجرا رفت، اما نکتهای که هرگز فراموش نکردم بیمهری مادر نسبت به فرزندش بود. این زن به حمل مواد مخدر و قاچاق عادت کرده بود. هر چند در ابتدا به خاطر فقر جلو رفته بود، اما بعد دیگر عادت کرد و نهتنها نسبت به جوانان مردم که زندگیشان بابت وجود چنین آدمهایی میسوخت بیتفاوت شده بود، بلکه نسبت به فرزند خودش هم هیچ مهری نداشت و میخواست با وارد کردن اتهام به وی او نیز زندانی شود.
محمد سالاری
مستشار دادگاه کیفری استان تهراندر گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: