در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
متبسم که قبل از رفتن به خارج از کشور در گروه چاووش و شیدا فعالیت میکرد علاوه بر تشکیل گروه دستان، انجمن تار و سهتار و گروه مضراب و پردیس را نیز تشکیل داد.
این هنرمند که با گروه دستان کنسرتهای متعددی را در داخل و خارج از کشور برگزار کرده است، در چند روز گذشته به همراه سالار عقیلی و رجیب چاکرابورتی از نوازندگان هندی با برنامه گل سرخ در تالار وحدت روی صحنه رفت.
او همچنین قصد دارد به همراه ارکستر سازهای ایرانی به خوانندگی همایون شجریان برای دومین بار پروژه سیمرغ را در تهران به روی صحنه ببرد. گفتوگوی زیر اگر چه به بهانه تازهترین کنسرت این آهنگساز انجام شده است، اما به موضوعات کلان هنری نیز میپردازد.
گروه دستان با تاکید بر موسیقیسازی شکل گرفته، دلیل عمده این هدف چیست؟ آیا به خاطر مهجور بودن موسیقیسازی در شرایط کنونی است یا از ابتدا هدف اعضا بر این بوده است؟
وضعیت موجود به لحاظ فرهنگ همنوازی روی همه موسیقیدانها تاثیر میگذارد، اما اگر علاقه شخصی نباشد ما هم دنبال آن نخواهیم رفت. به طور کلی ساز یک زبان انتزاعیتر از آواز دارد و اگر مردم به آواز بیشتر توجه میکنند به خاطر این است که شعر را راحتتر میفهمند در حالی که برای من به عنوان موسیقیدان در زمان شنیدن موسیقی، موسیقی آوازی و سازی هیچ تفاوتی نمیکند، یعنی آواز برای من یک نواست و خواننده یک ساز. در واقع ترجیح میدهم شعر مرا برای درک موسیقی هدایت نکند بلکه خودم بتوانم تصوراتم را از موسیقی بگیرم و بسازم.
در واقع ما سعی نداریم با بروز زیاد موسیقی آوازی مبارزه کنیم بلکه در درجه اول علاقه شخصیمان است ولی یک مقدار زیادی هم کار ما میتواند این تاکید را داشته باشد که کمکی کنیم به ایجاد موسیقیسازی که شنونده و مخاطب خودش را داشته و آنها را جلب و به نوعی فرهنگسازی کند.
آیا این مساله برنمیگردد به این که گروه دستان بیشتر خارج از کشور اجرا دارد و از آنجا که خارجیها با زبان ما آشنایی ندارند، تاکید گروه هم ارائه موسیقیسازی است؟
این هم یک دلیل محکم است. ما آنجا در محیطی تازه مطالبی را هم یاد میگیریم امروزه امکانات اینترنت و ارتباطات، دنیا را کوچک کرده یعنی در لحظه میتوانید با وسایل موجود با یک نفر در آن سر دنیا در تماس باشد در واقع این امکانات فواصل را کم کرده در حالی که در گذشته دور یعنی زمان درویشخان، میرزاعبدالله و... چنین فضایی نبود و این موسیقیدانها حتی برایشان سخت بود از محله خود به محله دیگر بروند بر این اساس در محدوده خودشان و با شناختی که داشتند زندگی و کار میکردند و میبینید همان زمان وقتی که برای اولین بار این موسیقیدانها از ایران خارج میشوند و یک اثری را در کشور دیگر ضبط میکنند در زمان بازگشت تاثیرپذیری موسیقی غربی را کاملا میتوان در آثارشان احساس کرد و این نشان میدهد این افراد نیز آمادگی تاثیرپذیرفتن را داشتند ولی فضایی برایشان فراهم نبود.
ولی هماکنون شما در هر جای دنیا که زندگی میکنید میتوانید به دستاوردهای دیگر مردم دنیا به راحتی دست یابید و این آشنایی باعث میشود که چشم و گوش افراد در زمینه کاریشان بیشتر باز شود.
با این توضیحات زندگی ما در خارج هم تاثیرات مختلفی را روی کارمان میتواند داشته باشد که یکی از این موارد شنونده اروپایی است که مخاطب ما محسوب میشود و برایش موسیقی آوازی و یا سازی مطرح نیست و حتی در بسیاری موارد از نوع آواز خواندن ایرانی زیاد لذت نمیبرند یا حداقل زیاد ارتباط برقرار نمیکنند. البته با شیوههایی که هماکنون جوانترها میخوانند و البته شیوههایی که استادان آواز ایران با کیفیت خوب ارائه میدهند آشنایی دارند و کمابیش موسیقی آوازی جای خودش را در میان شنوندههای غیرایرانی نیز باز کرده است.
عدم ارتباطگیری مخاطب خارجی با آواز ایرانی به این برنمیگردد که شاید خارجیها در گذشته موسیقی کاملا صرف سنتی را شنیدهاند ولی هماکنون خوانندههای جوان آن را به شیوه موسیقی سنتی در قالب کلاسیک ارائه میکنند؟
این هم هست. به هر حال دیدن موزه یک اندازهای دارد شما هر روز نمیتوانید به آثار باستانی خیره شوید و نگاه کنید بلکه دلتان مطالب جدید، نوعآوری و حرکتهای تازه میخواهد و این مساله به هیچوجه دست من و دیگری نیست که تصمیم بگیریم بلکه جامعه خودش حکم میکند و آن مسیر را طی میکند. اگر من این کار را نکنم دیگری انجام میدهد و مسیر خودش را میرود و همه آن چیزهایی که در واقع امروز معنای سنت به خودش گرفته یک زمانی در نوع خودش نو بوده است. بر این اساس موسیقی امروزی، زبان و گویشاش متفاوت است و تحتتاثیر همین ارتباطات، جهانیتر شده است. هر چقدر که زبانها به هم نزدیک میشوند، زبان فرهنگی سرعت نزدیکیاش خیلی میتواند سریعتر باشد و احتیاج به مترجم هم ندارد.
با این توضیحات و با توجه به این حرکت و پیشرفت جهان، موسیقی بالطبع راه خودش را میرود و هر روز پیشرفتهای بسیاری دارد. شما چقدر اعتقاد به بهروزشدن و مدرنشدن موسیقی خودمان دارید؟
این قضیه ربطی به اعتقاد من و دیگری ندارد چرا که تغییرات و تحولات فرهنگی مسیر خودش را پیدا میکند. ولی تغییر و تحولات فرهنگی پایهای و ریشهای است و زمان خیلی طولانی برای انجام و تعیین و صورت گرفتن احتیاج دارد.
متبسم: در مورد نو آوری درموسیقی، این جامعه است که حکم میکند و اگر من این کار را نکنم دیگری انجام میدهد و مسیر خودش را میرود. همه آن چیزهایی همکه امروز معنای سنت به خودش گرفته، یک زمانی در نوع خودشنو بوده است. بر این اساس موسیقی امروزی، زبان و گویشاش متفاوت از گذشته است
بر این اساس به خاطر سرعت زیادی که هماکنون در زمینه علم و صنعت در جهان نسبت به گذشته وجود دارد این تغییرات هم سرعت گرفتهاند به همین دلیل ربطی به اعتقاد من ندارد. یعنی من اگر معتقد باشم که باید حتما سنتها را همانجور که بوده نگه داریم، هیچ تاثیری روی این قضیه نمیگذارد.به طور کلی من معتقدم که میبایستی در این زمینه کار کرد و به دیگران هم اجازه کار و تغییر را داد.
با توجه به تاکید گروه بر ارائه موسیقیسازی، خواننده در گروه شما چه جایگاهی دارد؟
ما هیچ تعصبی روی این قضیه نداریم و به صحبتهایی که درخصوص خواننده و خوانندهسالاری میشود نیز هیچ اعتقادی ندارم. در آثار آوازی دستان خواننده نقش سولیت دارد و از جایگاه ویژهای برخوردار است که باید ارزش به آن گذاشت و به اندازهای که هست بزرگ جلوهاش داد.
شما در جایگاه یک آهنگساز آیا قطعات آوازی را برای صدای خواننده میسازید یعنی خواننده آنجا نقش پیدا میکند یا ابتدا قطعات ساخته و سپس خواننده انتخاب میشود؟
هر دو شیوه در کار من رخ داده است برای مثال در اثر سیمرغ از همان ابتدا به همایون شجریان فکر کردم و با او گفتوگو کردم و با پذیرش ایشان کار را براساس وسعت و رنگ صدای او ساختم اما در آلبوم به نام «گل سرخ» از ابتدا تصوری برای خواننده نداشتم و نمیدانستم در پایان کار چه کسی قرار است این قطعات را بخواند.
این گروه از ابتدای فعالیتش تاکنون با خوانندگان بسیاری از جمله ایرج بسطامی، شهرام ناظری، صدیق تعریف و این اواخر با سالار عقیلی و همایون شجریان کار کرده است، با توجه به متفاوت بودن سبک و لحن آوازی هر کدام از این هنرمندان، گروه دستان چه اهدافی را در انتخاب خواننده دارد؟
ما در دوران کاریمان همانطور که گام به گام پیش رفتیم و شناخته شدیم مورد توجه خوانندههای بنام هم قرار گرفتیم در ابتدای کار با ایرج بسطامی کار کردیم و سپس با ناظری، همایون شجریان و سالار عقیلی. در واقع این آشنایی و ارتباط خود به خود پیش آمده یعنی آنها تمایل داشتند و ما هم به آنها فکر کردیم و به هم رسیدیم و با یک توافق جمعی این کارها را ارائه دادیم.
در آثار شما انتخاب شعرها مخاطب را به خودش جلب میکند چرا که در برههای اشعار نو و در زمانی دیگر همانند پروژه سیمرغ شعرهای شاهنامه فرودسی در ساختههایتان نمود میکند؟
من غیر از ارتباط کاریام، با شعر و ادبیات فارسی ارتباط عاطفی هم دارم چرا که از کودکی به این مقوله علاقه بسیار زیادی داشتم و از همان زمان نیز با شعر دیباچه شفیعی کدکنی آن هم به واسطه خواندنش از سوی برادر و خواهرهای بزرگترم ارتباط برقرار کردم البته شعر فردوسی نیز برایم چنین جایگاهی را داشت.
بر این اساس بسیاری از کارهایی که من ساختهام با اشعارش از گذشته رابطه عاطفی زیادی داشتهام.
شما همیشه در صحبتهایتان اشاره به این دارید که در مواجهه با اشعار شفیعیکدکنی به فضاهایی برخورد میکنید که باید از موسیقیهای دیگر فرهنگها استفاده کرد؟
شعر کدکنی یک فضاهایی را برای من ایجاد میکند که خیلی مشخص نیست بلکه جهانی است و باید دید جهانی داشته باشیم وقتی شعری چنین تاثیری روی آهنگساز میگذارد میبایستی به ابزار دیگری دست پیدا کند و از طرق مختلف تنوع در موسیقی ایجاد نماید و فضاهایی را ایجاد کند که گوناگون باشد.
در شعر شاملو، کدکنی و حتی فردوسی که فضاسازیاش درونی نیست بلکه بیرونی است یک آهنگساز ممکن است رنگ کم بیاورد و دست به مدلاسیون بزند و از مایهای به مایه دیگر برود. آهنگساز دیگر ریتم را تغییر میدهد و دیگران ساز جدید میآورند در واقع هر کسی به تصور و نوبه خودش سعی میکند آن فضا را با آن تغییرات نشان دهد، اما نمیشود با یک ساز و آواز ایرانی به شکل سنتی شعر کدکنی را خواند البته شدنی است، اما جنبههای هنری و زیباییشناسیاش ضعیف خواهد شد.
به طور کلی شعر ایرانی چقدر قابلیت موسیقیشدن را دارد؟
خیلی قابلیت دارد. چون معمولا شعر فارسی و کلام فارسی آهنگین و ریتمیک است علاوه بر این شعرای ما هم خیلی سعی کردهاند روی اوزان عروضی و اوزان مشخصی که حالتهایی از ریتمهای موسیقی را دارند شعر بگویند. این دو عامل باعث میشود شعر فارسی را خیلی برای ساخت موسیقی قابل کند ولی به هر حال کسی به غیر از آهنگساز ایرانی نمیتواند موسیقی درستی روی این اشعار بگذارد چون این زبان را باید به درست بفهمد.
انجمن تار و سهتاری را که در آلمان تاسیس کردید هماکنون در چه وضعیتی قرار دارد؟
آن انجمن دیگر فعال نیست برای این که من زمان کافی ندارم که آن را اداره کنم البته کلاسهای تار و سهتارم نیز تعدادش کمتر شده چرا که بسیار مشغول آهنگسازیهایم هستم و برنامه کاریام فشرده شده است.
بر این اساس ترجیح میدهم هماکنون وقتم را بیشتر روی این بخش بگذارم. البته شاگردانی که طی این سالها تربیت کردهام این موضوع را پیگیری میکنند و آن راه را ادامه میدهند. درست است که بنیاد تعطیل شده ولی آن نتیجهای که میخواستم گرفتم و کسانی که کار میکنند هر کدام به نوبه خودشان برنامه سمینارها، جلسات کلاسها، ساز و سخن را میگذارند و برای ترویج موسیقی ایرانی زحمت میکشند.
امیر سعید بورنگ
جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: