قرار است در چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم اسفند همایش نکوداشت یکصدمین سالروز میلاد آیت‌الله سید محمود طالقانی در تهران و روستای گلیرد، زادگاه ایشان برگزار شود. در این همایش محققان حوزوی و دانشگاهی پیرامون ابعاد و جوانب گوناگون علمی، اجتماعی، سیاسی و دینی مرحوم طالقانی به بیان دیدگاه‌های خود خواهند پرداخت. به همین مناسبت مصاحبه‌ای با مهدی طالقانی، فرزند آیت‌الله طالقانی ترتیب دادیم و با او در مورد توانمندی‌های علمی و فعالیت‌های سیاسی آن مرحوم به گفت‌وگو نشستیم.
کد خبر: ۳۸۷۹۱۰

جامعه، آیت‌الله طالقانی را به عنوان عالم مجاهد و سیاستمداری‌روشن در عرصه تحولات اجتماعی ایران می‌‌شناسد، اما در مورد بعد فقهی ایشان کمتر سخنی به میان آمده است. در این خصوص توضیحاتی ارائه کنید.

آیت‌الله سید محمود طالقانی دروس دینی را در قم و مدتی در نجف آموخت. از جمله استادان او آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری، آیت‌الله کمره‌ای، آیت‌الله سید محمد تقی خوانساری، آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی و آیت‌الله شیخ محمد حسین غروی کمپانی بودند. وزارتی در زمان رضاخان به نام معارف و صنایع مستظرفه تشکیل شد که موظف بود از طلاب امتحان بگیرد و هر کس در این امتحانات مردود می‌شد، اجازه ادامه تحصیل به وی داده نمی‌شد. ایشان در این امتحانات قبول و در سال 1315 این اداره مدرکی به ایشان داد که مبتنی بر آن آیت‌الله طالقانی اجازه تدریس در فقه و اصول را کسب کرده بود. نهایتا در سال‌های 23 و 24 ایشان در درس خارج آیت‌الله محمدتقی آملی شرکت کرده و از دو مرجع بزرگ آن زمان آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی و آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری که در دادن اجازه بسیار سختگیر بود، اجازه اجتهاد دریافت کرد. همچنین حدود 21سالگی از مرحوم محدث قمی اجازه نقل حدیث و از آیت‌الله نجفی مرعشی اجازه روایت دریافت کرد.

همان‌طور که در شرح احوال آیت‌الله طالقانی آمده ایشان از همان ابتدا که فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی خود را آغاز می‌کند به کار جمعی و تشکیلاتی پرداختند. با توجه به این‌که روحیه فردگرایی در برخی از چهره‌های فرهنگی نمود و بروز بیشتری دارد اما جالب است که ایشان با این‌که روحانی بودند به کار گروهی اهمیت زیادی می‌دادند و عمده ارتباط ایشان نیز با غیر روحانیون بود.

پس از رفتن رضاخان از ایران و آمدن آزادی‌های نسبی و فعالیت‌های گروه چپ و ایجاد فضا برای گروه‌های مذهبی یکی از فرهنگیان قدیمی به نام آقای مهیاری موسسه‌ای به نام کانون اسلام را پایه‌گذاری کرد که از اعضای اصلی این گروه مرحوم طالقانی، مرحوم بازرگان، مرحوم سحابی، علی اردلان و محمدعلی بامداد بودند.

مرحوم طالقانی در این مرکز تفسیر قرآن می‌گفت و بقیه بحث‌های دیگر مذهبی را دنبال می‌کردند مثلا مرحوم بازرگان بحث مطهرات را در این انجمن مطرح کردند. این کانون اسلام در مقابل گروه‌های چپ و لامذهب آن زمان قد علم کرده بود و برای جذب جوانان مجله‌ای به نام دانش‌آموز منتشر کرد که در آن نیز مقالاتی از طرف مرحوم طالقانی، مرحوم آیت‌الله کمره‌ای و مرحوم بازرگان و دیگران درج شده بود و بعضا در ضمن کلاس و درس انجمن‌های خیریه‌ای نیز درست کرده بودند. طالقانی معتقد بود که با تفسیر قرآن می‌توان تمام جوان‌هایی را که تا آن زمان راهنمای فکری درستی نداشتند و گروه‌های چپ در جذب آنها بسیار فعال بودند، جذب کرد. در عین حال ایشان معتقد بود که این نوع بیان تفسیری یقینا از سوی دو گروه سخت مورد انتقاد قرار خواهد گرفت. از نظر ایشان گروه‌های بی‌دین و مارکسیست و روحانیون متحجر سنتی مخالفان این نوع تفسیر بودند. به هرحال فعالیت‌های منظم مرحوم طالقانی در کانون اسلام شروع شد که در این کانون افراد گوناگون اعم از کاسب، دانشجو، آموزگار، دانش‌آموز و حتی صاحب‌منصبان دولتی شرکت می‌کردند. تا این‌که در سال 1325 به جای عبارت خدا، شاه، میهن که در آن ایام مرسوم بود بالای هر نشریه یا نوشته‌ای بنویسند در بالای مجله دانش‌آموز نوشتند خدا، قرآن، میهن و همین نیز باعث تعطیلی انجمن و نشریه شد.

یکی از نکات قابل تامل در سیر فعالیت‌های فرهنگی مرحوم طالقانی توجه زیاد ایشان به جوانان بود. بخصوص این‌که عمدتا جوانان حلقه‌های اصلی درسی او را شکل می‌دادند و همین عده نیز نشردهندگان افکار و اندیشه‌های دینی و سیاسی آیت‌الله طالقانی بودند.

طالقانی زمانی به دنیای جوانان قدم گذاشت که نه روحانیون، جوانان غیرروحانی را بر می‌تافتند و نه جوانان، روحانیون را. به قول روحانیون، آنان فکلی بودند و به قول آن جوانان، روحانیون، مرتجع لقب گرفته بودند. طالقانی معتقد بود که مساجد و سخنرانی‌های مذهبی نباید در انحصار روحانیون سنتی قرار داشته باشد بلکه باید جوانان روشنفکر دینی و حتی برخی از روحانیون روشن را به صحنه اجتماع آورد و روحانیت را همفکر و همیار جامعه و جزئی از ملت نشان داد. پیوند طالقانی با انجمن‌های اسلامی دانشجویان گواه روشنی بر این مدعاست. بعد از تاسیس دانشکده پزشکی، انجمن‌های اسلامی دانشجویان به عنوان نخستین تشکل اسلامی در دانشگاه‌های ایران مطرح شد. در چنین محیطی ایشان بحث‌های دینی و تفسیری جدید را در دانشگاه شکل داد و این در حالی بود که افراد مذهبی که در دانشگاه‌ها بودند چه استاد و چه دانشجو زمانی که قصد اقامه نماز را داشتند مورد تمسخر و متلک‌گویی بسیاری از دانشجویان چپی یا لاابالی قرار می‌گرفتند بخصوص دانشجویان شهرستانی بیشتر در معرض چنین تهدیدی قرار داشتند و توده‌ای‌ها و بهایی‌ها این افراد را محاصره می‌کردند و سعی داشتند که آنــان را با خودشان همراه کنند. در این شرایط بود که انجمن اسلامی دانشجویان شکل گرفت. در مکان استادان، نویسندگان مذهبی و برخی وعاظ از جمله آیت‌الله طالقانی دعوت شدند. سخنرانی‌های آیت‌الله طالقانی در انجمن اسلامی دانشجویان مقدمه ارتباط ایشان با دانشجویان بود.

محل دیگر مدرسه سپهسالار بود که مرکز تلاقی و برخورد جوانان دانشجوی رشته‌های قدیم و جدید در تهران بود. ایشان صبح‌ها که به مدرسه سپهسالار می‌آمدند روی سکوی نزدیک کتابخانه مدرسه که پررفت و آمدترین محل تردد دانشجویان بود، می‌نشستند و جوانان به دور ایشان جمع می‌شدند و ایشان به جوانان اجازه می‌داد هر گونه پرسشی که در ذهنشان مشکلی ایجاد کرده بود از ایشان سوال شود و مرحوم طالقانی با تکیه بر آیات قرآن به مناسبت مسائل روز برای جوانان صحبت می‌کرد و طرز گفتارش به شکلی بود که کاملا بر روح و روان شنوندگان می‌نشست.

پس از مدرسه سپهسالار، پایگاه بعدی ایشان مسجد هدایت بود و جوانانی که سابقه گفت‌وگو‌ها و تفاسیر طالقانی را داشتند به مسجد هدایت روی آوردند. در مسجد هدایت، طالقانی سنت را شکست یعنی از غیر روحانیون نیز دعوت کرد تا در این مسجد به سخنرانی بپردازند و خود نیز پای منبر ایشان می‌نشست. این سخنرانان نیز خود اکثرا از استادان دانشگاه بودند و همین مطلب جوانان و دانشجویان را جذب مسجد هدایت می‌کرد و خود نیز در بعضی از شب‌ها در مسجد هدایت به تفسیر قرآن می‌پرداخت. روش تفسیری مرحوم طالقانی این بود که آیاتی مناسب با مسائل روز را انتخاب می‌کرد و به تحلیل آن مسائل از طریق قرآن می‌پرداخت زیرا طالقانی معتقد بود قرآن برای گرفتاری‌های بشر حتما راه حل دارد. یکی دیگر از جذابیت‌های طالقانی این بود که مسجد را فقط محلی برای برگزاری نماز جماعت و مراسم مذهبی نمی‌دانست، چنان‌که در بحث استقلال الجزایر، مجلس ختم برای جمال عبدالناصر رئیس دولت مصر و جمع‌آوری فطریه برای ملت ستمدیده فلسطین در مسجد برگزار می‌کرد. همچنین ایشان مسجد هدایت را پایگاهی برای مبارزان قرار داده بود. چنانچه گروه‌هایی مانند فداییان اسلام با ایشان ارتباط داشتند و حتی در زمان خروش مردم در 15 خرداد این مسجد پایگاهی برای نیروهای مبارز مذهبی بود.

گفت‌وگو: فتاح غلامی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها