نگاهی به تله فیلم حق السکوت

آن مرد دوست است یا دشمن؟

در زندگی هر انسانی یک اتفاق و تجربه یا راز و رمزی نهفته است که هرگز فراموش نمی‌شود و سایه بلند آن گاهی تا پایان عمر امتداد دارد. واقعیت این است که آدمی میل به خاطرات گذشته دارد و آنچه که در دیروز اتفاق افتاده یک زمان از دست رفته نیست.
کد خبر: ۳۸۷۲۸۵

 برخی از وقایع و رخدادهایی که در گذشته رقم خورده تا سال‌های سال ممکن است ذهن و خیال آدمی را مشغول کرده و هر از چندگاهی به سراغش بیاید. بخشی از این ارجاع مجدد در عالم رویا و به شکل خواب اتفاق می‌افتد.

بویژه اگر ذهن آدمی تلاش کند تا خاطره‌ای تلخ را که در گذشته رخ داده از ذهنش پاک کند اما ضمیر ناخودآگاه انسان در چنین مواقعی فعال شده و مبتنی بر مکانیسم‌های روانی ـ عاطفی خود آن خاطره را به یاد آدمی می‌آورد چه برسد به این‌که یک عامل بیرونی در برابر انسان قرار بگیرد و دائم تصویری از گذشته را در برابرش قرار دهد. تله‌فیلم حق‌السکوت داستانش را بر اساس این موقعیت ترسیم می‌کند.

در گذشته اسماعیل قیاسی (حسن پورشیرازی) رازی نهفته که اکنون پس از 20 سال با آمدن دوستش اصلان صولت (مرحوم رضا خندان) این راز در حال فاش شدن است. رازی که اسماعیل دوست ندارد تا فرزندانش و اهالی محل از آن باخبر شوند. رازی که موجب شده او به روستای امیرآباد کوچ کرده و در آنجا زندگی کند.

اسماعیل و اصلان 2 دوست قدیمی بودند که در جوانی در یک حادثه سرقت، سرنوشت زندگی‌شان به هم گره خورده بود منتها بنا به دلایلی که در قصه به صورت روشنی درباره آن صحبت نمی‌شود اسماعیل توانست خود را از مخمصه نجات داده و بگریزد اما اصلان 20 سال را در زندان گذرانده بود. سرقتی که به قتل منجر شده بود اما اسماعیل در انجام قتل نقشی نداشت.

حالا پس از 20 سال اصلان به سراغ اسماعیل آمده تا به زعم خود حق خود را از او بگیرد و عدالت را اجرا کند. او از اسماعیل حق‌السکوت می‌خواهد تا آبرو و اعتبارش را نزد خانواده و اهالی محل حفظ کند.

این موقعیت از حیث نمایش واجد ظرفیت‌های پرتعلیقی است که می‌تواند مخاطب را در رازگشایی از گذشته و شیوه رویارویی شخصیت‌های داستانی در نسبت با این مساله با خود همراه کند. در واقع خود قصه براساس یک رازی شکل گرفته که مخاطب آگاهی نسبی از آن دارد اما شخصیت‌های جانبی داستان از آنها بی‌خبر است. بازنمایی این موقعیت و رمزگشایی از آن در بستر قصه‌ای که خود واجد تعلیق است می‌تواند ذهن مخاطب را به خود درگیر کرده و از طریق همذات‌پنداری یا فرافکنی با شخصیت‌های فیلم همراه کند.

مشکل اما اینجاست که یک طرف ماجرا که اسماعیل باشد با توجه به فلاش‌بک‌هایی که مخاطب از اتفاق گذشته می‌بیند ظاهرا بی‌گناه است و به همین دلیل احساس ترس و ضعف او در برابر تهدید‌های اصلان یا تقاضای او برای دریافت 200 میلیون تومان حق‌السکوت عجیب به نظر می‌رسد.

دختر و پسر اسماعیل نیز از رفتارهای عجیب اصلان و تغییر رفتار پدرشان متعجب نمی‌شوند و هیچ یک از اهالی محل بویژه اعضای صندوق قرض‌الحسنه روستا که ارتباط بیشتری با اصلان داشتند و او توانسته بود با زبان‌بازی خود، موجودی این صندوق را از روش‌های مختلف افزایش دهد از گذشته او و این‌که از کجا پیدایش شده و چرا برای تامین سرمایه خیریه اینقدر تلاش می‌کند، نمی‌پرسند.

این در حالی است که شخصیت اصلان به شدت پیچیده بوده و دوگانگی و تضاد در آن قابل تشخیص است. حق‌السکوت داستان خوبی را برای روایت برمی‌گزیند اما در بسط دراماتیک و موقعیت روانشناختی شخصیت‌هایش درست عمل نمی‌کند. پنهانکاری اسماعیل در صورتی قابل توجیه است که او به گناهکار بودن خود باور داشته باشد اما در فلاش‌بک‌هایی که می‌بینیم او در ظاهر نقشی در قتل نداشته است و لزومی ندارد که در برابر خواسته‌های اصلان سکوت و در نهایت اقدام به خودکشی کند.

سکانس مربوط به رویارویی اصلان و اسماعیل نیز خیلی سردستی و تصنعی از کار درآمده و علاوه بر این‌که منطق روان‌شناختی ندارد از حیث نمایشی نیز باورپذیر نیست. برای این‌که کارگردان عقوبت گناهکار واقعی را نشان دهد می‌توانست از تمهید دراماتیکی بهتری استفاده کند.

با این حال مفاهیم اخلاقی و انسانی نهفته در پس این قصه به شکل تلویحی از نقاط مثبت فیلم است.

سید رضا صائمی 
جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها