در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
پیش از این پارهای از دوبیتیهای زلال و زیبای حسین میدری را زمزمه کرده بودم که با هر بار زمزمه به دلم مینشستند. نزدیک دو سال پیش او را در یکی از شب شعرهای بوشهر دیدم. صمیمیت، خونگرمی، خلاقیت و کشفهای تازه را در زادگاهش خواندم. برایم گفت که دفتر دوبیتیهایش در دست چاپ است و افزود که باید گردوغبار غربت را از سیمای نجیب و دوستداشتنیاش پاک کرد و این آینه را بیغبار به تماشا نشست.
پس از آن دیدار، گاه گاه دوبیتیهای تازهاش را برایم پیامک میکرد و شیوایی و تازگی دوبیتیهایش به اندازهای بود که مرا که سالها از فضای یکرنگ دوبیتی فاصله گرفته بودم سر ذوق آورد و به سرایش دوبیتی وارههایی برانگیخت.
شکوفه زیر چاپ سنگ بدون تردید یکی از موفقترین و قابل تاملترین دفترهای دوبیتی است که توسط یکی از شاعران جوان به چاپ رسیده و بشارتدهنده آیندهای بلند و موفق برای این دوبیتی سرای جوان است.
رد پای تاثیر شاعر بزرگ جنوب، منوچهر آتشی را در کارهای این دفتر میتوان دید:
نسیم آهسته ـ دامن دامن ـ آمد
به خونخواهی لاله لادن آمد
صدای پای «عبدوی جط» از کار
«پلنگ دره دیزاشکن» آمد
گهگاه با الهام از رباعی به یاد ماندنی قیصر شعر انقلاب زندهیاد قیصر امینپور دوبیتی سرشاری میسراید.
قیصر:
دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت
یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
چک چک چک چک چه کار با پنجره داشت؟
و میدری این گونه میسراید:
هوای انتظارم داشت باران
چه نسبت با قرارم داشت باران
سرانگشتان خیسی پشت شیشه
چک و چک چک، چکارم داشت باران؟
اما در این درنگ کوتاه و شتابآمیز به بعضی از ضعفهای این دفتر هم باید اشارهای کرد.
1ـ در بعضی دوبیتیها شاعر سخت فریفته واژهها و موسیقی کلمات شده و از اندیشه و معنا غافل مانده است. محصول این رویکرد دوبیتیهایی از این دست شده است:
شبیه شعرهای عاشقانه
تب بابونههای بیبهانه
شکوفه از شکافی میتراود
طراوت میتراود از ترانه
2ـ سنگین و ثقیل شدن بعضی از مصراعها به صمیمیت و روانی دوبیتیها لطمه جدی زدهاند که شاعر باید مراقب این آفت باشد:
جز این دل، این دل ساده ندارم
جز این بر خاک افتاده ندارم
جز این پروانههای اشک، شعری
برای چاپ، آماده ندارم
*
جهان تکرار دارد تو نداری
غم بسیار دارد تو نداری
همه گل را به تو تشبیه کردند
گل اما خار دارد تو نداری
3ـ آوردن بعضی مصراعها و کلمات صرفاً وزن پر کن:
همین دور و بریهای مینشینم
لب دربدریها مینشینم
شاعر در مصراع اول میخواسته بگوید همین دور و برها اما به ضرورت وزن...
نکته آخر اینکه میدری متاسفانه همچون برخی دیگر از شاعران جوان که این روزها با واژه خدا به شکلی نادرست و ناآگاهانه مضمون سازی میکنند گرفتار این آسیب شده است که این ماجرا به صورت مفصل باید از سوی کارشناسان و بزرگان ادبیات مورد آسیبشناسی قرار گیرد و به قول استاد کاظمی، خدا برای ما همواره آن سوی خط قرمز باشد. آخر خدایی گفتهاند و بندهای. درباره دوبیتیهای میدری گفتنیها بسیار است و حوصله این مجال اندک. با آرزوی فردایی آفتابیتر و شکفتنهایی شگفتتر برای این شاعر خلاق و جوان . در پایان چند دوبیتی از این دفتر را زمزمه میکنیم:
گذارش کوچه باور نیفتد
خیالی این چنین درسر نیفتد
دو چشمان سیاهت اتفاقی است
که شاید قرنها دیگر نیفتد
*
برایم صندلی با ساز بگذار
کنارش غنچهای از ناز بگذار
میآیم نیمه شب توی خوابت
در خانه به رویم باز بگذار
*
خمار بامداد خاوری باش
دوبیتیهای ناب بندری باش
بزن چرخی که دنیایم بچرخد
پریزاد حسین میدری باش
محمدحسین انصارینژاد / جام جم
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد