در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
نشستن رو به روی دکتر عبدالله شفیعآبادی و حرف زدن از دنیای روانشناسی با او که برای علم مشاوره ایران پدری کرده است، کار آسانی نیست؛ هرچند فروتنی او کمی آدم را جسور میکند.
روزنامه جامجم داخل کیفش را که نشانم میدهد و میگوید از خوانندههای هر روز روزنامه ماست، با او خودمانیتر میشوم و احساسش را از این که پدر مشاوره ایران است میپرسم، اما او سرش را زیر میاندازد و مهربانانه میگوید این لطف دوستان و همکاران به اوست.
او وقتی از سوابق تحصیلیاش و اینکه اولین فرد دارنده مدرک دکتری مشاوره در ایران است حرف میزند نیز همان لحن متواضعش را حفظ میکند ، اما وقتی از مشکلات روانی مردم میگوید و اینکه فقر و بیکاری نمیگذارد آدمها آن چیزی که میخواهند بشوند ، تن صدایش عوض میشود و به طور قاطع اعلام میکند تا ما یاد نگیریم که آدمها را در جای متناسب با تواناییهایشان قرار دهیم، به توسعه نمیرسیم.
به محض شنیدن واژه مشاوره اولین چیزی که به ذهن میرسد کیفیت مشاوره است. به نظر شما آیا کیفیت مشاورههایی که در کشور ارائه میشود مطلوب است؟
پیش از پاسخ به این پرسش باید از واژه راهنمایی در کنار مشاوره یاد کرد. راهنمایی یعنی دادن اطلاعات به فرد برای افزایش آگاهی و دانش تا در آینده دچار مشکلات نشود و تصمیم معقول و مناسبی بگیرد. در واقع واژه راهنمایی عام، همگانی، ساده و کم هزینه است و زمانبر هم نیست. مثلا میگوییم بهداشت را رعایت کنید تا بیمار نشوید. این یک راهنمایی است. در واقع بسیاری از مطالبی که در جامعه ما مطرح میشود به راهنمایی، اطلاعدهندگی و پیشگیری از مسائل و مشکلات برمیگردد.
این راهنمایی میتواند در حیطههای مختلف شکل بگیرد. یعنی اگر ما به افراد اطلاعاتی در حیطه اشتغال بدهیم میشود راهنمایی شغلی، اگر اطلاعاتی در حیطه زناشویی و ازدواج بدهیم میشود راهنمایی ازدواج و زناشویی و اگر اطلاعاتی در زمینه مسائل تحصیلی بدهیم میشود راهنمایی تحصیلی.
حالا علیرغم این که ما اطلاعاتی به افراد میدهیم، ممکن است عدهای از آنها با مسائل و مشکلات روبهرو شوند. در اینجاست که باید به این افراد که با وجود به کارگیری راهنماییها باز با مشکل روبهرو شدهاند، مشاوره دهیم. بهعبارت دیگر راهنمایی و مشاوره گرچه در امتداد هم هستند، اما هیچگاه 2 چیزی که در امتداد هم هستند یکی نیستند. پس ما تلاش میکنیم دست به راهنمایی افراد بزنیم تا آنها به مشاوره نیاز پیدا نکنند. در این میان مشاور کسی است که میداند چگونه به انسانها کمک کند تا آنها بتوانند مشکلشان را حل کنند. اما در مورد کیفیت مشاوره، مشاوران ما باتوجه به سطوح و نوع آموزشهایی که دیدهاند و با توجه به نوع شخصیت و میزان یادگیریشان با هم متفاوتند. ما اعتقاد داریم همه میتوانند همه کاری انجام دهند، ولی همه نمیتوانند آن کار را درست به سرانجام برسانند پس رغبتها، تواناییها و تیپ شخصیتی افراد با هم فرق دارد. مثلا قضاوت، یک تیپ شخصیتی متهورانه میخواهد پس آدمهای ترسو هیچ وقت نمیتوانند قاضی بشوند یا کسی که میخواهد معلم شود باید قدرت گویایی، استدلال و درک انسانها را داشته باشد وگرنه نمیتواند معلم باشد.
حالا اگر ما افراد نامناسب را در این کارها قرار دهیم اگرچه میتوانند آن کار را انجام دهند، ولی به طور حتم کارشان بیکیفیت خواهد بود.
اما متاسفانه در جامعه ما هنوز به این قضایا توجه نمیشود، در حالی که اساس ترقی در دنیا بر قرار دادن آدمها در جای درست استوار است. پس وقتی میگوییم که آیا مشاوران در جامعه ما به خوبی عمل میکنند یا نه، میزان مفید بودن و کاراییشان به این بستگی دارد که ما در گزینش آنها چقدر دقت کردهایم و چه میزان به تیپ شخصیتی آنها بها دادهایم. عامل بعد در کیفیت مشاورهها، به آموزش مشاوران برمیگردد، یعنی باید توجه داشت که آیا این مشاوران آموزشهای لازم را دیدهاند و میدانند در مقابل یک مشکل باید چه روشی را به کار ببرند؟
یکی دیگر از عواملی که باعث بالا رفتن کیفیت مشاوره میشود، امکاناتی است که در اختیار مشاوران قرار میگیرد؛ مثلا فضای مناسب، در اختیار داشتن آزمونها، اتاقهای مشاوره و ... مساله دیگر به فرهنگ جامعه یعنی نگاه مردم به مشاوره برمیگردد. اگر درمانجو معتقد باشد که مشکلات روانی اصلا درمان نمیشود یا باور داشته باشد که مشاوران نمیتوانند مشکلات آنها را حل کنند، این نگرشهای منفی روی درمان اثر میگذارد.
شما بحث دقت در گزینش مشاوران را مطرح کردید. الان سازمان نظام روانشناسی چقدر در گزینشها دقت میکند؟
سازمان نظام روانشناسی برای اینکه به مشاوران و روانشناسان مجوز بدهد حداقلهایی را تعیین کرده که هرکس بتواند آنها را احراز کند مجوز میگیرد.
ما در این سازمان سوابق کاری و تحصیلی متقاضیان را بررسی میکنیم و برمبنای آن تصمیم میگیریم. حالا این که باوجود این دقتنظرها کارآمدی مشاوران چقدر است، گذشت زمان نشان داده که آنها روی ریل افتادهاند و کسانی که صلاحیت نداشتهاند کمکم در حال خارج شدن از دور هستند. البته داشتن مجوز به معنی تایید صددرصدی افراد نیست، چون بالاخره ما هم نمیتوانیم یک فرد را از هر نظر تایید کنیم.
به نظر من شما باید بحث تیپشناسی را در مورد مشاوران جدیتر بگیرید، چون بعضی از مشاوران خودشان در برخورد با مراجعانشان مشکل دارند؟
دقیقا. ما تا آنجا که بتوانیم دقت نظرها را انجام میدهیم. به این صورت که ابتدا از آنها امتحان بورد میگیریم و قبولشدهها را برای مصاحبه حضوری دعوت میکنیم و در طول دقایق مصاحبه به زوایایی از شخصیت آنها پی میبریم؛ در حالی که ما به بحث باورهای اخلاقی و ایمانی آنها نیز توجه زیادی داریم. ما باور داریم وقتی فردی به مشاوری مراجعه میکند و در اتاق دربسته با او تنها میماند، چیزی که باعث میشود مشاور وجدان کاریاش را حفظ کند، از وقت کم نگذارد، او را از خانواده دور نکند و به سمت خودش نکشاند و مسائل ضد اخلاقی انجام ندهد، اخلاق و ایمان است. پس لازم است ما یک تعهد اخلاقی هم از افراد داشته باشیم. البته من نمیگویم که یک مشاور باید فردی دوآتشه باشد، اما نباید از باورهای مذهبی تهی باشد، چون در این صورت آفتزا خواهد بود.
اما ایمان و اخلاق دو خصیصهای است که قابل اندازهگیری نیستند یعنی افراد میتوانند به راحتی ظاهرفریبی کنند.
بله، کاملا درست است یعنی افراد میتوانند ما را فریب دهند ولی جستجوی این مطلب هم راه دارد. مثلا پرس و جو از اطرافیان، طولانی کردن مدت زمان گزینش، پرسش از زمان تحصیل او و ... پس هرچقدر ما طول زمان مطالعه درباره فرد را بیشتر کنیم شناسایی او بهتر انجام میشود.
بیکاری و نبود سرگرمی از عوامل اجتماعی مهم در گسترش فساد در جامعه است
ما البته معتقدیم که باید بینابین را بگیریم ولی کاری نکنیم که خدای نکرده مراجعان با یک مشکل وارد شوند و با 10مشکل خارج شوند.
شما به بحث گزینش، آموزش و امکانات مشاوران اشاره کردید، اما نگفتید کیفیت مشاورهها در کشور چطور است؟
به نظر من کیفیت مشاورههای ما نسبت به سالهای قبل با توجه به بررسیهای انجامشده مطلوبتر شده است. الان مردم خوب استقبال میکنند و وقتی مردم از یک کالا یا خدمات استقبال میکنند نشان میدهد آن کالا و خدمات ارزشمند است. در حال حاضر کلینیکهایی که از طریق سازمان نظام روانشناسی مجوز میگیرند همه اظهار رضایت میکنند و از تعدد مراجعات راضیاند، یعنی مردم آگاهیشان بالا رفته و باور پیدا کردهاند که علاوه بر بیماریهای جسمی مشکل دیگری هم به عنوان مشکل روانی وجود دارد که باید به آن هم توجه کنند و بیتفاوت از کنارش نگذرند.
البته این بدان معنی نیست که کیفیت مشاوره نباید از این حد بالاتر برود، چون مشاورهها هنوز جای رشد دارند و آینده روشنی را برای آن میتوان تصور کرد.
مشاوران ما تا چه حد از روشهای روز دنیا در مشاورههایشان استفاده میکنند، یعنی مشاورههایی که ارائه میشوند چقدر بهروزند؟
در کارهای علمی و کلینیکی همیشه کارگاههای آموزشی و به روز کردن دانش و معلومات وجود دارد. متاسفانه بخشی از مشاوران ما از همان دانش قدیم استفاده میکنند و فکر میکنند با همان روشها میتوانند کارهایشان را انجام بدهند؛ ولی در این میان باید حساب مشاوران کهنسال و مشاوران جوان را از هم جدا کرد، چون مشاوران جوان به دنبال کارگاههای آموزشی و روشهای جدید مشاوره هستند.
اتفاقی هم که در سالهای اخیر افتاده و جای ستایش دارد اینکه مجلات علمی هرچند که ممکن است مطالب غلط هم در آنها باشد بسیار زیاد شده است، انجمنهای زیادی شروع به کار کردهاند و دولت از آنها حمایت میکند، سمینارها و کارگاههای مختلفی برگزار میشود و ... اما در مجموع بخشی از قشر کهن ما در به روز کردن سوادشان قصور دارند. شاید هم به خاطر کهولت سن باشد، ولی در قشر جوان به جز عدهای که به دنبال پول و کاسبی و روشهای مندرآوردی هستند، بقیه به دنبال دانش افزایی و منابع جدید میروند.
بسیاری از افراد وقتی با مشکل روانی روبهرو میشوند نمیدانند دقیقا به چه کسی باید مراجعه کنند، یعنی تشخیص حیطه کار روانپزشکی، روانشناسی، روانکاوی و روان درمانگری برای آنها کاملا مشخص نیست. در مورد این حوزهها توضیح بدهید.
ما یک بحث کلی به عنوان جسم درمانی در مقابل روان درمانی داریم. جسم درمانی وقتی است که ما دچار مشکل و دردهای جسمانی شده باشیم، اما مواقعی ما مشکل جسمی نداریم، ولی مشکل روانی داریم، مثلا پرخاش میکنیم، کابوس میبینیم، توهم داریم، افسرده میشویم و...
ما در اینجا نیاز به روان درمانی داریم و کسی که این درمان را انجام میدهد روان درمانگر است. حالا روان درمانگری با دیدگاههای مختلفی انجام میشود که یکی از آنها روانپزشکی است، یعنی درمان بیماریهای روانی توسط یک پزشک که از بیماریهای روانی آگاهی دارد و میتواند با تجویز دارو، علائم جسمانی را بهبود بدهد که ای کاش روانپزشکان ما در کنار تجویز دارو کار روان شناسی هم روی بیماران انجام میدادند. ما در روان درمانی مکاتب مختلف داریم، یعنی با دیدگاههای مختلف میتوانیم بیماریهای مختلف را درمان کنیم.
یک شاخه از این درمانها دیدگاههای فرویدینها یا روانکاوی است. اینها به ناخودآگاه، هیپنوتیزم، تداعی آزاد و?... معتقدند. عدهای ممکن است با دیدگاه آلبرت الیس و بک عمل کنند و دیدگاه شناختی داشته باشند که اینها میگویند هرچه هست و نیست در مغز انسان است و اگر فکرت را عوض کنیم زندگیات عوض میشود. در مقابل عدهای هم مثل اسکینر به دنبال تغییر رفتار هستند. حالا این که یک روان درمانگر از چه روشی برای بیمارش استفاده کند برمیگردد به این که روان درمانگر چقدر در این روشها مهارت داشته باشد.
عمدهترین مشکلات روانی مردم ما چیست و علتش را در چه میدانید؟
مردم ما در مجموع خوب، خونگرم، با محبت، مهماننواز و ... هستند، اما عوامل متعددی هست که این آدمها را بد خلق میکند. آدم پاک است، آدم میخواهد بهترین باشد، اما ممکن است نشود نه این که نخواهد یعنی واقعا نمیشود. حالا ما دنبال این نمیشودها هستیم، چون این نمیشودهاست که آدمها را بد میکند و ماهیت پاک و متفکر آنها را به ناپاکی، دزدی، فساد، فحشا و موادمخدر میکشاند. یکی از عوامل مهم، موضوع اقتصادی است که در بیکاری خلاصه میشود، یعنی تا زمانی که در جامعه بیکاری وجود دارد فساد هم ریشهکن نخواهد شد. همین بیکاری باعث از?هم پاشیدهشدن خانوادهها و گرفتار شدن جوانها میشود، اما نبود سرگرمی هم یکی از عوامل اجتماعی است. وقتی شما با 5 ساعت کار زندگیات را تامین میکنی بقیه 24 ساعت مال خودت میشود و میتوانی لذت با هم بودن و با خانواده بودن را بچشی. این با هم بودنها باعث میشود بسیاری از افسردگیها، اضطرابها، اعتیادها و فسادها از میان برود.
پس اگر ما میخواهیم مشکلات روانی مردم را حل کنیم باید ابتدا موانع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را برطرف کنیم.
مریم خباز
گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد