نقش‌های ماندگار

«امیر» در «وصل نیکان»*

شخصیت‌های به یاد ماندنی فیلم‌ها، همچون انسان‌های واقعی، زنده‌اند و از آن بالاتر، نامیرا و ابدی. نقش‌های ماندگاری که در شخصی‌ترین تصمیم‌گیری‌های مخاطبان نقش ایفا می‌کنند و اینگونه به خیل تجربیات زیستی انسان می‌پیوندند.
کد خبر: ۳۱۴۸۴۵

تصویری که نخست از او در ذهنمان نقش می‌بندد بسیجی عاشقی است که بهشتش جبهه و جنگ است و آرمانش شهادت؛ مثل همه بزرگمردان دفاع مقدس که با این روحیات خاص میشناسیم‌شان. شاید چون امیر هم حرف همان‌ها را می‌زند و به ظاهر دلش نیز همانجاست که درباره‌اش سخن می‌گوید اما اینها فقط ظواهر است و به ظواهر نمی‌توان حکم راند. امیر شاید در وهله نخست عاشق‌تر از دوست و برادرخانمش حسین به نظر برسد و به اصطلاح بسیجی‌تر از او؛ اما او فقط حرف می‌زند و شعار می‌دهد برخلاف حسین که ساکت است و بی‌ادعا.

امیر پیشتر در جبهه بوده اما گویا نه برای عمل به تکلیف بلکه برای شهید شدن! و چون به هدفش نرسیده حالا که در شهر است به بخت خودش لعنت می‌فرستد و افسوس می‌خورد که در اجتماع شهری و کار پشت جبهه به قول خودش «اسیر» شده است. جالب اینجاست که در این شرایط هم که قرار گرفته به‌جای این‌که موقعیت را بشناسد و وظیفه خود را در این موقعیت بخصوص درست تشخیص بدهد شهر را با جبهه عوضی می‌گیرد و مدعیانه دیگران را به جرم ترس مواخذه می‌کند که دارند سنگر جهاد را ترک کرده و از مسوولیت شانه خالی می‌کنند.

امیر - بنا به آنچه از گفته حسین درمی‌یابیم - ‌ اصولا زود قضاوت می‌کند، زود تصمیم می‌گیرد و روی حرفش هم فکر نمی‌کند. این دیالوگ «حرف، حرف، امان از حرف، آفت بعضی‌ها همینه» به خوبی در مورد امیر مصداق دارد. او به‌جای باور داشتن به حدیث «اذا تم العقل نقص الکلام: عقل که کامل گردد، حرف کم می‌شود» و نیز به‌جای قبول این مهم که کم گفتن، آرمانی است مقدس که اصلا هم وصول به آن ساده نیست، سکوت را یک عقب‌نشینی شرم‌آور می‌داند. جوان است و به قول معروف «داغ» و هنوز که کلامش کم شود. زیاد حرف می‌زند و حرف‌های قشنگی هم می‌زند مثل: «اینو از جبهه یاد گرفتم: اگه چیزی رو فریضه بدونم خونبهاش رو میدم» اما به عمل کار برآید، به سخن‌دانی نیست! این حرف‌های زیبا حالا قرار است در بطن و واقعیت ملموس زندگی اجتماعی محک زده شود و مرز شعار یا به قول نامزدش مریم «تبلیغات» با حقیقت مشخص شود. امیر وقتی می‌فهمد آنی که تصور می کرده نیست، که می‌بیند با آن همه ادعا موقع خنثی‌سازی، دستش می‌لرزد و توان جسمی‌اش به حداقل می‌رسد.

برای او خدمت در بیرون جبهه است که درس‌آموز و سازنده است. هر کسی آزمونی دارد و آزمون امیر، اجتماع است و خانواده. مهم‌ترین مانع تعالی او «خود» اوست و پلاکش با مزاحمتی که هنگام خنثی کردن موشک برای او ایجاد می‌کند چه خوب این معنا را به او می‌فهماند و بسیجی واقعی بودن را یادش می‌دهد! امیر وقتی به شناخت می‌رسد که می‌فهمد که گاهی شهادت‌طلبی و تکلیف‌مداری هم می‌تواند حجاب حقیقت باشد.

پانوشت:

*محصول 1370 ایران، کارگردان: ابراهیم حاتمی‌کیا، بازیگران: حسن عباسی، حبیب‌الله بهمنی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها