در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برخی میگویند آمار واقعی جرایم با آماری که از سوی مسوولان در خبرها اعلام میشود، متفاوت است و گاهی پلیس برای جلوگیری از تشویش اذهان عمومی در جامعه آمار واقعی جرایم را گزارش نمیدهد. این موضوع صحت دارد؟
بین آمار ثبت نشده جرایم که در کتابهای جرمشناسی به آن رقم سیاه جرم میگویند و آماری که به پلیس میرسد و مورد رسیدگی قرار میگیرد، همیشه تفاوت وجود دارد و پلیس درصدد است فاصله بین این دو را کم کند و برای نیل به این هدف مردم باید به پلیس و دستگاه قضایی اعتماد و جرایم را گزارش کنند، اما علاوه بر همه اینها هدف پلیس فقط رسیدگی به جرم نیست، بلکه ایجاد آرامش در شهروندان هم هست. این ایجاد آرامش و احساس امنیت در شهروندان، موضوع بسیار حساسی است که اگر پلیس یا نهادهای دیگر به آن توجه نکنند، ممکن است این احساس ناامنی به حدی برسد که زندگی را برای مردم دشوار کند.
منظورتان این است که اعلام آمارها ممکن است مردم را بترساند؟
گاهی وقتها برخی از اعلام آمارهای بدون مقدمه و بیبرنامه یا صرفا اعلام وقوع جرم کردنها و مسائلی اینچنینی و صحبت نکردن درباره توفیقات و کشفیات پلیس، باعث به وجود آمدن احساس نگرانی در شهروندان میشود.
پلیس باید از ابزارها و راهکارهای مختلف استفاده کند تا هم تسهیلات لازم را برای شهروندان ایجاد کند و هم اعتماد لازم را در شهروندان به وجود بیاورد تا اگر شهروندان شاهد وقوع جرمی بودند یا جرمی علیه آنها رخ داد، آن را به پلیس اطلاع دهند.
قبول دارم که گاهی پلیس از کنار رسانهای کردن برخی موضوعات میگذرد و اطلاعرسانی نمیکند، اما این فقط به خاطر تبعات آن در جامعه است. براساس آمارهایی که کشورهای عضو پلیس اینترپل در اختیار این سازمان قرار میدهند، آمار وقوع جرم در کشورهای پیشرفتهتر و تراز اول دنیا، نسبت به کشور ما بسیار بالاتر است.
ما در بسیاری از عناوین وقوع جرم، بین 150 کشوری که آمار را در اختیار پلیس اینترپل گذاشتهاند، رتبه سیوپنجم به بعد را داریم یعنی در زمینه جرایمی مانند سرقت خودرو، آدمربایی، سرقت مسلحانه و... آمارمان بسیار پایین است، اما کشورهای پیشرفته در حوزه ایجاد احساس امنیت در شهروندان و گردشگران موفقتر از ما عمل میکنند.
وقتی به عنوان کارشناس به فیلمهای پلیسی ساخته شده در این کشورها نگاه میکنیم، میبینیم تجهیزاتی که برای کشف جرم در اختیار دارند از ما پیشرفتهتر نیست؛ همان چیزهایی است که امروز پلیس آگاهی از آنها استفاده میکند اما این کشورها با صحنههایی که در فیلمهایشان خلق میکنند و با استفاده از گروههای فیلمسازی حرفهای نوعی احساس امنیت در کشورشان را به بینندگان داخلی و خارجی فیلمهایشان تلقین میکنند.
آمار کدام جرایم از ابتدا تاکنون نسبت به مدت مشابه در سال گذشته در پایتخت رشد داشته است؟
آمار وقوع سرقت وسایل نقلیه در سال جاری در تهران، افزایش یافته و متعاقب آن، شاخص کشف وقوع جرم و کشفیاتمان هم در این حوزه نسبت به سال پیش بیشتر شده است.
شیوه استفاده از خودروهای سرقتی هم تغییر کرده است. در گذشته، خودروهایی که سرقت میشدند، وارد فرآیند تغییر سند و نمره میشدند اما به دلیل تدابیر ناجا برای جلوگیری از این جرم امروز سارقان کمتر به سمت این روش میروند و به جای آن قطعات خودروی سرقتی را باز میکنند و میفروشند.
ناجا همیشه تدابیری برای جلوگیری از وقوع سرقت داشته است پس تغییر روش سارقان فقط مربوط به تدابیر ناجا نیست و باید پای عوامل دیگری هم در میان باشد.
باید بررسی کنیم چرا بازارهای خرید و فروش لوازم سرقتی رونق گرفته است. این لوازم به نام دست دوم خرید و فروش میشوند و از آنجا که خرید و فروش قطعات دست دوم تقبیح نشده است و همچنین ذهنیتهایی بین مردم وجود دارد که قطعات خودروی اروپایی از بازارچههای مرزی به مرکز کشور وارد میشوند، مردم این لوازم را بدون این که گمان کنند ممکن است دزدی باشد، خریداری میکنند.
به منظور حل این مشکل، علاوه بر پلیس، سازمانها و دستگاههای دیگری هم باید کمک کنند. برای مثال در بحث پرداخت خسارت به وسیله شرکتهای بیمه، پلیس چند سالی است میکوشد شرکتهای بیمه را قانع کند به جای پرداختن پول قطعات سرقت شده به مشتریان، قطعاتی مشابه آنها را به مالباختهها تحویل دهند. قرار نیست این شرکتها خودشان مغازه فروش قطعات اتومبیل باز کنند، اما مسلما میتوانند با شرکتهای تولیدکننده قطعات خودرو قرارداد ببندند و هر گاه پلیس تایید کرد قطعهای واقعا سرقت شده است، مالباخته عین قطعه را از تولیدکنندگان طرف قرارداد شرکتهای بیمهای تحویل بگیرد.
در حال حاضر شرکتهای بیمهای درصدی از قیمت روز یک قطعه را کم میکنند به طوری که معمولا حدود 80 درصد ارزش ریالی آن قطعه را میپردازند و خود مالباخته برای این که پول دوبارهای خرج نکند، به خرید قطعات دست دوم روی میآورد.
چطور باید قطعه سرقتی را تشخیص داد؟
معمولا پاتوقهایی در شهر وجود دارد که به فروش قطعات دست دوم شهرت دارند. وقتی فردی برای خرید قطعه به آنها مراجعه میکند، مالخر میگوید آن قطعه را ندارد اما سفارش میدهد برایش بیاورند. چون قطعه دست دوم است، فروشنده فاکتور فروش ارائه نمیدهد و در عین حال، قطعه پشت ویترین مغازه نیست و معمولا مالخر آن را در کیسههای پلاستیکی سیاه رنگ به مشتری تحویل میدهد و ساعات خلوت را برای تحویل آن انتخاب میکند. همه اینها، دلایلی بر سرقتی بودن یک قطعه دست دوم است.
آمار سرقت چند درصد نسبت به سال گذشته رشد داشته است؟
درباره جرایم نمیتوانم آماری ارائه بدهم.
یعنی آماری از جرایم ندارید؟
آمار داریم اما وظیفه پلیس آگاهی کشف جرم است و پلیس پیشگیری متولی ارائه آمارها و تجزیه و تحلیل آنهاست.
پس دستکم بدون ارائه عدد و رقم به من بگویید آیا در آمار وقوع جرایم دیگر هم مانند سرقت خودرو نسبت به سال گذشته رشدی وجود داشته است؟
فقط در آمار سرقت وسایل نقلیه، رشد چشمگیر وجود داشته است و در مورد جرایم دیگر، وضعیت متعادل بوده است.
جامعهشناسان میگویند آسیبهای اجتماعی سالانه حدود 15 درصد رشد میکنند. اگر بپذیریم که جرم و آسیب اجتماعی با هم همبستگی مثبت دارند و بیشتر آسیبها جرمزا هستند، پس رشد سالانه در وقوع جرایم، ناگزیر است.
بخشی از افزایش جرم طبیعی است. مثلا اگر سرقت گوشی تلفن همراه را بررسی کنیم زمانی فقط یک میلیون خط تلفن همراه در کشور در اختیار مردم بود و امروز براساس آمارهای متفاوت حدود 20 تا 40 میلیون خط. وقتی 40 میلیون خط تلفن همراه در اختیار شهروندان است، یعنی 40 میلیون سوژه وقوع سرقت وجود دارد. پس طبیعی است که میزان سرقت افزایش پیدا میکند یا مثلا روزگاری دوچرخه به عنوان وسیله نقلیه در دسترس همه بود و تقریبا همه خانوادهها دوچرخه داشتند. پس به عنوان یکی از سوژههای سرقت مورد توجه پلیس بود اما حالا سرقت دوچرخه از موضوعیت افتاده است. چون هم تعداد دوچرخهها کم است و هم سرقت آن بسیار نادر است.
پیش از آن که به دفترتان بیایم، با یکی از روسای ادارات پلیس آگاهی صحبت میکردم. این طور که ایشان میگفتند آنها کارشان را از 7 صبح آغاز میکنند و معمولا تا این وقت (حوالی غروب) مشغول رسیدگی به پروندهها هستند. مگر روزانه چند پرونده وارد اداره آگاهی میشود؟
نباید ساعات زیاد کاری نیروهای پلیس را پای فراوانی پروندهها بگذارید. چون نمیتوان میزان ساعت مشخصی را برای رسیدگی به پروندهها تعیین کرد. مثلا بررسی یک پرونده قتل ممکن است 3 سال طول بکشد و گاهی هم یک پرونده قتل در همان روز نخست، در صحنه با چند پرسش از مظنون به نتیجه برسد و فرد همانجا اقرار کند.
ممکن است در یک پرونده سرقت خودرو، گروه گشتزنی پلیس بلافاصله آن را در سطح شهر ببینند و شناسایی کنند یا احتمال دارد خودرو طوری تغییر اصالت داده شده باشد که پلیس آگاهی ساعتها و روزهای متمادی وقت صرف پیدا کردنش کند. اگر در پلیس آگاهی از 7 صبح تا 4 بعدازظهر برای یک افسر کار هست، به این دلیل است که نوع ماموریت و نوع کار زمانبر است. حالا فرض کنیم تحقیقات ما به مرحلهای رسید که مظنون مشخص شد. وقتی مظنون به اداره پلیس آورده شود، تازه کار آغاز شده است. مظنون آنقدر برای خودش ذهنیت درست کرده و آنقدر دلایل و مدارک آماده کرده که هرگونه اتهامی که متوجهش باشد را به نفع خودش رد کند و افسر بازجو باید برای ثابت کردن آن جرم وقت صرف کند. پس این که افسران پلیس آگاهی از 7 صبح تا پاسی از شب کار میکنند، دلیل بر زیاد بودن پروندهها نیست، بلکه دلیل این همه ساعت کاری، ماهیت کار آنهاست.
پلیس آگاهی تهران سالانه به چه تعداد پرونده رسیدگی میکند؟
هر سال حدود 80 هزار پرونده وارد اداره آگاهی میشود، اما این رقم نشاندهنده گستردگی کار نیست.
این روزها، خبرهای مربوط به کیفقاپی و زورگیری هم کم نیست. آیا در آمار این جرمها هم افزایشی وجود داشته است؟
زورگیری و کیفقاپی انواعی از سرقت به عنف هستند و در قانون برایشان تشدید مجازات پیشبینی شده است. آمار این جرایم هم نسبت به سال گذشته متعادل بوده است و افزایش آنچنانی نداشتهایم.
دلیل ثابت ماندن آمار این جرایم چیست؟
جرایم خشنی مثل زورگیری و کیفقاپی، تهدید، ارعاب توام با ضرب و شتم یا توام با سلاح سرد، قتل، تجاوز و... همه جزو جرایم خشن هستند. به واسطه تدابیر فرمانده ناجا و نیاز مردم، معمولا این گونه جرایم به صورت متمرکز در پلیس آگاهی رسیدگی میشوند و گاهی برای رسیدگی به آنها امکانات خاصی وجود دارد و نیروهایی که برای این موضوع اختصاص پیدا کردهاند هم دورههای ویژهای را گذراندهاند.
قتل را هم جزو جرایم خشنی که آمارشان ثابت مانده قرار دادید. اگر آمار قتل ثابت است، چرا اخبار آن در رسانهها این همه زیاد است.
معمولا با توجه به رشد جمعیت، شهرنشینی و موضوعات مرتبط با آن رشد سالانهای در آمار قتل وجود دارد. آنچه در پلیس آگاهی مورد توجه ماست، کاهش فاصله زمانی وقوع تا کشف آن است.
حد استاندارد فاصله زمانی وقوع تا کشف قتل از نظر شما چقدر باید باشد؟
پروندههایی مورد تشویق واقع میشوند که در یک ماهه اول کشف شده باشند.
اما برخی مردم معتقدند پروندههای آنها، بخصوص وقتی پای قتل در میان است طولانی میشود. آیا رسیدگی پلیس آگاهی تهران به پروندهها با استانداردهای جهانی در این زمینه برابری میکند؟
بحثی را مطرح کردید که به چندین جلسه گفتگو نیاز دارد تا هم مردم توجیه شوند و هم جایگاه ما مشخص شود، اما اگر بخواهم در قالبی کلی به شما پاسخ بدهم، باید باز هم به آمار پلیس اینترپل استناد کنم که براساس آن علاوه بر این که وقوع جرم در ایران از دیگر کشورها پایینتر است، میزان کشف جرم در آن بسیار بالاست. یعنی در کشف، رتبه سوم یا چهارم را در میان کشورهای عضو پلیس اینترپل داریم، اما این را هم در نظر بگیرید که هم جمعیت روبه رشدی داریم و هم برخی بانکهای اطلاعاتیمان نقص دارند.
کدام دسته از بانکهای اطلاعاتیمان ناقصند؟
نمی توانم به این مقوله بپردازم. به هر حال نمیشود برای کشف پرونده زمان تعیین کرد اما دستور پلیس آگاهی این است که فاصله وقوع و کشف را کوتاه کرد. نمیخواهیم کشفی داشته باشیم که مردم وقوعش را فراموش کرده باشند.
شاید بهتر است به عواملی که ذکر کردید، کمی امکانات مورد استفاده پلیس برای کشف جرم را هم اضافه کنید. به نظر میآید ما در این زمینه هنوز پیشرفته نیستیم.
ما از نظر تخصص و ابزارهای آزمایشگاهی چیزی از کشورهای دیگر کم نداریم اما از لحاظ دسترسی به بسیاری از بانکهای اطلاعاتی در کشورمان مشکل داریم یعنی آنها را در دسترس نداریم.
هنوز هم نمیخواهید قضیه بانکهای اطلاعاتی را باز کنید؟
بهتر است به همین میزان که گفتم بسنده کنید، چون ممکن است مورد سوءاستفاده مجرمان واقع شود، اما تکمیل این بانکها آغاز شده و بزودی از همه جوانب کامل میشویم.
وقتی جرایمی مانند گروگانگیری، سرقت از بانکها و حتی قتلها را نسبت به چند سال پیش مقایسه میکنم به نظر میآید استفاده از سلاح گرم بیشتر شده است و حتی برخی مجرمان مسلح به ادوات جنگی مثل نارنجک، مسلسل، کلاشینکف و... هستند. با من موافقید؟
کاملا مخالف هستم و معتقدم جرایم مسلحانه بشدت کاهش پیدا کرده است. مگر شما در سال جاری خبری از سرقتهای مسلحانه از بانکها شنیدهاید؟!
سال پیش چند موردی شنیدم.
سال پیش هم یکی دو فقره بیشتر نداشتیم که همه سارقان دستگیر شدند. استفاده از سلاح گرم نسبت به گذشته کمتر شده است و من اعتقاد دارم این به دلیل بازدارنده بودن مجازاتهای جرایم مسلحانه است.
مجازات استفاده از سلاح گرم چیست؟
دو گونه مجازات در قانون پیشبینی شده است اولی حبس سنگین است و دومی در صورتی است که مجرم به عنوان محارب تشخیص داده شود که حکمش اعدام است. به همین سبب مجرمان از ارتکاب جرایم مسلحانه چشم پوشیدهاند و کمتر از سلاح گرم استفاده میکنند.
پس اعتقاد دارید مجازات بازدارنده در جلوگیری از ارتکاب جرم نقش دارند؟
دقیقا! مجازاتهای بازدارنده متناسب با جرم بشدت در جلوگیری از وقوع جرم موثرند و یکی از ابزارهای کاهش جرم محسوب میشوند. برای مثال مدتی در سطح جامعه مشکل پخش سیدیهای خانوادگی یا غیراخلاقی شیوع پیدا کرده بود، اما با تصویب قانونی مجازات تهیهکنندگان، تکثیرکنندگان و حتی فروشندگان این دست سیدیها، یکباره تب این جرم در جامعه فروکش کرد.
درباره وضعیت استفاده از سلاحهای سرد در جامعه چه نظری دارید؟ لطفا نگویید استفاده از آنها هم کاهش داشته است. من حتی پاتوقهایی را در تهران میشناسم که آزادانه انواع سلاحهای سرد را میفروشند!
امروز بیش از 40 درصد قتلهای تهران به وسیله سلاح سرد رخ میدهد و بیشتر آنها ناخواسته و به واسطه تحریک شدن است.
یعنی قتلها برنامهریزی شده نیست؟
خیر، نقشهای برای آنها ریخته نشده است. مثلا کسی عاشق قشنگی چاقویی شده است و آن را خریده و در جیبش گذاشته و بعد در یک جر و بحث ساده بر سر محل پارک خودرو با فرد دیگری درگیر شده است و او همان چاقو را برداشته و طرف مقابل را به قتل رسانده است. این مشکل ماست.
همچنین امروز استفاده از سلاحهای سرد نامتعارف مثل قداره، قمه و کاردهای سنگری و حمل این چاقوها به عنوان یک معضل در بحث قتلها و جرایم به عنف نقش تعیینکنندهای دارند.
برخی جوانها به خاطر شکل و شمایل این وسایل یا تقلید از فیلمهای خارجی، آنها را حمل میکنند و در دعواها فورا استفاده میکنند. مثلا فلان موتورسوار زیر زین موتورش یک قمه یا قداره گذاشته است و در دعوا فورا قمه میکشد. نمیداند این اقدام چه عواقبی دارد و هر لحظه ممکن است سبب مرگ طرف مقابل شود و مجازاتش قصاص است.
آیا مجازات در نظر گرفته شده برای استفاده از سلاحهای سرد، بازدارنده نبوده است؟
خیر، ضرورت امروز جامعه، ممنوع کردن حمل سلاح سرد بخصوص چاقوهای نامتعارف است. سلاح سرد شامل پنجه بکس هم میشود. اگر کسی پنجه بکس خرید، آن را به صورت کسی کوبید، این مساوی با شکسته شدن استخوانها و پاره شدن پوست و گوشت صورت قربانی و خیلی مشکلات دیگر است و مجرم در این موارد باید میلیونها تومان دیه بدهد و زندانی شود. ما به دنبال غیرقانونی شدن یا غیرمجاز شدن حمل سلاح سرد بخصوص چاقوهای غیرمتعارف هستیم. پلیس دراینباره پیگیریهای متعددی انجام داده است و ظاهرا لایحهای برای ممنوع کردن آن تهیه شده، اما هنوز مطرح نشده است.
انواع افشانهها مثل اسپری فلفل از نظر قانون در تقسیمبندی سلاحهای سرد قرار میگیرد، اما وسیله دفاعی شخصی هم محسوب میشود. آیا پلیس در مواجهه با این وسایل، مشکل قانونی دارد؟
جرم بودن یک موضوع یا نبودنش به واسطه قانون است. معمولا در تعریف جرم میگوییم؛ جرم چیزی است که در قانون برایش مجازات پیشبینی شده باشد. اگر حمل افشانه در قانون دارای مجازات باشد، جرم است، اگر برایش مجازات پیشبینی نشده باشد، جرم نیست، اما بعضی موضوعات هست که غیر از جرم بودن و جرم نبودن براساس بخشنامهها و دستورالعملها یا مصوبات شورای امنیت کشور یا شوراهای تامین استانها و شهرستانها در حیطه وظایفشان، غیرمجاز محسوب میشود. امروز در کشور ما، حمل افشانه برای گروههای خاصی از مردم پیشبینی شده است و مجوزهایی صادر میشود که به واسطه این مجوزها، حمل و نگهداری و تامین افشانهها انجام میشود، اما اگر همین افراد به وسیله این افشانهها مرتکب جرمی شوند، مجازات دارد، حتی اگر مجوز داشته باشند.
... و اما کسانی که صرفا افشانهای دارند و مجوز ندارند، اگر هنگام دستگیری یا تفتیش بدنی این افراد، افشانهای نزد آنها پیدا شود، فقط بحث نگهداری آن مطرح است، اما اگر کسی افشانه را بیمجوز داشته باشد و از آن استفاده غیرقانونی کند، جرمش تشدید میشود و به عنوان حمل و استفاده از سلاح سرد مطرح میشود.
در مورد شوکر برقی هم مثل سلاح سرد رفتار میشود؟
بله، آن هم مثل اسپری و افشانه است.
شما در بخشی از صحبتهایتان، ناآگاهی و صرفا علاقه به یک سلاح سرد یا الگوبرداری از فیلمهای خارجی را دلیل اصلی حمل سلاح به وسیله جوانها دانستید، اما من میخواهم تفسیر دیگری از وضعیت اجتماعیمان ارائه کنم و بدانم شما چقدر موافق هستید. دلیل اصلی حمل سلاح سرد از طرف جوانها و بخصوص زنان جوان، عدم احساس امنیت است. مثلا همین حالا که من با شما صحبت میکنم، 3 گونه وسیله دفاع شخصی همراه دارم.
حالا من از شما سوال میکنم. تا به حال چند بار شما را با چاقو تهدید کردهاند و مورد سرقت قرار گرفتهاید؟
پیش آمده است. مثلا در خیابان میرداماد که دفتر روزنامه در آن است، معتادی آمد جلوی مرا گرفت و با لحنی تهدیدآمیز گفت: «باید به من پول بدهی»! ممکن است برای هر فردی فقط یک بار پیش بیاید که در خودرویی بنشیند و آن خودرو به سمت خارج شهر تغییر مسیر دهد و ...
این احتمال یک در چند میلیونیم است! اما ما سعی میکنیم امنیت را طوری تامین کنیم که این حوادث برای همان تعداد محدود هم رخ ندهد. البته من فکر میکنم چون شما در کارتان زیاد با حوادث سروکار دارید، حساسیت بیشتری برایتان ایجاد شده است.
پس شما اعتقاد دارید حمل وسایل دفاع شخصی به وسیله مردم اشتباه است؟
بله، کاملا اشتباه است.
چرا؟
این وسایل میتواند تحریککننده باشد و کار دست طرف بدهد.
چندی پیش در یکی از شهرهای مرزی بودم و متوجه شدم سلاح به آسانی خرید و فروش میشود، مثلا قیمت کلاشینکف 50 هزار تومان بود، کلت کمری 100 هزار تومان و شوکر برقی حدود 60 هزار تومان. این ادوات از کجا میآیند؟
من اطلاعی از غرب کشور ندارم. البته آنچه مسلم است قیمت یک اسلحه کلاشینکف نمیتواند کمتر از قیمت یک شوکر برقی باشد. براساس قانون، حمل و نگهداری سلاح گرم باید با مجوز باشد و بدون مجوز ممنوع و قاچاق است و مجازات دارد. قاچاق سلاح را پلیس امنیت دنبال میکند. باز هم تاکید میکنم در مورد جرایم مسلحانه امسال نسبت به سال گذشته کاهش شدید داشتهایم. این ادوات هم قطعا از برخی کشورهای همسایه که شرایط خاص دارند، میآید و به شکل قاچاق در پوششهای متعدد به مرکز کشور میرسد.
شیفتهای طولانیمدت نیروهای پلیس، حکایت از آن دارد که احتمالا پلیس آگاهی با کمبود نیرو مواجه است، قبول دارید؟
در مجموعه پلیس آگاهی، امکانات و تجهیزات و نیروهای متناسب با نیازهای روزانهمان است. رویکرد جدید این است که نیروها بیشتر از تجهیزات و امکانات علمی و اطلاعاتی استفاده کنند. اگر دقت کرده باشید مردمی که به کشورهای خارجی سفر میکنند، معمولا میگویند ما پلیس ندیدیم، اما امنیت برقرار بود. دلیلش این است که آنها با تجهیزات مختلف، شهرهایشان را کنترل میکنند. پلیس ایران هم به همین سمت و سو رفته است.
هرسال تعداد زیادی پلیس از دانشکده پلیس فارغالتحصیل میشوند. آیا میزان استفاده شما از نیروهای متخصص و استخدام آنها متناسب با تعداد فارغالتحصیلان از دانشکده پلیس است؟
حتما کنار در ورودی پلیس آگاهی، تابلوی دفتر جذب مدیریت و استخدام پلیس آگاهی را مشاهده کردهاید! پلیس آگاهی برای جذب نیرو، جاذبه زیادی دارد. همیشه حداقل 10 درصد از نیروهای ما در حال فراگیری و آموزش دورههای تخصصی برای به روز کردن نیروهای پلیس آگاهی هستند.
در یکی دو ماه گذشته متاسفانه خبرهای متعددی از تجاوز به زنان منتشر شده است. برای تامین امنیت زنان چه کردهاید؟
اگر جرمی علیه زنان واقع شود، کشف آن وظیفه پلیس آگاهی است، اما مقوله تامین امنیت زنان مربوط به پلیس پیشگیری است.
مسلما تجاوزهایی که به وسیله پلیس در چند سال اخیر کشف شده است، شما را به مجموعهای از نکتهها برای حفظ امنیت زنان رسانده است که توجه به آنها آمار این جرم را کاهش میدهد.
به مردم و بخصوص خانمها توصیه میکنم سوار ماشین شخصی نشوند و اگر واقعا مجبور بودند و چارهای نداشتند دستکم شبها سوار نشوند. در مقابل هرگونه تغییر مسیر ناگهانی یا تغییر مسیر احتمالی خودرو به بهانه این که مسیری شلوغ یا بسته است فریب نخورند، اعتراض کنند و از خودرو پیاده شوند. در صورتی که همه مسافران یک خودرو ناگهانی و با هم سوار شوند و بعد خودروی جلوی آنها توقف کند شک کنند که شاید مسافران دیگر که همزمان سوار شدهاند، همدست باشد. برای مسیرهای خارج شهر، صرفا از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند.
شما که نمیخواهید همه مسوولیتها را گردن ما بیندازید؟
پلیس هم باید وظایفش را در بحث پیگیری، تشکیل بانکهای اطلاعاتی درباره مجرمان، تشکیل پرونده و پیجویی پرونده به درستی انجام دهد و پس از ارتکاب نخستین جرم به وسیله مجرم او را شناسایی و دستگیر و از تکرار جرمش جلوگیری کند. مجازاتها هم باید بازدارنده، سریع و بموقع باشد تا خاصیت اثرگذاری پیدا کند.
البته تامین امنیت زنان فقط وظیفه پلیس نیست و سازمانهای دیگری هم در این زمینه وظیفه دارند. برای مثال بحث ساماندهی مسافربران شخصی زمانی مطرح بود و باید از سوی سازمان تاکسیرانی پیگیری میشد.
تاکسیرانی باید برای این افراد از پلیس، گواهی سوءپیشینه بخواهد و بعد ساماندهیشان کند و به آنها که سابقه تجاوز، آدمربایی و زورگیری دارند، مجوز کار ندهد. امروز بسیاری از کارهایی که پلیس، انجام میدهد از وظایفش نیست چون خیلی از ردههای دیگر کوتاهی میکنند و ما وظایفشان را انجام میدهیم، در حالی که برخی سازمانها وظایف قانونیشان را هم از یاد بردهاند.
نیروهای پلیس را از نظر اخلاقی چقدر تایید میکنید؟
ماموران پلیس آگاهی را به طور کامل از لحاظ نوع برخورد، ادبیات رفتار با ارباب رجوع و رفتار با متهمان تایید میکنم و علیرغم همه مشکلات و سختیهایی که در رسیدگی به جرائم ودر مواجهه با ناملایمات از طرف مجرمان و خانوادههای آنها دارند با سعه صدر، اقتدار کامل و اخلاق اسلامی کار میکنند.
اگر مردم از رفتار یکی از نیروهای پلیس آگاهی شکایتی داشته باشند چگونه میتوانند شکایت خود را اعلام کنند؟
تلفن 197 مرکزی است که شکایات، انتقادات و تقدیر و تشکرهایی را که راجع به پلیس است، دریافت میکند.
عملکرد نیروهایمان را از دیدگاه مردم آنجا رصد میکنیم و حتی به صورت موضوعی به آن نگاه میکنیم. یعنی میگوییم اگر نارضایتی وجود دارد راجع به چه نوع کاری است؟ آیا راجع به لحن صحبت است؟ راجع به نحوه پاسخگویی است؟ یا درباره فاصله زمانی بین وقوع تا کشف است و... سپس نقاط ضعف را به نقاط قوت تبدیل میکنیم.
از شیوه اطلاعرسانی رسانهها در مورد اخبار حوادث احساس رضایت میکنید؟
تا حدودی. پلیس انتظار دارد در راستای احساس امنیت شهروندان مطبوعات و رسانهها به جای مجرمپروری و زدن تیتر آنچنانی برای مجرمان، توانمندیهای پلیس و فاصله کوتاه کشف از وقوع را تیتر کنند، نه اسم مستعار یا کنیه مجرم را.
مجرمان پس از دستگیری مدتی کوتاه به زندان میروند و بیرون میآیند و بسیاری از مجرمانی که ناگهان پروندهای فجیع به نامشان ثبت میشود، سابقه محکومیتهای پیشین دارند. از دیدگاه شما در کشور ما فرآیند برخورد با مجرمان سابقهدار پس از دستگیری نقص ندارد؟
تکرار جرم به عوامل مختلفی مانند خانواده فرد مجرم، دوستانش و درآمدش بستگی دارد.
فراموش کردید به مجازات اشاره کنید.
مجازات هم یکی از آن عوامل است و مهمتر از همه اینها، بازپروری فرد در طول دوره تحمل مجازات زندان است. زندانهای ما باید محلی برای بازپروری مجرم باشند نه دانشگاه جرم!
عجیب است که شما و نیروهایتان با مشاهده چرخه دستگیری مجرمان، محکومشدنشان به زندان و آزاد شدن زودهنگام و دستگیری مجدد، احساس ناامیدی و خستگی نمیکنید!
ما نه از کارمان خسته میشویم و نه ناامید. مجازاتها، آزاد شدنها و شکایتهایی که مجرمان از ما و مامورانمان میکنند یا گمانهای نادرست درباره پلیس برایمان فرقی ندارد و به پلیس بودنمان افتخار میکنیم.
مریم یوشیزاده
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر