در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
به تعبیر ضرغامی: رهنمودهای رهبری صرفا مبتنی بر آسیبشناسی یا ترسیم مسیر صحیح حرکت رسانه نبود؛ بلکه با نگاه هنرمندانه و زمانشناسی هوشمندانه در طرح بعضی روشها و نهایتا خلق فرصتهای جدید، افق تازه و امیدبخشی برای حاکمیت گستردهتر روح پیام الهی و انسانی در تولیدات رسانه ملی فراهم نمود.
در 5 سالی که گذشت، اتفاقات خوبی در حوزه تلویزیون افتاد که نمیتوان بسادگی از آنها گذشت. بهترین اتفاق را میتوان در زمینه سریالسازی با استفاده از موضوعات نو و بکر دانست؛ موضوعاتی که بهصورت غیرمستقیم، زنان و خانواده را مدنظر داشت.
سریال «زیر تیغ» را میتوان از اولین سریالهایی دانست که با موضوع خانواده در شبکه یک سیما تولید و پخش شد. در این سریال پرویز پرستویی پس از سالها حاضر شده بود در یک سریال تلویزیونی بازی کند.
زیر تیغ توانست مخاطبان زیادی را جذب کند و جوایز معتبر داخلی و خارجی را از آن خود سازد. زیرتیغ پس از سالها که سریالهای تلویزیونی زیر بار تجملگرایی کمر خم کرده بودند، به محلهای قدیمی رفت و زندگی سنتی را به نمایش گذاشت؛ زندگیای که در آن احترام به پدر، مادر، فرزند، رفاقت و گذشت حرف اول را میزد؛ اما از واپسگرایی در آن خبری نبود و سنت به معنای عقبافتادگی معنا نشده بود.
هیچکدام از ما یادمان نمیرود که با پخش سریال «ساعت شنی» چه موجی در اجتماع به وجود آمد و موافقان و مخالفان موضوع سریال ساعت شنی در باب این اثر تلویزیونی چهها گفتند. موجی که ایجاد شد، نشان از راهی تازه میداد که تلویزیون آغاز کرده بود؛ تلویزیونی که میخواست آسیبهای اجتماع را بیان کند؛ هرچند اگر به مذاق گروهی خوش نیاید. در این سریال هم غیرمستقیم درباره خانواده گفته شد و زنانی که اساس و رکن خانه و اجتماع هستند.
سریال ساعت شنی منشوری بود که میتوانستی انواع زنان جامعه با طرز تفکر خاصشان را در آن ببینی. موج بعدی مربوط به سریال «مرگ تدریجی یک رویا بود» که فریدون جیرانی آن را کارگردانی کرد و با جسارت فاصله بین سنت و مدرنیته را در جامعه ما نشان داد و آسیبهایی را که حرکت بیرویه از سنت به مدرنیته همراه خواهد داشت را به مخاطب گوشزد کرد. او باز هم از خانواده گفت؛ خانوادههایی که دوام میآورند و خانوادههایی که از هم میپاشند.
سریال «میوه ممنوعه» ساخته حسن فتحی را هم باید از بهترینهای دوره 5 سال اول این دوران به شمار آورد؛ سریالی که خانواده، اعتقادات مذهبی، ثروت، آسایش، زیادهخواهی، دنبالهروی از امیال و... را با درامی محکم به مردم نشان داد و آنها را متاثر کرد.
میوه ممنوعه از سریالهایی بود که فرهیختگان جامعه را به تحسین واداشت. همان گونه که سریال «مدار صفر درجه» به کارگردانی فتحی همین مسیر را طی کرد و با داستانی گرم و شخصیتهایی باورپذیر، تفاوت صهیونیزم و دین یهود را آشکار ساخت.
افشاکننده هزاران چهره
ضرغامی همواره با تصویب سوژههای حساس و آغاز به کار تولید آنها نشان داده است که جسارت طرح مشکلات جامعه را در قالب سریالهای نمایشی که بیشترین آمار مخاطب را به خود اختصاص میدهند دارد؛ مشکلاتی که شاید از منظر گروهی باید رسانه ملی از کنار آنها بسادگی بگذرد. سریال «مرد هزار چهره» ساخته مهران مدیری را کمتر کسی از یاد خواهد برد.
شخصیت مسعود شصتچی که در این سریال خلق شد، یکی از نابترین شخصیتهای کمیکی بود که سالهای آتی را نیز میتواند تغذیه کند و معلوم نیست دوباره و در چه زمانی بتواند به صحنه برگردد.
مسعود شصتچی همانقدر برای مخاطبان ناب بود که روح سرگردان سریال «حلقه سبز» که ابراهیم حاتمیکیا آن را برای شبکه 3 ساخت و برای اولین بار در یک اثر تلویزیونی به شکل هنرمندانه روحی را به نمایش گذاشت که وسوسه زنده ماندن او را رها نمیکرد.
تا اینجای مطلب از کارگردانانی مانند جیرانی و حاتمیکیا گفتیم که در چند سال اخیر به تلویزیون آمدند و کار کردند، همچنان که میتوانیم از دیگر کارگردانان مانند کمال تبریزی بگوییم که سریال «شهریار» را کارگردانی کرد یا احمد امینی که با ساخت سریال «اولین شب آرامش» به سینما برنگشت و سریال «بیگناهان» را ساخت و این روزها مشغول پیشتولید یک تلهفیلم است.
از علیرضا رئیسیان، رئیس کانون کارگردانان سینما هم میتوان گفت که تهیهکنندگی چندین تلهفیلم را به عهده گرفت و ساخت آنها را به کارگردانانی مانند کرمپور، میری، محمدعلی طالبی و... سپرد. کیومرث پوراحمد هم برای تلویزیون فیلم بهیادماندنی «اتوبوس شب» را کارگردانی کرد؛ همچنان که رسول صدرعاملی سهگانه «در انتظار معجزه» را برای شبکه یک سیما مقابل دوربین برد و سیروس الوند هم بعد از ساخت چند تلهفیلم، سریال «خستهدلان» را شروع کرد تا نشان دهد کار در تلویزیون، راحتتر و بازتر از سینماست.
محمدرضا هنرمند با ساخت سریال «آشپزباشی» با موضوع خانواده و نقش زنان در جامعه امروزی نشان داد سیما هنوز هم میخواهد برای روایت داستانهای جذاب اجتماعی از حضور بازیگرانی مانند پرویز پرستویی که حرف اول را در زمینه بازیگری سینما میزنند، استفاده کند.
در 5 سال اخیر بیشترین حجم حضور کارگردانان سینما را در تلویزیون شاهد بودهایم که این همکاری دوطرفه را میتوان برای هر دو طرف مفید دانست؛ هم کارهای تلویزیون بهتر شدند و هم دستاندرکاران سینما دیگر نگران ایام بیکاری که گاهی طولانی هم میشدند نبوده و نیستند.
هر کدام از این کارگردانان که با نگاه سینمایی خود به سیما آمدند، موضوع و سوژهای جدید با خود آوردند که کار شد و مردم نتیجه آن را به شکل سریال و تلهفیلم دیدند.
البته در این میان نباید از بازار کار پررونقی که برای کارگردانان، نویسندهها، بازیگران و عوامل فنی فراهم شد، غافل ماند. با کمی دقت میتوان به تفاوت دستمزدها در 5 سال اخیر با سالهای قبل پی برد. رسانه ملی با محور قرار دادن تولیدات داخلی برای بسیاری شغل فراهم کرد و زندگیها را رونق بخشید.
با نگاهی به حضور کارگردانان سینما در تلویزیون و فیلمنامهها و سریالهایی که آنها در دست تهیه دارند، میتوان پیشبینی کرد همکاری سینماگران با تلویزیون ادامه پیدا کند، چنانکه داریوش مهرجویی تصمیم دارد سریال «زکریا رازی» را برای سیما کارگردانی کند و جیرانی هم در تدارک ساخت سریالی دیگری برای شبکه 2 سیماست و اولین سریال مازیار میری با نام «گاو صندوق» در مرحله آمادهسازی قرار دارد.
در این میان نباید سریالهایی را که درباره زندگی فرماندهان جنگ ساخته میشود، نادیده گرفت؛ مانند سریالی که یدالله صمدی درباره زندگی شهید بابایی کارگردانی میکند.
تاریخ ورق میخورد
اگر تاریخ را بشناسیم و باور کنیم، با این شناخت میتوانیم مانع بیشتر اتفاقات ناخوشایند باشیم. از این نظر میتوان گفت تلویزیون ایران بعد از پیروزی انقلاب سهم بسزایی در روایت تاریخ معاصر داشته و دارد.
تلویزیون با سریالهایی مانند سربداران و هزار دستان آغاز کرد و با سریالهایی چون کیف انگلیسی، کارآگاه علوی و خانهای در تاریکی ادامه داد و اکنون با سریالهایی مانند عمارت فرنگی و در چشم باد، تاریخ معاصر را به مردم نشان میدهد و در آینده هم با سریالهایی مانند «کلاه پهلوی» و «سرزمین کهن» که در دست تولید هستند، راه خود را ادامه میدهد.
نمایش تاریخ شیعه و زندگی پیامبران هنوز هم یکی از دغدغههای اصلی مدیران سازمان صداوسیماست. تولید و پخش سریال «یوسف پیامبر» را میتوان بر همین اساس دانست. همچنین سریال «مختارنامه» را که چندسالی است داوود میرباقری درگیر ساخت آن است.
سریالهایی با موضوع ماوراء و باورهای دینی در چند سال اخیر از پرمخاطبترین برنامههای تلویزیونی بودهاند که از آن میان میتوان به سریال اغماء، روز حسرت، صاحبدلان و... اشاره کرد.
به همه اینها که گفته شد میتوان برنامههای غیرنمایشی را هم اضافه کرد؛ برنامههایی که در قالب مستند، گفتگو و... ساخته شدند و توانستند مخاطبان زیادی را با مسائل روز آشنا کنند و آنها را از آسیبهای احتمالی برهانند که از میان آنها میتوان به برنامه چراغ، هزار راه نرفته، ماه عسل، گلبرگ، شوک و... اشاره کرد.
صداوسیما 5 سال پیش با استفاده از رهنمودهای رهبر انقلاب سخنان و راهکارهای کارشناسان حوزههای مختلف، منشور «افق رسانه» را تدوین کرد؛ افقی که رسانه ملی را به آیندهای روشن رهنمون میکند؛ افقی که با بیانات رهبر معظم انقلاب راه آن روشنتر خواهد بود.
مسلما در این افق، آموزههای دینی عمق بیشتری خواهد داشت؛ آموزههایی که بتوانند جوانان را با معرفتهای مذهبی آشنا سازند تا آنها راه را از کژراهه بهتر تشخیص دهند.
کشور ما در سالهای اخیر پیشرفتهای علمی زیادی داشته است که حتما باید به آنها توجه خاصی شود و ساخت سریالی مانند فاکتور هشت ادامه یابد. دانشمندان این سرزمین از طریق رسانه ملی میتوانند جهانی شوند ، پس باید آنها هم به برنامههای تلویزیونی راه یابند و از چنان ساختاری تبعیت کنند که جهان خواهان دیدن آنها باشد، سریالهایی مانند «نردبام آسمان» و زندگی غیاثالدین میتواند در جهان مطرح شود، همان گونه که سریال روزگار قریب میتواند دکتر قریب و پایهگذار طب کودکان در ایران را به جامعه ما و جهانیان بشناساند.
به این ترتیب، سالهای آتی را میتوان سالهایی دانست که رسانه ملی، ایران بزرگ را به دنیا بهتر معرفی خواهد کرد.
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد