در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
ایزدپناهی قالب سپید و شعر نو را برای ارائه اثرش انتخاب کرده است و باید این نکته را به او یادآوری کرد که نخستین پیشنیاز برای موفقیت در یک قالب، مطالعه شعرهای مطرحی است که شاعران بزرگ در آن قالب خاص سرودهاند.
در زمینه شعر نو نیز بزرگانی چون قیصر امینپور، سیدحسن حسینی، احمدرضا احمدی و مفتون امینی از جمله کسانی هستند که آثارشان میتواند برای شاعران جوان الگوی مناسبی باشد، اما پیشنهاد اصلی من به خانم ایزدپناهی آثار روانشاد سلمان هراتی است که او نیز از دیار سرسبز شمال ایران بود و بسیاری از شعرهایش همان حال و هوای پرطراوتی را دارد که ندا ایزدپناهی هم سعی میکند در شعرهایش ایجاد کند:
آی پنجرهها!
باز که شاعرم کردید
با این همه آفتاب
که میآورید
سوغات از حیاط|
این شعر تا حدودی مرا یاد این کار سلمان هراتی انداخت:
دیگران را بگذار!
دل به آفتاب بسپار
نگاه کن چگونه هر بامداد
صبور و سربلند
از شانههای خاکستری صبح بالا میآید
این شعر سلمان هم دقیقا با فرمی خطابی آغاز میشود و آفتاب در آن نقشی کلیدی دارد و حتی موسیقی قافیه نیز تا حدود زیادی در آن پررنگ است، درست مانند شعر ندا ایزدپناهی که هم با خطاب به پنجرهها آغاز میشود و هم آفتاب نقش محوری دارد و در انتها نیز سعی میکند موسیقی خوبی با قافیه کردن سوغات و حیاط ایجاد کند.
اما مهمترین تفاوت این دو شعر در پرداخت و نگاه شاعرانه و استفاده از زبان است.
سلمان هراتی به گونهای هوشمندانه کلمات را کنار هم مینشاند و سعی میکند در کمترین کلام محتوایی متراکم را بگنجاند و از سوی دیگر ترکیب شانههای خاکستری صبح نیز بسیار مخیل و رهاست، درست شبیه کاری که حافظ در برخی تشبیههایش انجام میدهد، مانند: «مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو»
اما در شعر ندا ایزدپناهی کافی است نگاهی به سطر «که میآورید» داشته باشیم که چگونه چه از نظر موسیقی و چه از نظر زبانی، سادهانگارانه از سوی شاعر با آن برخورد شده است و میشد با اندکی تغییر در زبان و اضافه کردن کمی تخیل به آن، شعر را تبدیل به یک اثر موفق کرد.
البته ایزدپناهی آثار دیگری را نیز برای «شعر جوان» ارسال کرده است که در ادامه شعری دیگر از او را میخوانیم:
همین که
بغض آسمان
میشکند روی دیوار
خیس میشود پلک پنجره
با هق هق ناودان
هیچکدام
طاقت نمیآورند
باران را
نه دلم، نه پنجره و نه دیوار.
***
اما آذر دهنوی از نیشابور، دیار شاعران بزرگی چون خیام و عطار دیگر شاعری است که همراه یک نامه آثارش را برای ما ارسال کرده است.
خانم دهنوی ضمن این که درخواست بررسی شعرشان را داشتهاند به این نکته هم اشاره کردهاند که حتما نشانی پستی خود را در صفحه درج کنیم که باید خدمت ایشان و دیگر همراهان این صفحه عرض کنیم که نشانی کامل روزنامه جامجم هر روز در آخرین صفحه درج میشود و ما هم در گروه فرهنگی صفحه شعر جوان در خدمت شما هستیم.
اما درباره شعر آذر دهنوی باید گفت شعر ایشان از نظر محتوایی بسیار قابل ستایش است و محتوایی انسانی و اجتماعی دارد و دردهای مردم را بیان میکند، اما ایشان باید بداند محتوای زیبنده و ارزشمند باید در ظرف و قالب خوبی هم عرضه شود تا در نگاه و چشم مخاطب نیز مورد توجه قرار گیرد، درست مانند زمانی که ما به فروشگاه میرویم و در میان محصولات مشابه از چندین شرکت تولیدی مختلف، آن محصولی را که در پوششی بهتر عرضه شده است، انتخاب میکنیم.
شعر ایشان هم علیرغم معنا و مفهوم ارزشمند، متاسفانه فاقد ظرف و قالب شعر است. به عبارتی آنچه ما به عنوان فرم یعنی غزل، قصیده، رباعی و... میشناسیم در شعر ایشان که به شیوه سنتی و کلاسیک سروده شده است، وجود ندارد. به عنوان مثال وقتی ایشان میسراید:
باز نان خشکی در سفرهای
چشم کودکی بارانی میکند
باز دستی، خالی از مهر مادری
کفش پاره، پای دختری
باد سجاده را پهن میکند
ابر، شادی را تمنا میکند
این سطرها متاسفانه نتوانستهاند به آسمان مخیل و موزون و مقفای شعر (تعریف ابونصر فارابی) راه یابند.
به نظر میرسد آذر دهنوی باید ابتدا نزد پیشکسوتان و استادان شعر که تعدادشان در شهر شاعرپرور نیشابور نیز کم نیست به آموزش فنون و مقدمات شعر بپردازند و سپس ذوق ادبی و محتوای مورد نظرشان را به هیات و پوشش شعر به مخاطبان عرضه کنند.
سینا علیمحمدی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر