در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
پیش از این که وارد رادیو شوید مشغول چه کاری بودید؟
من هم مثل خیلی از جوانان آن روز، با توجه به سنم و وضعیت کشور، برای حفاظت از شهرها، در سال 57 وارد کمیته انقلاب اسلامی شدم که تا سال 63 ادامه داشت. در همین سال رادیو آزمون گزارشگری میگرفت که در این آزمون قبول شدم.
چطور فضای نظامی را با فضای فرهنگی رادیو تلفیق کردید؟
آن موقع فضای شهر انتظامی بود و من برحسب وظیفه و عشقی که به انقلاب و کشور داشتم، به کمیته رفتم اما اعتقاد دارم که به هیچ عنوان به اشتباه به رادیو نیامدم. من از بچگی با رادیو بزرگ شدم و چون مادرم از اول ماه محرم تا آخر ماه صفر رادیو را خاموش میکرد، پدرم یک رادیو کوچک برایم خریده بود، آن موقع 6 ساله بودم. تکتک افراد رادیو را از طریق صدای آنها یا از اسمشان میشناختم. مثلا وقتی آمدم رادیو، دنبال مهدی شرفی بودم یا اکبر مشکین یا خانم دیهیم که خیلی زود با آنها ارتباط ایجاد کردم.
چون رادیوییها را میشناختید میگویید اشتباه به رادیو نیامدید؟
هم این و هم اینکه من در بچگی 2 تا آرزو داشتم؛ یکی اینکه به رادیو بیایم و یکی هم اینکه دوست داشتم لکوموتیوران شوم که هیچ ارتباطی با هم ندارند، حتی الان هم قطار را که میبینم از خود بیخود میشوم!
وقتی آمدید رادیو، فضای گزارش با آنچه که در برنامهها میشنیدید فرقی هم کرده بود؟
گزارش رادیویی قبل از انقلاب با گزارش بعد از انقلاب خیلی متفاوت شد. بسیار رشد کرد قدرت پیدا کرد و کاملا حرفهای شد. این حرف من نیست؛ عباس زرگر که گزارشگر قبل از انقلاب بود شهادت میداد گزارش در رادیو الان با گزارش قبل از انقلاب اصلا قابل قیاس نیست.
قبل از انقلاب، 20 درصد کلام و 80 درصد موسیقی بود که بعد از انقلاب نوع برنامهسازی تغییر کرد و 20 درصد موسیقی و 80 درصد کلام شد و این باعث شد که گزارش جزء جدا نشدنی اصلی برنامهسازی شود. اگر گزارش در برنامه نبود، شنونده هم احساس کمبود میکرد.
آن موقع که آمدید رادیو، زمان جنگ بود. گزارش را از جنگ و جبهه شروع کردید؟
جنگ تحمیلی باعث شد که دائم در حال حرکت باشیم. هر روز یک اتفاق جدید میافتاد ما هم مجبور بودیم آن را منعکس کنیم.
گروه چند نفره بودید؟
یک تیم 14 نفره گزارشگری بود که همگی قابلیت کار داشتند. عباس سنجری، اسماعیل براری، اکبر سعیدی، اردشیر تفقد و... هر کدام در بخشی خاص فوقالعاده کار میکردند.
یعنی تخصصی کار میکردید؟
نه به آن شکل که مدنظر دارید. به نظر من گزارشگری تخصصی بردار نیست، من هم هیچ اعتقادی ندارم که گزارشگر فقط از حوزه بهداشت و سلامت گزارش بگیرد و با حوزههای دیگر کاری نداشته باشد. اگر در برنامهای لازم بود از حوزه دیگری گزارش تهیه شود، گزارشگر باید بتواند برحسب قدرت و اطلاعاتی که دارد گزارش را تهیه کند.
برای یک گزارشگر چه خصوصیاتی را تعریف میکنید؟
گزارشگر اول باید صدای خوبی داشته باشد. اگر صدای خوبی نداشت، دلیلی ندارد در رادیو بماند. دوم قدرت انتقال خوبی داشته باشد چون مصاحبه و توصیف دو شقه از گزارش است که گزارشگر باید بتواند مثلا در 15 دقیقه از موقعیت خود بگوید و با مردم آن مکان گفتگو کند. گزارش در رادیو هنری ذاتی است و هر کسی نمیتواند گزارشگر شود.
اما الان صداهای مختلف شنیده میشود.
آن موقع رادیو یک شبکه بود. این امر باعث شد که مشکل وارد رادیو شویم. اما الان 13 شبکه است، گزارشگر کم هم داریم. حساسیت قدیم برای گزارشگران اعمال نمیشود، اما آن سالها ما خیلی با مشکل وارد رادیو شدیم. کنعانی، امیر معز و امیر نوری از گویندههای قدیمی رادیو اعضای کمیته گویندگان بودند که نوع و کیفیت صداها را برای کار در رادیو میسنجیدند. صداها با حساسیت بررسی میشد.
شما پس از ورود به رادیو بلافاصله کار گزارش را شروع کردید؟
وقتی وارد گروه گزارش شدم، تا 6 ماه از صبح تا ساعت 4 اداره میآمدم اما کسی به من کار نمیداد. در صورتی که من آزمون داده بودم و قبول شده بودم، در کنار آن رادیو را میشناختم و باید به من کار میدادند، شاید عمدی بود نمیدانم! حتی آن موقع هم خبری از آموزش نبود. کار با ناگرا هم حرفهای بود. دقیقا 6 ماه بعد، خیلی اتفاقی به من گفتند باید با مدیرعامل بانک مرکزی گفتگو کنم که 5 تا سوال آماده داشتم و 3 تا از سوالها را پرسیده بودم. همان گزارش بدون ویرایش، 2 روز بعد پخش شد و من برای اولین بار صدای خودم را از رادیو شنیدم. گزارشگری از هنرهای ارزندهای است که یا باید در آن پوست کلفت بود یا همان اول کار آن را ترک کرد.
فقط گزارشگری این طور بود؟
نه. بخشهای دیگر رادیو هم همین طور بود. الان چون سهل میگیرند میبینیم مثلا در بخش دوبلاژ که باید صداهای شاخص وجود داشته باشد در آن بخش هم صدای شاخص وجود ندارد.
6 ماه بعد، وقتی صدای خودتان را شنیدید چه حسی به شما دست داد؟
حسن کار این بود که آن کار را جدی گرفتم. کسانی که وارد گزارش میشدند به آنها برنامه زنده نمیدادند. الان گوینده تا میگوید سلام علیکم، فردا صدای او از رادیو شنیده میشود. البته وقتی از علاقهمندان به گویندگی آزمون میگیریم، اعتراض میکنند. کاملا هم درست میگویند، اما خود من یک سال و نیم طول کشید تا برنامه زنده بگیرم. با این حال کار برای من ارزش پیدا کرد و متوجه شدم که کارم پله به پله جلو رفته.
برای تبدیل شدن به یک گزارشگر حرفهای چه مراحلی را باید پشتسر گذاشت؟
گزارشگر حرفهای یعنی ورود به همه عرصهها. به ما هر کاری محول میکردند انجام میدادیم یعنی هم گزارشگر اجتماعی بودیم، هم هنری و هم اقتصادی. جبهه هم باید میرفتیم. ما وارد حرفهای شده بودیم که هر مشکلی پیش میآمد اولین گروهی که میتوانست آن مشکل را حل کند گزارشگران بودند. به خاطر همین ارتباط خوبی با همه جا داشتیم. از طرف دیگر، همه ما را میشناختند. وقتی از رادیو بیرون میرفتم، تا مردم صدایم را میشنیدند، اسمم را میگفتند.
آیا چیزی به نام واحد گزارش داریم یا نه؟
متاسفانه یکی از اتفاقاتی که به رادیو لطمه زد، جمع شدن واحد گزارش بود و باعث شد اتصالی که گزارشگران با هم داشتند بهم بخورد. چون بچهها با هم تبادل نظر میکردند و کلی از هم یاد میگرفتند، کار را هم ارزیابی میکردند، اما بعد از آن، کسانی وارد گزارش شدند که این حوزه را خوب نمیشناختند.
در این شرایط شما چه کار کردید که گزارشهای رادیو تهران بهترین گزارشهای رادیویی شدند؟
در سال 85 به دعوت خانم احمدی مدیر سابق رادیو تهران به اینجا آمدم. او خیلی دوست داشت تشکیلاتی مثل قبل در رادیو تهران ایجاد شود. از همان موقع شروع کردم و از 600 یا 700 نفر آزمون گرفتم. از بین آنها 8 یا 9 نفر که ملاکهای مورد نظر من و رادیو را داشتند، قبول شدند. کار را شروع کردند. در کنار آن من هم به آنها کمک کردم تا گزارشها کمکم بهتر شود.
هرکدام از گزارشگران شما در یک حوزه کار میکنند؛ در صورتی که شما میگویید یک گزارشگر باید همه حوزهها را تجربه کند.
خب اگر خانم نهانی گزارش فرهنگی را خوب تهیه میکند، دلیل ندارد گزارش اجتماعی تهیه نکند. اما در صورت نیاز، برای حوزه فرهنگ و هنر خانم نهانی را میفرستم، چون کار را درست انجام میدهد و تسلط کافی دارد.
چرا اجازه نمیدهید در همان حوزه بمانند؟
این امتیاز نیست که گزارشگر تنها در یک حوزه تخصص داشته باشد، او باید بتواند با تمام حوزهها ارتباط برقرار کند که اگر مشکلی پیش آمد و گزارشگر آن حوزه نبود، گزارشگر حوزه دیگر باید بتواند سوژه را پیگیری کند.
گفتید گزارش و اجرا با هم تفاوت دارد، اما خودتان کار اجرا را هم انجام میدهید.
بله، آزمون اولیه گزارشگری و گویندگی یکی است. آزمون بعدی هم توجه به آکسانهاست. وقتی یک گزارشگر میتواند 15 دقیقه از خودش تعریف کند، بنابراین قدرت اجرا را هم دارد. آن موقع هم وقتی ساعت تلویزیون زیاد شد، از برنامهسازان و گزارشگران رادیو دعوت به همکاری کردند، منعی هم نداشت. درآمد خوبی هم داشتیم.
حالا اجازه میدهید گزارشگران شما اجرا هم کنند؟
بله، پرورش آنها بر همین اساس است.
اما گویندگان با این قضیه مخالف هستند.
نه. در شبکههای حرفهای میبینیم که یک گوینده در برنامهای اجرا میکند، در برنامه دیگر گزارش تهیه میکند و یا سردبیر یک برنامه دیگر میشود. به نظر شما اگر گزارشگر قابلیت اجرا داشته باشد، باید پشت در بماند یا به گویندهای که میتواند برای ما گزارش تهیه کند بگوییم وارد حوزه ما نشو؟
الان که مسوول واحد گزارشگران هستید به فکر تهیه گزارش نیستید؟
به غیر از کار اجرایی ورزش از رادیو تهران، به گزارشگران هم کمک میکنم. نکات و مواردی را به آنها گوشزد میکنم و فکر میکنم همین کافی است.
چه فکری برای پیشرفت در گروه گزارش دارید؟
ما به جایی رسیدیم که بحث دیجیتال مطرح شده. خود بچهها گزارش را تهیه میکنند، ویرایش میکنند و حتی موسیقی را هم خودشان انتخاب میکنند. این باعث میشود که یک برنامه کامل را ارائه دهند.
چون میبینند کار گزارش قوی است هر موضوعی را گزارش میکنند؟
برنامه بدون گزارش، برای شنونده غیرقابل لمس است، چون گزارشگر از هر موضوعی مصداقسازی میکند. اگر هم موضوع جالبی نبود، میتواند با تغییر زاویه دید آن را جذاب کند.
سمانه عبادی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: