پاسخی به یکی از بزرگ‌ترین پرسش‌های امروز دنیای پزشکی

مرزهای شبیه‌ سازی در کجا می‌شکنند؟

پیشرفت‌های اخیر در علم پزشکی با تمام خدماتی که در جهت حفظ و ارتقای سطح سلامت بشر ارائه کرده و در آینده نیز ارائه خواهد کرد، به نوعی انسان‌ها را با چالش‌های تازه‌ای روبه‌رو خواهند ساخت که تصور آنها نیز مشکل است.
کد خبر: ۲۸۶۱۶۶

کما این‌که یکی از اصلی‌ترین چشم‌اندازهای پیش روی علم شناخت سلول‌های بنیادی و فرآیند شبیه‌سازی یا کلونینگ، افزایش طول عمر افراد است اما همین مساله می‌تواند باعث ایجاد مشکلات جدید در عرصه پزشکی شود.

در واقع همین تفکرات که در اشکال افراطی خود، با خمیرمایه‌های مذهبی و فلسفی، از سوی افراطیون در دنیا مطرح شده، به خودی خود انگیزه‌ای برای یافتن راهکارها و روش‌های تازه‌تری در عرصه شبیه‌سازی شده است.

پرسشی اساسی که در این چارچوب در ذهن بسیاری از ما مطرح است، آن‌که کلونینگ یا شبیه‌سازی یک انسان در صورت اجرایی شدنش، آیا می‌تواند حتی در دنیای پر رمز و راز شخصیتی، اخلاقی و احساسی افراد نیز الگوهای کاملا همسان و مشابهی را در کنار شباهت‌های ظاهری خلق کند؟ اتفاقی که لزوما در دوقلوهای همسان نیز نمی‌افتد!

این سوال بهانه خوبی بود برای گفتگوی جالبی با دکتر ناصر اقدمی، رئیس مرکز سلول درمانی پژوهشکده رویان که در ادامه می‌خوانید.

شناسایی سلول‌های بنیادی و مقوله شبیه‌سازی که با هدف اولیه بازسازی اعضای فرسوده بدن شکل گرفت، جامعه پزشکی را با چه مشکلات تازه‌ای روبه‌رو خواهد کرد؟

در واقع تلاش برای درمان فهرست بلندبالایی از بیماری‌های همراه زوال عضو یا بیماری‌های همراه با تخریب بافتی مانند بسیاری از بیماری‌های عصبی همچون آلزایمر، پارکینسون، بیماری‌های قلبی و عروقی همانند سکته‌های قلبی، نارسایی قلبی، بیماری‌های استخوانی مانند آرتروز، پوکی استخوان و بسیاری از بیماری‌های دیگر، هدف اولیه دانش سلول‌های بنیادی بودند. مشکل اصلی در اغلب این بیماری‌ها از بین رفتن خود بافت یا عملکرد نامناسب آن یا بافت‌هایی است که یک عضو را تشکیل می‌دهند. بنابراین یکی از بهترین راهکارها برای درمان چنین بیماری‌هایی، جایگزینی بافت یا عضو از دست رفته است، موضوعی که وقتی به صورت پیوند عضو در جامعه مطرح شد، بسیاری از افراد تا مدت‌‌ها با مطرح کردن مشکلات فلسفی،‌ مانع پیشرفت در این مسیر شدند، امری که امروز دیگر توسط اغلب گروه‌های اجتماعی پذیرفته شده است.

اما بلافاصله بعد از معرفی روش پیوند اعضا، جامعه پزشکی با مشکلات دیگری روبه‌رو شد، کمبود عضو اهدایی و همچنین رد پیوند، مهم‌ترین این مشکلات بودند. بنابراین پزشکان به دنبال روش‌هایی بودند که بتوانند به وسیله این روش‌ها بافت‌های مورد نظر را در محیط‌های آزمایشگاهی تولید کنند. برای تولید بافت در محیط آزمایشگاهی لازم بود اجزای سازنده هر بافت که عبارت است از سلول‌های آن بافت شناسایی و در محیط آزمایشگاهی کشت و تکثیر داده می‌شدند. ولی مشکل اصلی چنین روشی این بود که کشت اغلب این سلول‌ها در محیط‌های آزمایشگاهی امکان‌پذیر نبود و از طرفی برای تولید یک بافت لازم بود چندین سلول متفاوت سازنده آن بافت به طور همزمان در آزمایشگاه رشد داده شوند، کاری که عملا غیرممکن بود و برای تحقق این آرزو، لازم بود سلولی شناسایی شود که اولا قادر به تکثیر در محیط آزمایشگاهی باشد و ثانیا با یک منشا واحد قادر باشد به انواع سلول‌های سازنده یک بافت تمایز یابد.

این آرزو در سال 1998 با معرفی سلول‌های بنیادی جنینی تا حد زیادی تحقق پیدا کرد. سلول‌های بنیادی جنینی دارای دو ویژگی اصلی هستند که برای تولید بافت‌های مختلف ضروری است؛ یعنی قدرت تکثیر بالا و قدرت تمایز تقریبا همه انواع سلول‌های تشکیل‌‌دهنده یک فرد. اما هنوز یک مشکل اساسی برطرف نشده بود و آن رد بافت یا سلول‌های تزریق شده برای درمان بود. از آنجا که سلول‌های بنیادی جنینی با تخریب جنین قبل از لانه‌گزینی به دست می‌آیند، عملا در همه موارد منشأ این سلول‌ها در درمان بیماری‌ها، غیرخودی خواهد بود.

رد پیوند به واسطه حمله سلول‌های ایمنی بدن به سلول‌های غیرخودی و ناشناخته صورت می‌گیرد و در چنین صورتی بعد از پیوند عضو یا تزریق سلول، لازم است بیمار تا آخر عمر از داروهای سرکوب‌کننده ایمنی استفاده کند که در اغلب موارد مصرف این داروها در بلند مدت برای بیماران عوارض جدی به همراه دارند.

تلاش‌های دانشمندان برای رفع این مشکل منجر به معرفی شاخه جدیدی از علم در زیست‌شناسی و پزشکی شد که ما آن را تحت عنوان شبیه‌سازی درمانی می‌شناسیم. در این روش سلول‌های فیبروبلاست (عمدتا در مورد حیوانات از ناحیه گوش) در آزمایشگاه کشت و تکثیر داده می‌شود، سپس تخمک در آزمایشگاه بدون هسته می‌گردد و به جای آن هسته یا کل یک سلول در درون آن گذاشته می‌شود و با یک پالس الکتریکی آنها را با هم پیوند می‌دهیم. به این ترتیب جنین کلون شده تشکیل و شروع به تکثیر سلولی می‌کند. هنگامی که در روز پنجم، جنین به مرحله بلاستوسیت می‌رسد، می‌توان با خارج کردن سلول‌های توده داخلی، سلول‌های بنیادی جنینی تولید کرد. این روش منجر به تولید یک انسان یا در مورد حیوانات منجر به تولید یک حیوان نمی‌گردد و تنها مشکل آن از نظر اخلاقی تخریب جنین به وجود آمده در این روش است. برخی ادیان معتقدند که روح بلافاصله بعد از تشکیل جنین در همان مراحل اولیه، دمیده می‌شود و از بین بردن جنین در مرحله بلاستوسیت برای تولید سلول‌های بنیادی جنینی را معادل قتل نفس می‌داند ولی ادیانی همانند شیعه معتقدند که روح بعد از 4 ماهگی در جنین دمیده می‌شود و بنابراین می‌توان از این سلول‌ها برای مصارف تحقیقاتی یا درمانی استفاده کرد.

چرا بسیاری از افراد گمان می‌کنند که در شبیه‌سازی درمانی تولید موجود یا به بیان بهتر تولید انسان مطرح است؟

خب، این اشتباه است. نوع دیگری از شبیه‌‌سازی بخصوص در دنیای جانوری وجود دارد که به آن شبیه‌سازی مولد گفته می‌شود. در این نوع شبیه‌سازی بعد از ایجاد جنین در محیط آزمایشگاهی، جنین تولید شده به رحم حیوان منتقل می‌شود تا منجر به تولید حیوان شود. در اغلب موارد معمولا جنین‌ها در حیوانات قبل از انتقال از نظر ژنتیک دستکاری می‌شوند تا کارایی جدیدی در حیوان تولید شده، به وجود آید که حیوانات ایجاد شده از این طریق را تحت عنوان موجودات تراریخته می‌شناسیم.

اکنون هیچ مرکز معتبری در سطح دنیا به صورت رسمی اجازه تولید جنین انسانی به روش شبیه‌سازی مولد را ندارد

اما شبیه‌سازی مولد تاکنون فقط در حیوانات موفقیت‌آمیز بوده است. در سال 2001 دانشمندان کره‌ای با استفاده از 2000 جنین کلون شده اقدام به تولید چنین سلول‌هایی کردند. هر چند این گروه ابتدا اعلام کردند که با موفقیت توانسته‌اند چنین جنین‌هایی را تولید کنند، ولی بررسی‌های بعدی نشان داد ادعای این گروه دروغ بوده و هنوز گروهی موفق به انجام شبیه‌سازی مولد در انسان نشده است.

در واقع این کار امروزه تنها در حیوانات و حتی حیوانات بزرگ مانند گوسفند، بز و گاو براحتی امکان‌پذیر است. هر چند این روش بعد از این گزارش و همین‌طور فشار گروه‌های اخلاق پزشکی به طور کامل کنار گذاشته شد.

با وجود این، چرا تاثیرات به‌کارگیری این روش طی سال‌های اخیر در ساخت فیلم‌های تخیلی، آن هم در اشکال اغراق شده آن، دیده می‌شود و البته همچنان نیز ادامه دارد؟

همان‌طور که اشاره کردید؛ به نظر می‌رسد اساس چنین تفکراتی یا چنین نگرانی‌هایی تنها مورد توجه تبلیغات عده‌ای از رسانه‌هاست که بیشتر از آن‌که به معرفی واقعیت بپردازند؛ به ایجاد ترس و وحشت در جامعه علاقه‌مند هستند. تا آنجا که بسیاری تولید چنین جنین‌هایی را حتی دخالت در امر آفرینش می‌دانند یا این‌که فیلم‌هایی تولید می‌شوند که در آن، افراد جدیدی با مشخصات افرادی که قبلا وجود داشته‌اند در آزمایشگاه تولید می‌شوند که اغلب نیز خصوصیات افراد تبهکار را دارند.

هر چند هنوز چنین موجوداتی ایجاد نشده‌اند و اظهارنظر درباره آنها، تنها زمانی امکان‌پذیر است که آنها را در آزمایشگاه تولید کرده باشیم؛ با این حال همچنان نگرانی‌ها و پرسش‌های بی‌شماری که نشأت گرفته از دستکاری‌های ژنتیک بدون حد و مرز است، در ذهن بسیاری از افراد مطرح است که بعضا حتی به ورود فلسفیون در حوزه علم، آن هم به صورت نادرست منجر شده است. برای خروج از این چالش‌ها به عنوان یک پژوهشگر فعال در حوزه سلول درمانی، چه راهکارهایی را پیشنهاد می‌کنید؟

به گمان من، پاسخ دادن به سوالات زیر می‌تواند گره‌گشای بسیاری از تردیدهای مطرح شده باشد.

آیا فکر می‌کنید در دوقلو‌های یکسان چه اتفاقی می‌افتد، آیا در دوقلو‌های یکسان 2 فرد همسن با زمینه ژنتیک کاملا یکسان متولد نمی‌شوند؟

اگر قرار باشد همه اعمال و رفتار ما را ژنتیک ما کنترل کند، پس مساله اختیار در کجای چنین تفکری قرار می‌گیرد؟

چرا در اغلب مواردی که همه افراد یک خانواده مثلا ژن ابتلا به بیماری قلبی را دارند، تنها بعضی از این افراد مبتلا به چنین بیماری‌ای می‌شوند؟

و سوال‌های بیشمار دیگری از این دست که نشان می‌دهند مشابهت ژنتیک تنها عامل تعیین‌کننده در رفتارهای انسانی یا حتی سرنوشت و طول عمر آنها نیستند. واقعیت این است که اطراف ماده ژنتیک همه سلول‌های تشکیل‌دهنده بدن، موادی وجود دارد که ما امروزه آنها را تحت عنوان ماده اپی‌ژنتیک می‌شناسیم و ارتباط و ساختار این مواد است که عامل اصلی در بروز یا عدم بروز یک ژن در سلول و در نتیجه بدن یک فرد هستند. امروزه نشان داده شده است با تغییر در چنین محیطی، می‌توانیم عملکرد سلول‌های بالغ و کاملا تمایزیافته را نیز تغییر دهیم. سال 2006 در واقع با وارد کردن 4 ژن و تغییر ماهیت اپی‌ژنتیک سلول‌های پوستی،‌ دانشمندان سلول‌هایی را به عرصه علم معرفی کردند که قادر هستند همانند سلول‌های بنیادی جنینی ضمن تکثیر به همه انواع سلول‌های بدن نیز تمایز یابند،‌ سلول‌هایی که آنها را با عنوان سلول‌های پر توان القایی می‌شناسیم و در سال 1378 نیز محققان پژوهشکده رویان موفق به تولید آن در کشور شدند.

بنابراین با وجود آن‌که واقعیت شبیه‌سازی مولد هنوز معلوم نیست، با توجه به ویژگی‌های اپی‌ژنتیک نباید نگران دستکاری‌های ژنتیکی خاص و البته همراه با نیت‌های تبهکارانه، مشابه آنچه در بسیاری از فیلم‌های تخیلی نشان داده می‌شود، باشیم؟

بی‌شک تدبیر در سوالاتی همانند آنچه که در بالا به آنها اشاره شده بیشتر راهگشا خواهد بود تا مشاهده فیلم‌هایی که تنها بر اساس اعتقاد به جبر در زندگی انسان‌ها و تعیین هویت آنها فقط به وسیله ذخایر ژنتیک افراد ساخته می‌شوند. شاید مهم‌تر از همه اینها مراجعه به تاریخ باشد، بسیاری از ما مشکلاتی که در زمینه پیوند اعضا مطرح می‌شد را به خاطر داریم و به نظر می‌رسد موضوعاتی که هم‌اکنون در خصوص شبیه‌سازی مولد و حتی شبیه‌سازی درمانی مطرح می‌شود نیز تا حد زیادی تکرار همین سناریو باشد.

مشکل عمده‌ای که فراتر از این سوالات باید به آن پرداخته شود، تولید این موجودات یا چنین انسان‌هایی نیست بلکه استفاده سودجویانی است که با تولید این موجودات می‌خواهند به منبعی برای اهدای عضو دسترسی پیدا کنند. خطر اخلاقی بالقوه‌ای که شبیه‌سازی مولد را تهدید می‌کند، تولید انسان‌هایی است که بعدا توسط والد آنها (دهنده سلول اولیه) برای اهدای عضو مورد استفاده قرار گیرد. این مشکل تنها مربوط به شبیه‌سازی مولد نیست در حال حاضر نیز ما شاهد اخباری هستیم که در آن کودکان برای خارج کردن اعضای بدن دزدیده می‌شوند. بی‌شک تدوین قوانین و مجازات‌های مربوط می‌تواند به طور موثری این مشکلات را کاهش یا از بین ببرد.

به رغم همه این مسائل اکنون هیچ مرکز معتبری در سطح دنیا به صورت رسمی اجازه تولید جنین انسانی به روش شبیه‌سازی مولد را ندارد. با این حال با توجه به ویژگی‌های اپی‌ژنتیک نباید نگران ویژگی تبهکاری در این موجودات باشیم، آنچه که بیشتر از همه باید نگران باشیم اصلاح تبهکارانی است که در حال حاضر حتی بدون وجود شبیه‌سازی مولد اقدام به ربودن افراد برای خارج کردن اعضای بدن آنها می کنند .

پونه شیرازی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها