کد خبر: ۲۸۵۴۹۸

چرا رابطه‌ها سرد می‌شود

نارگل، خانم 28 ساله‌ای است که 8 سال پیش وقتی ازدواج کرد عاشق بود.

او حالا مادر یک کودک است و می‌گوید حس می‌کنم هیچ چیز مثل روز اول نیست. هر کاری که می‌کنم از طرف همسرم وظیفه شمرده می‌شود و او را خوشحال نمی‌کند. من هم دیگر مثل آن روزهای اول از دیدن او شور و نشاط ندارم و خیال می‌کنم این آخر و عاقبت یک رابطه زناشویی است. وقتی که همه چیز از تب و تاب می‌افتد و سرد می‌شود، وقتی مشکلات ذهن شما را به خودت مشغول می‌کند عواطف را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد.

بر خلاف نارگل‌، طاهره تقوی مشاور خانواده اعتقاد دارد آن‌چه عشق را کمرنگ می‌کند مشکلات زندگی نیست، بلکه این حقیقت است که انسان وقتی چیزی را با اطمینان کامل در تصاحب داشت دیگر نیازی به تلاش برای آن احساس نمی‌کند. یعنی وقتی شما از داشتن همسر خود مطمئن باشید دیگر برای عشق ورزیدن به او عجله نمی‌کنید.

وی می‌افزاید: ‌در یک رابطه طولانی و پایدار گاهی شما با خود فکر می‌کنید امروز خیلی سرم شلوغ است و کار دارم. برای قدردانی از همسر هیچ وقت دیر نیست. او همیشه در خانه است و یک وقت دیگر به او می‌رسم و با این بهانه‌ها کم‌کم اجازه می‌دهید نهال سر سبز عشقتان خشک شود و روابطتان سرد شود.

شما کم‌کم از میزان ابراز علاقه خود می‌کاهید و آن را کاری سبک و بچگانه می‌شمارید. از میزان تشکر کردن خود کم می‌کنید و کارهای انجام شده را کارهای روزمره‌ای می‌شمارید که میلیارد‌ها انسان در کره زمین درحال انجام آن هستند.

نادر پوریامین می‌گوید: وقتی علاقه‌هایمان کمتر می‌شود و زودتر از دست هم ناراحت می‌شویم معنی‌اش این است که داریم پیر می‌شویم.

این مرد متاهل 45 ساله اعتقاد دارد نمی‌توان انتظار داشت که تمام مقاطع زندگی مثل هم باشد. اگر همسر من توقع داشته باشد بعدا ز20 سال زندگی مشترک مثل روزهای اول ازدواجمان با او احساساتی و گرم برخورد کنم توقع زیادی است. همان‌طور که من از او انتظار ندارم مثل اوایل ازدواج از خود ناپختگی نشان دهد.

از او می‌پرسم به نظر شما مشتاق یکدیگر بودن و ابراز عشق کردن ناپختگی است، جواب می‌دهد: این چیزی است که در سن و سال ما زیاد متعارف نیست و خاص جوان‌ها و نوجوان‌هاست. حالا چیزی که زن و شوهر از هم انتظار دارند این است که کارهای روزمره‌شان را خوب انجام بدهند و به وظایف همسری خود برسند.

طاهره تقوی، مشاور خانواده در این مورد می‌گوید: وقتی زوجین به بهانه کارهای روزمره از خواسته‌های یکدیگر بی‌اطلاع می‌مانند، نیازهای روحی همدیگر را فراموش می‌کنند تا این‌که این غفلت فاصله زیادی بینشان می‌اندازد. گاهی سال‌ها به همین صورت می‌گذرد و آنها خود را با بچه‌ها یا با شغلشان مشغول می‌دارند و گاهی کاملاً از یکدیگر کناره‌گیری کرده و به دنبال عشق جدیدی می‌روند. آنها تنها به دنبال طعم شیرین توجه و محبتی هستند که در روزهای اولیه زندگی خود به دست آورده بودند.

وی توصیه می‌کند اگر احساس کردید روابطتان روزمره شده است کمی از افکار روزانه جدا شوید، در اتاقی ساکت و آرام در تنهایی بنشینید و فکر کنید به دلیلی نامعلوم تمام آنچه تاکنون به عنوان سرمایه عاطفی خود می‌شمارید از دست داده‌اید.

مثلا از خواب بلند می‌شوید و می‌بینید که یک یادداشت کنار تختتان است و روی آن نوشته است:‌ من می‌روم چون دیگر همدیگر را دوست نداریم و برای من وقت نمی‌گذاری. یا خبر می‌رسد؛ کسی که با او زندگی می‌کنی خدای ناکرده روزهای آخر عمرش را می‌گذراند. آن‌وقت چه می‌کنی. چه احساسی به شما دست می‌دهد و فکر می‌کنید در انجام دادن چه کارهایی قصور کرده‌اید.

این مشاور خانواده ادامه می‌دهد:‌ آنگاه در ذهنتان فهرستی تهیه می‌کنید از آرزوهایی که همسرتان داشت و برآورده نکرده‌اید. دفترچه خاطرات روزهای خوشتان را ورق می‌زنید و خاطرات ناخوش را کنار می‌گذارید و با خود می‌گویید اگر فرصتی بود چنین و چنان می‌کردم. همسرم را به این سفر و آن سفر می‌بردم وفلان چیز را برایش می‌خریدم. با خانواده‌اش روابط بهتری برقرار می‌کردم و سعی می‌کردم همه کدورت‌ها را پاک کنم.

خوب می‌توانید فکر کنید ممکن است روزی همسرتان را نداشته باشید. پس فهرستی را تهیه کنید و هر روز برای به دست آوردنش زحمت بکشید. شما یک عمر با عشق زندگی خواهید کرد و ملکه برفی هرگز به قلمرو شما پا نخواهد گذاشت.

ماندانا ملاعلی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها