گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

کوتاه نیامدیم،کوتاه شدند!

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «فضایل اخلاقی فراموش نشود»،«ایران و فرانسه زمان ژنرال دوگل»،«اصولگرایان و رازهایی که تاب مستوری ندارند»،«کوتاه نیامدیم،کوتاه شدند!»،«دهن کجی صهیونیست ها به کمیته حقیقت یاب»،«کوتاه نیامدیم،کوتاه شدند!» و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۲۸۴۹۷۰

اعتماد:فضایل اخلاقی فراموش نشود

«فضایل اخلاقی فراموش نشود»عنوان یادداشت ربوز روزنامه‌ی اعتماد به قلم محمد کاکاوند است که در آن می‌خوانید؛شانزدهم شهریورماه (در شماره 2046) روزنامه، یادداشت دقیق و صریح و شجاعانه جناب آقای احمد پورنجاتی را با عنوان «سخنی صمیمانه با دادستان جدید تهران» خواندم که در آن با ذکر مصادیقی که من از جزئیات آن اطلاعی ندارم از «رابطه آمر و مامور» و «حدود صلاحیت مامور» و «چگونگی کنترل مقام مافوق بر مادون» و «ضمانت اجرای آن کنترل» و «اصل بی طرفی و عدم تبعیض مقام قضایی بین اشخاص» با قلم شیوای خودشان به زبانی ساده سخن گفته بودند نه به این صراحت و با این اصطلاحات مذکور. از منظر حقوقی هیچ اشکال و ایرادی بر آنچه ایشان گفتند نمی توان گرفت. آن نوشته سبب شد از جنبه دیگر در سطحی کلان تر به رابطه اعضای ملت و جایگاه دولت در آن بنگرم.

دو.اعضای هر گروه خواه دولتی یا غیردولتی باید با یکدیگر همسان باشند؛ یعنی از نظر آموزش و آموخته ها، آشنایی و اعتقاد به هدف گروه، شوق و ذوق شان برای رسیدن به آن هدف و خلق و خوی اعضا باید با یکدیگر تناسب داشته باشند.گروهی را در نظر بگیرید که سرگروه و اعضایش همسان هستند اما گروهی دیگر سرگروه از اعضا تواناتر، علاقه مندتر، دقیق تر، سختکوش تر، آگاه تر و آینده نگرتر باشد اما برعکس اعضا نه به تناسب کار و هدف گروه که فقط برای ارتزاق عضو آن شده باشند یا برحسب اتفاق. دغدغه نان شب داشته باشند یا اجاره خانه، چگونگی پرداخت مخارج گوناگون خودشان یا تهیه جهیزیه و اسباب ازدواج فرزندان شان یا پرداخت مخارج تحصیل آنها یا درمان بیماری که در خانه دارند...
... یا در این فکر باشند که در اولین فرصت جای سرگروه را بگیرند، به هر طریقی اما نه از راه صحیح، در حالتی دیگر تمام گروه علاقه مند، دقیق، سختکوش، توانا، آگاه و کاربلد اما سرگروه بدیهی ترین اطلاعات مربوط به کار و هدف گروه و اعضای آن را نداشته باشد و نه تحصیلات و تجارب مرتبط و نه حال و حوصله کار گروهی کردن و نه گوش شنوا برای شنیدن نظر اعضای گروه را داشته باشد. آیا این گروه ها می توانند به هدف تشکیل خودشان برسند؟، شاید برسند، اما نه به سهولت و روانی و در کوتاه ترین زمان ممکن و با کمترین هزینه. ولی اگر اعضای گروه با هم متناسب باشند اگر به هدف خودشان نرسند دست کم تجارب ارزنده و خاطره یی خوش از کار با یکدیگر کسب خواهند کرد.

سه. آنچه گفتیم مربوط به گروهی بود که اساساً دیگران از خارج گروه قصد دگرگون کردن هدف یا دخل و تصرف در کارگروه را نداشته باشند یا گروه مجبور نباشد با گروه های دیگر کار کند اما اگر ناچار یا لازم باشد با دیگران کار کند که معمولاً چنین است هر چقدر گروه منظم و مرتب باشد باز هم فعل و انفعال افراد و اشخاص خارج از گروه، همکاری کردن یا نکردن آنها بر کارکرد گروه تاثیر خواهد گذاشت؛ وای به آن روزی که عده یی نخواهند گروه فرضی ما باشد یا کار کند یا بخواهند مطابق میل و نظر آنها کار کند. گروه فرضی ما باید هم کار خودش را بکند و هم سنگ اندازی ها و چوب لای چرخ گذاشتن ها را تحمل یا خنثی کند.

چهار. اولاً مسلم است کار دستگاه قضایی همانند هر کار گروهی احتیاج دارد که همه اعضا به هدف سازمان آشنایی و اعتقاد داشته باشند و آموزش و آموخته های اعضا، شوق و ذوق شان به کار و هدف سازمان همانند باشد. ثانیاً کار قضایی سخت است و حجم کار کارگزاران دستگاه قضایی ما زیاد و افسوس که چندان روی خوشی دست کم در عمل و نه در نظر به همکاری وکلا با خودش ندارد. به جای آنکه از ایشان کمک بگیرد که کارش کمتر و دقیق تر شود کمکی که نمی گیرد هیچ، از توان خودش مایه می گذارد که آنها را آن گونه که خودش می خواهد بکند. به علاوه، هیچ علاقه و توجهی هم به گسترش روش های جانشین مراجعه به دادگاه های دادگستری در مسائل حقوقی از قبیل «داوری» ندارد. ثالثاً اصحاب دعوا هم هزار افسوس، غالباً با حسن نیت و پاک دستی به دادگستری نمی روند. قاضی باید انواع و اقسام «فیلمنامه ها» و داستان ها را برای احراز واقعیت و تشخیص و تصدیق حق بشنود و با تیزهوشی از میان گفته ها و نوشته های طرفین دریابد که چه اتفاقی افتاده است، دشواری یافتن حکم موضوع و اقناع وجدان قاضی به جای خود، حتی دادباخته یی که بحق محکوم به بی حقی شده است تجدیدنظرخواهی و فرجام و دیگر طرق اعتراض به رای را از دست نمی دهد.

پنج.در آن نوشته جناب آقای پورنجاتی از «صلاحیت ذاتی ماموران» سخن گفته بودند. قصدم از این نوشته این است که دولت هم صلاحیتی دارد. از دولتی به خصوص سخن نمی گویم و مقصودم مفهوم مجرد آن است. مسلم است که باید تمام اعضای دولت یعنی سه قوه و تمام کارکنان دولت همانند هر گروه دیگر با هم تناسب داشته باشند. صرف نظر از اینکه آیا رابطه دولت و ملت رابطه وکیل و موکلی است یا رابطه قیم و ولی علیه یی اگرچه نظریه دوم در جوامع مردمسالار پذیرفته نیست؛ نکته اینجاست که نباید از دولت که دستگاه دادگستری یکی از ارکان آن است انتظار داشت در تمام عرصه ها پیشتاز باشد و هر کاری بر دوش دولت باشد. دولت در حدود صلاحیت خودش باید پاسخگو و موظف به خدمت به مردم باشد. مضافاً اینکه هر کاری با قدرت دولت شدنی نیست، رفتار کارگزاران دولت که دستگاه دادگستری بخشی از آن است چه از نظر روابط کارگزاران با یکدیگر و چه از نظر روابط ایشان با مردم باید براساس قانون باشد؛ این شرط لازم است اما کافی نیست. ترویج و تعلیم و عمل به وفاداری، دوراندیشی، میانه روی، عدالت، بخشندگی، دلسوزی، بردباری، پاکدامنی، راستگویی، ادب، حسن نیت و عشق بین مردم جزء وظایف دولت نیست. این فضایل لحظه لحظه باید در گفتار و رفتار مردم مرسوم باشد. امید است آن کسان که تمام یا بخشی از فضایل برشمرده را بوسیده اند و به کنار نهاده اند یا کلاً از وجود آنها غافل شده اند در رفتار خودشان تجدیدنظر کنند. به این شکل جامعه رو به سوی کمال می رود و بار دستگاه دادگستری کم می شود و زندگی شیرین تر. هموطن مهرتان بر دیگران افزون باد.

رسالت:ایران و فرانسه زمان ژنرال دوگل

«ایران و فرانسه زمان ژنرال دوگل»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن می‌خوانید؛
چندی پیش با یکی از اساتید دانشگاه تولوز فرانسه دردانشگاه امام صادق(ع) ملاقاتی داشتم. وی می گفت ایران فعلی مانند فرانسه زمان ژنرال دوگل است که برای حفظ و توسعه منافع ملی خود تدابیر استثنایی و منحصر به فردی اتحاذ می کند. وی معتقد بود امروز دولتی در ایران در راس کار است که قادر است دست به اقدامات استثنایی و غیر قابل پیش بینی بزند. برداشت این روشنفکر فرانسوی اگر چه در جای خود قابل تحلیل و بررسی است اما مسبوق به پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که ممشای سیاست ورزی جمهوری اسلامی ایران و بنیان مرصوص حفظ و توسعه منافع ملی در عرصه های مختلف بین المللی بر چه شالوده ای شکل گرفته است؟ به بیان دیگر صورت بندی سیاست خارجی نظام ایران پس از انقلاب اسلامی از چه نقشه راهی تبعیت می کند؟

چندی پیش با یکی از اساتید دانشگاه تولوز فرانسه دردانشگاه امام صادق(ع) ملاقاتی داشتم. وی می گفت ایران فعلی مانند فرانسه زمان ژنرال دوگل است که برای حفظ و توسعه منافع ملی خود تدابیر استثنایی و منحصر به فردی اتحاذ می کند. وی معتقد بود امروز دولتی در ایران در راس کار است که قادر است دست به اقدامات استثنایی و غیر قابل پیش بینی بزند. برداشت این روشنفکر فرانسوی اگر چه در جای خود قابل تحلیل و بررسی است اما مسبوق به پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که ممشای سیاست ورزی جمهوری اسلامی ایران و بنیان مرصوص حفظ و توسعه منافع ملی در عرصه های مختلف بین المللی بر چه شالوده ای شکل گرفته است؟ به بیان دیگر صورت بندی سیاست خارجی نظام ایران پس از انقلاب اسلامی از چه نقشه راهی تبعیت می کند؟

پاسخ به این سوال ضمن انسداد منافذ تخالف های فلسفی و بنیادین زمینه های لازم را برای توافق و تقاعد عموم نخبگان کشور در زمانها و مکان های مختلف بر چشم انداز و دور نمای اهداف جمهوری اسلامی ایران در عرصه های مختلف بین المللی فراهم می کند. از سویی با تبیین و تصریح زیربنای منطقی استراتژی ها، تاکتیک ها، معاضدت ها، دشمنی ها، اتحاد ها و ... در مقاطع مختلف زمانی و مکانی پاسخ شفاف و روشنی را به برخی سوالات نظیر اینکه چرا پس از سی سال دشمنی با آمریکا امروز مسیر مذاکره را پیش گرفته ایم، خواهیم داد.

صریح ترین پاسخی که می توان به چیستی شالوده سیاست ورزی جمهوری اسلامی ایران در عرصه های بین المللی داد، تقابل جبهه کفر و ایمان است. در حقیقت توسعه نظام ایمانی و هدم کفر، استراتژی حیاتی هر نظام سیاسی دینمدار است.
رویکردهای مبنایی نظام جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه اجازه نخواهد داد که این کشور و این نظام در چارچوب های تحلیلی یک کشور معمول بگنجد.

جمهوری اسلامی ایران نیز مانند هر نظام سیاسی و اجتماعی دیگری تمایل به رشد و ارتقای جایگاه و نقش خود در عرصه های مختلف دارد. این توسعه طلبی مطلوب نظام ایمانی و واقعیت امروز نظام  کفر است.

بنبانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) در بخشی از پیام استقامت خود نقشه راه و مبنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی را اینگونه تبیین می فرمایند:” نکته مهمی که همه باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت ها و ارزشهای معنوی الهیمان نمی شناسند. به گفته قرآن کریم هرگز دست از مقابله و ستیز با شما برنمی دارند مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند...”

بر این اساس تغییر رفتار و روی خوش جمهوری اسلامی در مقابل دولت جدید آمریکا به طور منطقی نمی تواند به معنای نفی تقابل رویکردهای مبنایی جبهه حق و باطل باشد.

سازش با باطل جز در این دو معنا نمی گنجد یا به معنای عقب نشینی ایمان و پیشروی کفر و یا به معنای کوتاه آمدن کفر و رشد و توسعه نظام ایمانی. که البته به نظر نمی رسد اتفاقات اخیر را بتوان در قالب عقب نشینی جبهه حق تاویل و تفسر کرد.

بر این اساس مناشی این رخداد جدید خارج از این دو حالت نیست. یا دولت جدید آمریکا به عنوان نماد سمبلیک استکبار حاضر شده است استقلال و آزادی جمهوری اسلامی و مشروعیت انقلاب اسلامی را به رسمیت بشمارد و یا اینکه مذاکرات، مرحله جدیدی در تقابل دو جبهه است که متاثر از سیاست خارجی  پیش رو نظام اسلامی و ضعف روز افزون جبهه استکبار است.

به زعم نگارنده این سطور عقب نشینی جبهه باطل متاثر از زوال استکبار جهانی و سیاست خارجی تهاجمی جمهوری اسلامی دشمنان انقلاب را وادار به کوتاه آمدن در این مقطع کرده است که به خودی خود می تواند فرصتی حیاتی برای جمهوری اسلامی محسوب شود.

حضرت امام خمینی(ره) این الگو و اسوه مقاومت در برابر جبهه باطل این واقعیت را این گونه تبیین می فرمایند:” هر چه بیشتر برای ظلم خضوع کنید ظلم بیشتر فشار می آورد وقتی که مهیا بشویم برای جلوگیری از ظالم، ظالم عقب می نشیند، هر چه زیادتر فشار بیاوریم او عقب تر می نشیند، اگر شما یک قدم عقب بنشینید او جلو می آید و اگر شما یک قدم جلو بروید، او عقب می رود، این یک سنت الهی است.”(پیام امام به مناسبت شروع سال1359 )
اما چرا وضعیت کنونی به شرط تغییر رویکرد آمریکا برای مذاکره مهیا است؟

مورگنتا یکی از نظریه پردازان روابط بین الملل معتقد است نسبت قدرت در سیاست مانند نسبت ثروت در اقتصاد است. در حال حاضر یک دولت  قدرتمند در ایران بر سر کار است که با اقتدار سکان سیاست خارجی کشور را در دست دارد و حاضر نیست ذره ای از منافع ملی ایران کوتاه بیاید. رویکرد مردمی دولت باعث شده است که فاصله ای بین دولت و مردم وجود نداشته باشد و یک پشتوانه عظیم اجتماعی دستگاه سیاست خارجی را در مذاکرات اخیر حمایت کند.کشور به لحاظ کیفیت اتحاد ملی و انسجام اسلامی در اوج خود قرار دارد. وفاق ملی بر سر موضوع هسته ای در وضع مطلوبی است و مسئولان و مردم یکصدا مصمم به احقاق حقوق کشور هستند. در مقابل دوران زوال ابرقدرتها بخصوص آمریکا آغاز شده است.قطبیت رنگ باخته و معادلات بین المللی به سوی یک دنیای بی قطبی در حرکت است.

سرمایه اقتدار ملی ذیل تدابیر داهیانه رهبر معظم انقلاب که بعد از حضرت امام خمینی(ره) به عنوان اصلی ترین سمبل مقاومت در برابر جبهه باطل شناخته می شوند اندوخته و ثروت بزرگی برای مذاکره کنندگان است تا در این مقطع حساس نیز کشتی انقلاب را به سلامت و همراه با عزت به مقصد برسانند.

ابتکار:اصولگرایان و رازهایی که تاب مستوری ندارند

«اصولگرایان و رازهایی که تاب مستوری ندارند»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی ابتکار به قلم فضل الله یاری است که در آن می‌خوانید؛این روزها جبهه اصولگرایی شاهد افشاگری اعضای شاخص این گروه علیه همدیگر است.محتوی اصلی این افشاگری ها بیشتر حول اتفاقاتی است که در درون خود اصولگرایان و دور از چشم اغیار رخ داده است و طبق قرارهای نانوشته بنا بر رسانه ای شدن آن ها نیزنبود. افشای این مطالب بیش از محتوی آن ارزش خبری پیدا می کند.به چند نمونه توجه کنید:
-چند ساعت پس از پایان جلسه رای اعتماد مجلس به وزیران کابینه دهم که علیرغم پیش بینی ها و فضای حاکم بر مجلس مبنی بر رای عدم اعتماد نمایندگان به 9-8 نفر از وزرای پیشنهادی، تنها سه وزیر نتوانستند از سد مجلس شورای اسلامی عبور کنند، محمدرضا باهنر-عضو سابقا با نفوذ مجلس -در یک سخنرانی عمومی اعلام کرد که اگر پیام رهبر انقلاب نبود 8تا 9 نفر از وزرای پیشنهادی رای اعتماد نمی گرفتند.وی در این باره گفت: به هر حال همه چیز به خیر گذشت و پیام رهبری بود که نقش مهمی در این زمینه ایفا کرد. در زمان شمارش آرا فضا را این طور می شد دید که اگر توصیه رهبری نبود احتمال داشت که 8 الی 9 نفر از وزرا رای نیاورند و این آغاز خوبی برای دولت نبود. تیزبینی رهبری باعث شد که چنین اتفاقی نیفتد و در مجلس تغییر تحلیل ایجاد شود.وی افزود: وقتی پیام رهبری رسید نمایندگان نظرشان این بود که اگر عدم صلاحیت احراز شد رای ندهند. علاوه بر سه نفری هم که رای نیاوردند اگر پیام رهبری نبود احتمال می دهیم که وزرای نفت، صنایع، بازرگانی، تعاون، راه و ترابری و حتی وزارت خارجه رای نمی آوردند.

-چند روز پس از این سخنان حمید رسایی نماینده اصولگرای مردم تهران برآشفته از این موضوع به میدان آمد و صبر نکرد تا نوبت به نطق در صحن علنی مجلس برسد،به همین خاطر در سایت شخصی اش مطلبی نوشت و به مسائلی درباره عملکرد و نظرات محمدرضا باهنر اشاره کرد که فضای عمومی جامعه کمتر از آن آگاه بود. او با طرح سئوالاتی که محمدرضا باهنر را نشانه رفته بود نوشت:چه کسانی در ایام انتخابات در فراکسیون اصولگرایان تمام تلاش خود را مصروف جلوگیری از جمع بندی فراکسیون در حمایت از احمدی نژاد کردند و پس از آن که فراکسیون تصمیم به حمایت از وی گرفت، از اعلام آن خودداری کردند؟چه کسی در همان ایام در جلسات مختلف با امثال آقای تابش (رئیس فراکسیون اقلیت) برای آقای خاتمی پیام می داد که زبان ما بسته است، امیدواریم شما برخی نکات را در باره دولت نهم مطرح کنید؟ چه کسی حدود یک ماه قبل از انتخابات در جلسه ای که آقای حسینیان و زارعی نیز حضور داشتند، رسما گفت که معتقد است برخی از شخصیت ها و احزاب اصولگرا باید از موسوی حمایت کنند تا اگر رای آورد، بتوانند در قدرت حضور داشته باشند و از تکرار دوم خردادی دیگر جلوگیری کنند؟ چه کسی قافیه را باخته بود تا آنجا که به گفته یکی از مسئولان ارشد ستاد موسوی، حاضر شد در فیلم انتخاباتی موسوی هم حضور یابد و البته مشاوران اصلاح طلب موسوی، کاندیدای خود را از این کار منع کردند با این توجیه که در این صورت، راست سنتی نیز در آرای جبهه سبز پوشان خود را شریک می داند؟چه کسی از آخرین تلاش خود برای حمایت از موسوی نیز دریغ نکرد و چند روز قبل از انتخابات در نامه ای به یکی از مقامات عالی رتبه، خیرخواهانه(!) از ایشان می خواهد تا با توجه به احتمال پیروزی اصلاح طلبان، ضمن حمایت تلویحی از موسوی، از تکرار دوم خرداد جلوگیری کند؟

-چند روز پیش نیز علی مطهری نماینده اصولگرای تهران و منتقد احمدی نژاد در گفتگویی با روزنامه اعتماد با تاکید بر سخنان باهنر و در اظهار نظری صریح گفت: رای اعتماد به کابینه دهم کار مشترک رهبری و مجلس بود.
-دو روز پیش نیز حسین فدایی یک نماینده دیگر اصولگرا خبر از توافقی پشت پرده میان احمدی نژاد و لاریجانی داد که نتیجه آن جلوس علی لاریجانی بر صندلی حداد عادل در مجلس هفتم بود.این نماینده گفته است که ریاست مجلس از ابتدا بر اساس تفاهمی که بین احمدی نژاد و لاریجانی انجام گرفته بود به لاریجانی رسید. وی در ادامه می گوید که قرار بود بر اساس این تفاهم شیوه رفتار مجلس با دولت به گونه ای دیگر باشد.

بر این سیاهه می توان موارد دیگری را نیز افزود.نظیر:افشای نامه مقام رهبری به رئیس جمهورمبنی بر کنار گذاشتن رحیم مشایی از سمت معاون اولی که یک نماینده اصولگرای دیگر و عضو هیئت رئیسه مجلس خبر آن را منتشر کرد. اما همین مقدار کافی است که پشتوانه این سئوال شود که چرا در میان اصولگرایان که به نظر می رسید راز داری (بخوانید پنهان کاری)یکی از اصول اولیه کاری آن ها می باشد، افشاگری به شیوه ای معمولی بدل شده است؟به نظر می رسد بتوان به این سئوال پاسخی این گونه داد:اصولگرایان در مجالس خود که در مرحله اول بر سری بودن و محرمانه بودن آن تاکید زیادی می شود به توافقات و تفاهماتی دست پیدا می کنند که بیرون از آن تعهدی نسبت به رعایت آن ها وجود ندارد.وهمین موضوع است که پس از مدتی سبب می شود یکی از طرف های قضیه با علم کردن موضوعی دیگر که به رازی سر گشاده می ماند از در پاسخ برمی آید اما نتیجه آن خود به راز دیگری تبدیل می شود که با پیمان شکنی دیگری به افشا نزدیک می شود.

کیهان: کوتاه نیامدیم،کوتاه شدند!

«کوتاه نیامدیم،کوتاه شدند!» عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن می‌خوانید؛
1- «خب! آقایان شروع بفرمائید!» این اولین جمله ای بود که دکتر جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسئول تیم مذاکره کننده ایران اسلامی بعد از رسمی شدن نشست ژنو و پس از رد و بدل تعارفات دیپلماتیک خطاب به نمایندگان کشورهای موسوم به 1+5 بر زبان آورد. نمایندگان هر یک از 6 کشور آمریکا، فرانسه، انگلیس، آلمان، چین و روسیه، به طور جداگانه موضوع واحدی را پیش کشیدند؛ «جمهوری اسلامی ایران درباره پیشنهاد قبلی 1+5 با عنوان توقف در مقابل توقف -FREEZE- تاکنون چه اقدامی انجام داده و چه نظری دارد»؟ بعد از پایان اظهارات نمایندگان 1+5، لبخندی بر لب دکتر جلیلی می نشیند، از آن لبخندها که در عرف دیپلماتیک ترجمان تعریف شده ای دارد و سپس خطاب به نمایندگان 6 کشور طرف مذاکره می گوید؛ «همه شما آقایان تازه کار هستید بنابراین، ایرادی بر شما نیست که از تاریخچه مذاکرات اطلاع چندانی نداشته باشید و در حالی که جمهوری اسلامی ایران بارها تأکید ورزیده هرگز فرآیند غنی سازی را متوقف نمی کند، امروز، از آن نقطه عبور شده آغاز کنید». دکتر جلیلی سپس از خاویر سولانا می پرسد؛ مگر جنابعالی موافقت با «بحث پیرامون بسته پیشنهادی ایران» را به عنوان موضوع نشست امروز به اطلاع آقایان نرسانده اید؟ و در ادامه با تأکید بر ضرورت حفظ احترام حاضران و مرور آنچه گذشته است برای تازه کاران، مواضع روشن و تغییرناپذیر جمهوری اسلامی ایران مبنی بر توقف ناپذیر بودن فرآیند غنی سازی اورانیوم در ایران را همراه با مستندات قانونی آن برای نمایندگان 1+5 بازگو می کند و براین نکته نیز اصرار می ورزد که آنچه گفته است، خارج از دستور اصلی جلسه است و کماکان بحث درباره بسته پیشنهادی ایران را موضوع اصلی جلسه می داند.

2- نشست بعدی نیز- بعد از ظهر همان روز- حاشیه های شنیدنی و عبرت انگیز فراوانی دارد که اشاره به آن می تواند در برداشت دقیق تر از «متن» مؤثر باشد.
قبل از آغاز جلسه، نمایندگان کشورهای 1+5 باتفاق آقای سولانا اعلام می کنند که برای شور و تبادل نظر به سالن دیگری می روند و سپس در جلسه حاضر خواهند شد ولی بعد از بازگشت و اعلام آمادگی برای شروع جلسه، دکتر جلیلی که اقدام آنها را نامناسب تشخیص داده بود، خطاب به آنان می گوید که قصد دارد مدتی در باغ محل برگزاری اجلاس قدم بزند و به این ترتیب، پاسخ هوشمندانه و مقتدرانه ای به حرکت قبلی آنها می دهد. نمایندگان 1+5 و سولانا، در ایوان مشرف به باغ منتظر می مانند و سرانجام، خاویر سولانا نزد جلیلی رفته و می پرسد آیا دارید «تمرکز» می گیرید؟ و بعد از آن که پاسخ مثبت دکتر جلیلی را می شنود، خطاب به او می گوید «اما جنابعالی تمرکز ما را برهم زده اید»!...

شاید تصور شود که اشاره به این حواشی ضرورت چندانی ندارد ولی باید توجه داشت در پاره ای از موارد، حاشیه ها نه فقط بیرون از متن تلقی نمی شوند، بلکه بخشی از متن و توضیح دهنده و گویا کننده آن نیز هستند. حواشی یاد شده، از این دسته است و نگارنده برخلاف دکتر جلیلی و سایر اعضای هیئت مذاکره کننده کشورمان بر این باور است که مردم شریف و فداکارمان حق دارند بدانند- و ضروری است بدانند- که نمایندگانشان می توانند با اتکال به خدا و پشتیبانی ملت، در طراز ایران مقتدر اسلامی با نمایندگان قدرت های بزرگ روبرو شوند... راستی دکتر جلیلی، جانباز قطع پا و حافظ کل قرآن نیز هست... چه عیبی دارد که این نیز گفته شود... و گفته شد!

3- مقامات رسمی آمریکایی، اروپایی و اسرائیلی در جریان فتنه اخیر که با حمایت مالی- تبلیغاتی گسترده آنها برپا شده بود، از این فتنه با عنوان یک آشوب دوپله ای یاد می کردند که هدف اصلی و نهایی آن براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران!! و هدف کوتاه مدت آن، تضعیف ایران اسلامی است! و بر این خیال خام بارها به صراحت تأکید کرده بودند نتیجه کوتاه مدت این فتنه را با حضور ضعیف و خسته - AWEARIED IRAN تعبیر نتانیاهو- جمهوری اسلامی ایران در اجلاس اکتبر ژنو، شاهد خواهند بود! به نوشته روزنامه اسرائیلی هاآرتص، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در تماس با نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا از آنها خواسته بود «در مذاکرات ژنو، بدون کمترین تردید از عواقب آن، ایران را به سختی تحریم کنید. نظام ایران اکنون تحت تأثیر مخالفت های اصلاح طلبان- بخوانید سران فتنه- ضعیف شده است و هرگز ضعیف تر از این روزها نبوده است، بنابراین، اکنون مناسب ترین زمان برای تحریم و فشار بر ایران است. اگر در شرایط کنونی در تحریم ایران تردید کنید، فرصتی که فراهم آمده را از دست خواهید داد... وقت آن است که نمایندگان آمریکا و اروپا بیشترین فشار را بر تیم مذاکره کننده ایران وارد کنند. ایرانی ها حتماً کوتاه می آیند و شما موفق خواهید شد»!

همان روزها، تعدادی از نمایندگان کنگره آمریکا با اشاره به آشوب های تهران، بر ضعف پدید آمده در جمهوری اسلامی ایران تأکید کرده و خواستار بهره گیری از این شرایط در اجلاس ژنو می شوند. «تدپو» نماینده جمهوریخواه و «کریستوفر داد» سناتور دموکرات و رئیس کمیته بانکداری، مسکن و امور شهری سنای آمریکا، از جمله این پیشنهاددهندگان هستند. «استفانیا کراکسی» معاون وزارت خارجه ایتالیا در مصاحبه با روزنامه ایتالیایی «کوریره دلاسرا» می گوید «ایران درپی آشوب های داخلی به شدت ضعیف شده است و دیگر قادر به ادامه مواضع پیشین خود نیست. آمریکا و کشورهای اروپایی 1+5 باید از این فرصت برای وادار کردن ایران به پذیرش خواسته های خود استفاده کنند» و....
گفتنی است، تقریباً تمامی مقامات آمریکایی، اروپایی و اسرائیلی در توصیه های خود برای فشار بر ایران اسلامی، از احتمال مخالفت روسیه و چین ابراز نگرانی می کنند و در همان حال رادیوهای فارسی زبان اسرائیل، آمریکا، فردا، فرانسه و بی بی سی، چند روز قبل از تظاهرات روز قدس سر دادن شعار «مرگ بر چین» و «مرگ بر روسیه» را به فتنه انگیزان توصیه می کنند!!

4- بعد از راهپیمایی روز قدس که از ریزش شدید هواداران موسوی و خاتمی حکایت می کرد و مخصوصاً بیانات رهبر معظم انقلاب در نماز عید فطر تهران و ساعتی بعد در جمع مسئولان، که نشانه ای غیرقابل تردید از اقتدار ایران اسلامی بود، در لحن و فحوای اظهارنظرهای مقامات و رسانه های غربی و صهیونیستی تغییر محسوسی پدید می آید، اما توپخانه تبلیغاتی آنها کماکان به شلیک رجزهای آنچنانی مشغول است و بر تضعیف ایران اسلامی و ضرورت بهره گیری غرب از این موقعیت در اجلاس ژنو تأکید می کند.

5- نشست ژنو میان 1+5 و ایران اسلامی در روز پنج شنبه 9 مهرماه 88- اول اکتبر 2009- در این حال و هوا تشکیل می شود، اما برخورد مقتدرانه هیئت اعزامی جمهوری اسلامی ایران، آخرین توهمات احتمالی حریف را فرو می ریزد و ایران اسلامی را نه فقط ضعیف نشده، بلکه بارها مقتدرتر از گذشته می بینند. بعد از پایان اجلاس، تغییر لحن مقامات و رسانه های غربی به وضوح دیده می شود. اسرائیلی ها بعد از 5 روز «سکوت» معنی دار که رسانه های آمریکایی و اروپایی با تعجب از آن یاد می کنند، زبان قفل شده خود را باز کرده و سایت وزارت خارجه اسرائیل می نویسد «روز اول اکتبر، روز مذاکرات هسته ای، روزی بود که غرب آمده بود تا به اصطلاح اتمام حجت کند و به رژیم ایران بگوید که اگر کوتاه نیایی، کوتاهت می کنیم، ولی بار دیگر جمهوری اسلامی غرب را شکست داد».

مقامات و رسانه های آمریکایی و اروپایی، اما خیلی زودتر و در اولین ساعات بعد از نشست به شکست خود اعتراف کردند، اگرچه برخی از آنها کوشیدند آرزوهای بر باد رفته خود را به «خبر»! تبدیل کنند، که کارایی این ترفند دیری نپائید و این گروه نیز به شکست اعتراف کردند. روزنامه آمریکایی «لس آنجلس تایمز» بی آن که خشم خود را پنهان کند، با تیتر درشت در صفحه اول خود نوشت «ایران برنده مذاکرات ژنو بود»، جان بولتون نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل متحد که به کینه توزی علیه ایران اسلامی شهرت دارد، در مصاحبه ای گفت «چگونه می توان انکار کرد که مذاکرات ژنو پیروزی بزرگ دیگری برای ایران بوده است». نیویورک تایمز نوشت «دولت آمریکا و متحدان غربی اش باز هم مانند سال های گذشته از ایران در حوزه دیپلماسی شکست خوردند». روزنامه واشنگتن پست با ادبیات تحقیرکننده ای خطاب به آمریکا و کشورهای اروپایی عضو 1+5 نوشت؛ «لحن مثبت اوباما بعد از اجلاس ژنو، اگرچه ظاهری امیدوارکننده داشت، اما از ناامیدی عمیق وی نسبت به توقف برنامه هسته ای ایران خبر می داد»، خبرگزاری انگلیسی رویترز، در تحلیلی از نشست ژنو تأکید کرد «ایران با حضور مقتدرانه خود در ژنو نشان داد که هرگز از فعالیت هسته ای خود عقب نشینی نمی کند» و...

6- مقامات و رسانه های غربی در اولین واکنش خود سعی کردند موافقت ایران!! با ارسال اورانیوم غنی شده زیر 5 درصد به یک کشور ثالث برای تبدیل آن به اورانیوم با غنای 20 درصد- به منظور بهره گیری در رآکتور تهران و برای تولید «رادیو داروها»- را یک موفقیت برای خود و امتیاز بزرگی قلمداد کنند که ایران در اجلاس ژنو به حریف داده است!! این در حالی است که؛

الف: ایران طی نامه ای به آژانس نیاز خود را به رادیو ایزوتوپ ها با غنای 20 درصد برای تولید رادیو داروها اعلام کرده بود بی آن که با فرآیند تکمیلی غنی سازی- از 4 یا 5 درصد به 20 درصد- در یک کشور ثالث موافقتی کرده باشد. اما در اجلاس ژنو پیشنهاد انجام فرآیند تکمیلی در یک کشور ثالث- روسیه یا فرانسه- از سوی غربی ها مطرح شد که پاسخ مثبت یا منفی ایران را درپی نداشت.

ب: غربی ها خیلی زود متوجه شدند که آنچه به عنوان «امتیاز» ایران به حریف مطرح کرده اند در حقیقت امتیازی برای ایران اسلامی است. چرا که تمامی چالش 6 ساله اخیر بر این محور بود که ایران غنی سازی اورانیوم برای ساخت میله سوخت رآکتورها را حق خود می دانست و تأکید می ورزید که این غنی سازی تا مرز حداکثر 5 درصد خواهد بود - اگرچه غنی سازی با درصد بیشتر نیز مطابق مفاد NPT و پادمان های مربوطه حق قانونی ایران است- و غربی ها با این خواست ایران - غنی سازی حداکثر 5 درصدی- مخالفت می کردند و چالش6ساله روی این محور بود. گفتنی است غرب حتی با برخورداری ایران از 20 سانتریفیوژ نیز به شدت مخالفت می ورزید. بنابراین وقتی با ارسال اورانیوم 5 درصد غنی شده به کشور ثالث برای انجام فرآیند تکمیلی موافقت می شود، مفهوم و معنای دیگر آن، این است که حریف از اصرار خود بر پیشگیری از غنی سازی 5 درصدی اورانیوم در ایران دست کشیده و به این درصد از غنی سازی در ایران تن داده است از این روی، اگرچه ایران با ارسال اورانیوم غنی شده 5 درصدی به کشور ثالث موافقت نکرده است ولی بر فرض انجام این فرآیند، امتیازی را که غرب طی 6 سال گذشته بر سر آن جنجال و هیاهو به راه انداخته بود، به دست آورده است و این، یعنی همان که غرب چاره ا ی جز پذیرش ایران هسته ای ندارد و ایران اسلامی از هسته ای شدن کوتاه نیامده است.

ج: در حالی که حتی رژیم اشغالگر قدس هم، این امتیاز را پایان موفقیت آمیز چالش هسته ای 6 ساله به نفع ایران اسلامی دانسته و با لحنی تمسخر آمیز غرب را به همین علت ملامت می کند، برخی از سایت های مدعی اصلاحات و از جمله یک روزنامه زنجیره ای ارگان موسوی در یادداشتی که کم اطلاعی و نگاه عوامانه اصلی ترین شاخصه آن است می نویسد: «سرانجام پس از حدود 7 سال به توافقی با غرب دست یافتیم که 5 سال پیش نیز قابل دسترسی بود»! و به خیال خود توضیح می دهد که در گذشته نیز غرب پیشنهاد غنی سازی اورانیوم در خارج از ایران را مطرح کرده بود! در این نگاه عوامانه عمداً فراموش شده است که خواسته غرب توقف کامل غنی سازی اورانیوم 5 درصدی در ایران و انجام آن در یک کشور ثالث بود و ایران بر انجام غنی سازی 5 درصدی تاکید داشت. در حالی که اکنون غرب- در صورتی که بار دیگر هم عهدشکنی نکند- به همان خواسته ایران در چالش 6 ساله تن داده است... و در این باره گفتنی های ضروری دیگری نیز هست.

جمهوری اسلامی:دهن کجی صهیونیست ها به کمیته حقیقت یاب

«دهن کجی صهیونیست ها به کمیته حقیقت یاب»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛
تهاجم سنگین هوائی رژیم صهیونیستی به غزه چند ساختمان و تونل های انتقال غذا و مایحتاج مردم غزه را هدف قرار داده است . این حملات موجب اختلال در امر کمک رسانی به مردم فلسطین شده و در واقع حلقه محاصره اطراف غزه را تنگ تر ساخته است . تردیدی وجود ندارد که دور جدید جنایات رژیم تل آویو با چراغ سبز حامیان غربی این رژیم صورت گرفته است .

سخنگوی ارتش صهیونیستی ضمن تایید حملات هوائی به غزه آنرا پاسخی به حملات موشکی مقاومت به سرزمین های اشغالی توصیف کرده است . در واقع صهیونیستها با این حملات خود مایلند 1 5 میلیون ساکن غزه را علیه مقاومت بشورانند . این هدف جدیدی نیست بلکه اصل جنگ 22 روزه نیز با همین هدف آغاز شد ولی صهیونیستها در میدان عمل دریافتند که هر چه بیشتر بر مردم غزه فشار بیاورند وحدت آنها بیشتر و هماهنگی با مقاومت اسلامی جدی تر خواهد شد.
فشار روزافزون به ساکنان غزه رژیم صهیونیستی را در سطح بین المللی دچار انزوای سیاسی تبلیغاتی کرده و کشورهای جهان سعی دارند با موضع گیریهای صریح خود این رژیم را از تداوم محاصره غزه و از جنایات جنگی علیه ساکنان غزه بازدارند.

اخیرا « رجب طیب اردوغان » نخست وزیر ترکیه با محکوم کردن سیاستهای تجاوزکارانه و ضد انسانی رژیم صهیونیستی اعلام کرد فجایع انسانی در غزه همچنان ادامه دارد و هیچ یک از تعهدات بین المللی درباره غزه به اجرا در نیامده است . وی خاطرنشان ساخت اگر چه 4 5 میلیارد دلار تعهد مالی برای بازسازی غزه وجود دارد ولی هیچ یک از تعهدات عملی نشده است و اسرائیل به محاصره و تحریم غزه ادامه می دهد. بطوریکه امکان ارسال ابتدائی ترین انواع کمکها نیز وجود ندارد.

دقیقا به موازات همین موارد رژیم صهیونیستی در برابر گزارش های تکان دهنده گروه حقیقت یاب سازمان ملل به ستیز و برخورد جدی روی آورده است . گزارش این گروه درباره جنایات ضد انسانی صهیونیست ها شوک بزرگی را به وجود آورده و اسرائیل را دچار دردسرهای فراوانی کرده است . « ریچارد گلدستون » رئیس کمیته حقیقت یاب سازمان ملل از واکنش های جنون آمیز رژیم صهیونیستی در قبال این گزارش اظهار تعجب کرده و می گوید : « فشارهای بین المللی بایستی بتواند اسرائیل را به قبول شرایط جدید وادار کند و اتهامات خود را در طول جنگ غزه بپذیرد چرا که در غیر اینصورت امکان تکرار همین جنایات در مقیاسی وسیع تر نیز وجود دارد.

گلدستون سران رژیم صهیونیستی را به « کتمان حقایق » متهم ساخته و می افزاید : « حتی بدون همکاری اسرائیل هم با مشاهده نوار غزه می توان آثار و تبعات جنایات اسرائیل را به خوبی مشاهده کرد » .
در همین حال مدیرکل وزارت خارجه رژیم صهیونیستی از سفرای 26 کشور اروپائی خواسته است بخاطر اسرائیل و برای باصطلاح مبارزه با تروریسم این گزارش گروه حقیقت یاب را تکذیب و محکوم نمایند. هر چند هیچ کشور اروپائی حاضر به تکذیب و رد این گزارش نشده است ولی صهیونیستها با بمباران هوائی غزه در واقع به سازمان ملل و گزارش گروه حقیقت یاب دهن کجی کرده اند و می خواهند نشان دهند که حتی انتشار جهانی و رسمی این قبیل گزارش های افشاگرانه هم تاثیری در مواضع جنون آمیز آنها بجا نخواهد گذاشت.

در این میان آنچه اهمیت دارد اینست که گلدستون هم یک صهیونیست به اعتراف دخترش علاقمند به اسرائیل است و فقط از روی حقایق جنگ غزه پرده برداری کرده است . البته صهیونیستها با بمباران غزه اهداف دیگری را هم تعقیب می کنند. با درنظر گرفتن جایگاه و نقش دولت حماس در غزه بمباران اخیر به منزله اعمال فشار بر حماس نیز تلقی می شود. این نکته بویژه با عنایت به مذاکرات آشتی ملی گروههای فلسطینی در مصر نشانه جانبداری رژیم تل آویو از محمود عباس و جناح خائن فتح محسوب می شود که با اعمال فشار بر حماس امیدوار است کفه را به سود سازشکاران سنگین کند. نکته مهم اینست که پس از چند بار تلاش ناموفق برای دستیابی به تفاهم میان فتح و حماس رژیم قاهره با چراغ سبز مشترک آمریکا و ارتجاع عرب درصدد اعمال فشار بیشتر بر حماس است . بمباران هوائی اخیر غزه می تواند بیانگر « هشدار عملی » به حماس برای تاثیرگذاری بر مواضع این گروه در مذاکرات باشد.

از سوی دیگر مذاکراتی نیز برای آزادی اسرای فلسطینی در قبال آزادی « گلعاد شالیط » در جریان است که هنوز به سرنوشت روشنی نرسیده است . طی روزهای گذشته یک نوار کوتاه ویدیوئی از شالیط منتشر شد که نشانه سلامت وی بود . صهیونیستها در عوض این نوار 19 زندانی زن فلسطینی را آزاد کردند که همین امر یکبار دیگر استحکام مواضع مقاومت را ثابت می کند و نشان می دهد که حماس دست برتر را دارد و وجود این نظامی صهیونیست در دست مقاومت یک اهرم فشار نیرومند است . بعلاوه این برای دنیای عرب خفت و خواری فراوانی را به اثبات می رساند که اسرائیل بخاطر یک زندانی خود دنیا را تحت فشار قرار داده ولی وجود 10 هزار اسیر فلسطینی کوچکترین واکنشی را از جانب دنیای عرب به همراه ندارد و فلسطینی ها به تنهائی بایستی با این پدیده دست و پنجه نرم کنند. آنچه بیش از این اهمیت دارد کارشکنی و خیانت اعراب و حتی جناح های خائن در جبهه فلسطین است که در جهت تامین منافع نامشروع صهیونیست ها قرار گرفته اند. حماس و جهاد اسلامی در بیانیه ای همکاری و همراهی « فتح » با صهیونیستها را مورد اعتراض قرار داده اند که چرا با صهیونیستها همفکری کرده و تاخیر در بررسی گزارش « گلدستون » را پذیرفته اند این تازه ترین خیانتی است که محمود عباس در چارچوب مذاکرات 3 جانبه با آمریکا و رژیم صهیونیستی به آن تن داده است !

سرمایه:فضای ضدسرمایه گذاری در ایران

«فضای ضدسرمایه گذاری در ایران»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی سرمایه به قلم شاهین شایان آرانی است که در آن می‌خوانید؛ سرمایه گذاران خارجی بسیاری علاقه مند به سرمایه گذاری در صنعت مخابرات کشور هستند اما متاسفانه فضای سرمایه گذاری در کشور مهیا نیست. مخابرات شرکتی است که پتانسیل های بالقوه بسیاری دارد که با ورود تکنولوژی جدید و تغییر تفکر آن از دولتی به خصوصی، با بالفعل شدن پتانسیل ها، سودآوری آن افزایش می یابد.

با واگذاری مخابرات به بخش خصوصی انتظار می رفت مدیریت خصوصی بر آن حاکم شود و سرمایه گذار خارجی نیز در آن حضور یابد اما با وجود تمایل سرمایه گذاران خارجی این اتفاق رخ نداد چرا که فضای سرمایه گذاری در کشور ما ضدسرمایه گذاری است و هر زمان سرمایه گذاری بزرگی از طرف بخش خصوصی در شرف انجام بود، یک سونامی منفی گریبان آن را گرفت.

تجربه حضور بخش خصوصی در واگذاری های گذشته موید این ادعا است. نبود فرهنگ سرمایه گذاری سدی مقابل حضور بخش خصوصی است. زمانی ما خصوصی سازی را آغاز کردیم که فرهنگ آن در کشور وجود نداشت. در حالی که فضا باید به گونه ای باشد که بخش خصوصی با تمایل در رقابت های واگذاری ها ورود یابد که این موضوع در خصوص سرمایه گذاران خارجی هم صدق می کند. سرمایه گذاران خارجی در صورتی در خرید بلوک های مدیریتی شرکت های مشمول اصل 44 مشارکت خواهند کرد که یک بخش خصوصی قدرتمند نیز در آن حضور یابد در حالی که عمده خریداران بلوک های مدیریتی، نهادهای شبه دولتی بودند.

این در حالی است که حضور بخش خصوصی اعتماد سرمایه گذاران خارجی را جلب می کند. به نظر می رسد اتفاقات حین واگذاری بلوک مدیریتی مخابرات و پس از آن سرمایه گذار خارجی را عقب نشینی داده است. هویت خریدار هر چند در جای خود قابل توجه است اما آنچه از منظر سرمایه گذار خارجی بااهمیت تلقی می شود، تداوم تفکر دولتی بر شرکت مخابرات است.

دنیای اقتصاد:آینده مذاکرات هسته‌ای

«آینده مذاکرات هسته‌ای»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم محمود صدری است که در آن می‌خوانید؛فضای پس از مذاکرات ژنو درباره برنامه هسته‌ای ایران دوگانه و آمیخته‌ای از بیم و امید است. در نخستین ساعات پس از این مذاکرات که پنج‌شنبه گذشته برگزار شد، مذاکره‌کنندگان از پیشرفت سخن گفتند و حتی باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا برای توصیف آن از لفظ بسیار خوش بینانه «سازنده» استفاده کرد.

محور خوش‌بینی این بود که ایران در گفت‌وگو با نمایندگان گروه 1+5 پذیرفته است، بخشی از فرآیند غنی‌سازی اورانیوم را در خاک روسیه و تحت نظارت فرانسه انجام دهد. علت شادمانی غرب از چنین توافقی، این است که نگرانی آنها از انحراف احتمالی در برنامه هسته‌ای ایران و گرایش آن به سوی هدف‌های نظامی (که ادعای همیشگی غرب است) برطرف می‌شود؛ اما هنوز ساعتی از اعلام این خبر نگذشته بود که یک مقام ایرانی در گفت‌وگو با شبکه پرس تی‌وی، چنین توافقی را تکذیب کرد.

لیکن با وجود این تکذیب، خبرها و تحلیل‌ها عمدتا حول همان خبر قبلی ادامه یافت و هنوز هم ادامه دارد. برخی منابع غربی از جمله روزنامه‌ پرنفوذ وال استریت ژورنال، ایران را برنده مذاکرات ژنو خواند و نمایندگان کنگره آمریکا به صورت‌های گوناگون به اوباما هشدار دادند که در تعامل با ایران احتیاط کند. حتی شبکه خبری فاکس نیوز که به جمهوری‌خواهان کنگره و نومحافظه‌‌کاران آمریکا نزدیک است با انتشار یک نظر سنجی مدعی شد بیشتر آمریکایی‌ها خواستار برخورد نظامی با ایران هستند.روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز هم در گزارشی از نزدیک‌تر شدن ایران به تکنولوژی هسته‌ای نظامی خبرداد.این خبر هم توسط مقام‌های آمریکایی تکذیب یا دست‌کم تعدیل شد؛ اما آثار تخریبی آن در فضای رسانه‌ای باقی ماند.در این فضای پرخبر و البته پرابهام، پرسش‌های اصلی این است که کار این مذاکرات به کجا خواهد انجامید؟آیا بازدید از تاسیسات هسته‌ای قم که قرار است در دو هفته آینده انجام شود پایان کار خواهد بود؟ آیا غرب با ادامه فعالیت هسته‌ای ایران موافقت خواهد کرد یا برعکس ایران به توقف این برنامه تن خواهد داد؟

هیچ‌یک از این پرسش‌ها، پاسخ کوتاه ندارد. کسی نمی‌تواند بگوید غرب عقب‌نشینی خواهد کرد یا ایران.
هیچ‌کس نمی‌تواند زمانی حتی تقریبی برای فیصله یافتن این مساله تعیین کند و در نهایت هیچ چشم‌اندازی که نشان‌دهنده عناصر غالب و مغلوب در این مذاکرات باشد، متصور نیست.

مذاکراتی که در ژنو آغاز شده، ادامه همان فرآیند قبلی و چند ساله است که نتیجه آن به توانایی‌ها، مهارت‌ها، ملاحظات و مقتضیات طرفین مناقشه بستگی دارد.

از آنچه تاکنون گذشت فقط دو موضوع تا حدودی روشن است؛ اول اینکه هیچ‌یک از طرفین مذاکره آماده عقب‌نشینی نیست و دوم اینکه طرفین مایل نیستند، مذاکره جای خود را به رفتارهای خشونت‌بار بدهد. همین دو موضوع موجب امید و انگیزه اصلی ایران و غرب برای ادامه مذاکره است.

تلاش طرفین برای جلوگیری از شکل گرفتن اراده جنگ، موجب شده است که طرفین، زخم زبان‌های منتقدان داخلی و رقیبان جهانی را نادیده بگیرند و برای شکل‌گیری اراده مذاکره و حرکت به سوی مصالحه تلاش کنند؛ اما همین حرکت امیدوارکننده هم با چالش‌هایی سخت مواجه است. آمریکایی‌ها گفته‌اند به طولانی شدن مذاکرات تن نخواهند داد و ایران گفته است نتیجه این فرآیند نمی‌تواند و نباید به توقف برنامه هسته‌ای منجر شود.بنابراین طبیعی است که در روزها و هفته‌های آینده پا به پای تلاش‌های دیپلماتیک برای حرکت به سوی مصالحه، طرف‌های درگیر به ویژه جمهوری اسلامی و ایالات متحده بر حجم تبلیغات علیه یکدیگر بیفزایند. این تحرکات تبلیغاتی لزوما به معنای شکست مذاکرات یا حتی مقدمه بر هم زدن آن نیست، بلکه طرفین می‌کوشند با این کار هم راه شماتت رقیبان تندرو داخلی را که احیانا مخالف مصالحه هستند، ببندند و هم اینکه برای حریف بین‌المللی خود نمایش قدرت بدهند.

در همین چارچوب، طرفین مناقشه برای نشان دادن ارزش مصالحه‌ای که به دنبال آن هستند، ناگزیرند خطر عدم‌مصالحه را بزرگ و پرهزینه نشان دهند. واشنگتن می‌کوشد به جامعه آمریکا بقبولاند که هم‌زمان با گرفتاری‌های این کشور در عراق و افغانستان، منافع ملی آنان ایجاب می‌کند مساله هسته‌ای ایران با روش‌های مسالمت‌آمیز حل شود. جمهوری اسلامی هم با استدلالی کمابیش مشابه تلاش خواهد کرد به ایرانیان بقبولاند کیان کشور و نظام سیاسی، با ادامه مذاکرات بهتر حفظ می‌شود تا روش‌های دیگر. ملاحظات مشترک ایران و غرب، آنان را وادار می‌کند که یکدیگر را یاری کنند.

آنچه اکنون طرفین مذاکره به‌ویژه دولت‌های ایران و آمریکا به آن نیاز دارند، این است که در داخل کشور خود به سازش و کوتاه آمدن در برابر حریف متهم نشوند. این ملاحظه در واقع همان چیزی است که در مناسبات بین‌المللی به آن پرستیژ یا حیثیت‌طلبی می‌گویند؛ در واقع کلید حل بحران در درک مشترک از این مقوله است. اگر طرفین بتوانند راهی بیابند که هم هدف بین‌المللی آنان تامین شود و هم در داخل کشور خود عزت و اقتدار دولت‌ها را حفظ کنند، به احتمال زیاد «اراده صلح» بر «اراده جنگ» فائق خواهد آمد.  

مردم سالاری:حفظ کرامت انسان اصلی ترین هدف حکومت علی (ع)

«حفظ کرامت انسان اصلی ترین هدف حکومت علی (ع)»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم فروزان آصف نخعی است که در آن می خوانید؛تشبیه میرحسین موسوی به رجوی از سوی محمد جواد لاریجانی وطرح موضوع حاشیه ومتن توسط حداد عادل در ماجرای کهریزک واصرار وی براین که "مردن سه نفر درکهریزک مساله اصلی نشود"، می تواند برای هرکسی که اندک آگاهی نسبت به اسلام و قرآن دارد درد آور باشد. البته دراین باره نمونه های فراوان دیگری وجود دارد، ولی این دونمونه از آن جا دارای اهمیت هستند که گویندگان این سخنان یکی تئوریسین بحث " ام القرا" و دیگری از نزدیکان جدی مرحوم مطهری بوده است. یکی خود را تئوریسینی برجسته می داند ودیگری نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو فراکسیون اصولگرایان است. اما بدون مداهنه  باید گفت آن چه از این دو روایت به چشم نمی خورد عقلانیت  اصولگرایی  درحفظ کرامت انسانی است. آیا از میراث امام خمینی (ره) و شهید مطهری می توان به چنین آموزه هایی رسید؟ زمانی غرب برای رهایی از کلیسا، تئوری " انسان اشرف مخلوقات " را از جهان اسلام گرفت تا ثابت کند کلیسا دارد به انحراف می رود. جیووانی پیکو دلا میراندولا که برزبان عربی نیز تسلط کامل داشت در سال 1486 درکتاب "خطابه ای در باب شان انسان " که ساموئل درسدن آن را " مانیفست انسانگرایی " نامید، در دفاع از محور انسانی مکتب انسانگرایی تاکید می کند که " من درکتاب های عربی خوانده ام که دردنیا هیچ چیز قابل تحسین تر از انسان وجود ندارد".

بی تردید آثار اسلامی که در آنها با رویکرد به آیات قرآن مبنی براین که اگر کسی یک انسان را بکشد گویی یک ملت را کشته است واگر یک انسان را احیا کند گویی یک ملت را احیا کرده است، حکم انقراض حکومت پاپ هارا صادر کرده است. پاپ ها در آن زمان بیش از آن که نقش رهبرمذهبی داشته باشند ، مانند حاکمان غیر دینی عمل می کردند.فرانچسکو گویچاردینی، مورخ ایتالیایی درکتاب تاریخ ایتالیا درسال 1561 می نویسد:" پاپ ها که قدرت جهانی پیدا کرده بودند، دستورات الهی ورستگاری روحشان را از یاد بردند... هدف آنها دیگر زندگی مقدس وپاک، گسترش مسیحیت و عمل نیک درقبال همسایگان نبود، آنها به جمع آوری سپاه، انباشتن ثروت ، بدعت گذاری و خلق شیوه های جدید برای کسب پول بود.

حال  سخنان این دو بزرگوار و دیگر سخنانی که از طیف اصولگرایان به گوش می رسد، آیا با مواضع صریح قرآن درباره انسان و حفظ حیات وبقای  اوکه برتر از خانه کعبه وخانه خدا نامیده شده، هماهنگی دارد؟ براساس خبر جهان نیوز بی دلیل نبود که  مقام معظم رهبری به سرعت دستور به تعطیلی بازداشتگاه کهریزک دادند. آیا همین دستور نشان از عظمت ماجرا ندارد؟ آیا واقعا ماجرای کهریزک تنها به زعم سرداررادان یک اشتباه بوده است؟

بی شک از اشخاصی چون محمد جواد لاریجانی و حداد عادل انتظار بیش از این ها است. براساس این انتظار لازم است به یکی دیگر از آیات قرآن  استناد شود. در سوره حجرات آیه 9 آمده است:" اگر دوطایفه از مومنان با هم بجنگند، میان آن دو را اصلاح کنید ، واگر باز یکی از آن دو بردیگری تعدی کرد، با آن طایفه ای که تعدی می کند بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد. پس اگر بازگشت، میان آن ها براساس دادگری سازش دهید وعدالت کنید که خدا دادگران را دوست دارد.

قرآن به زیبایی عمق واقعیت را بیان می کند. دراین آیه هیچ یک از دو گروه متخاصم آلت دست دشمن و وابسته به یکی از دوامپراتوری ایران یا روم تلقی نشده است. بلکه از هردو گروه تحت عنوان " مومن " یاد شده است. دیگر این که برای قضاوت درباره عمل هر یک از دو گروه، به عناوین ومعیارهای ایدئولوژیک و دینی، قرآن کریم متوسل نشده است بلکه تاکید می کند برای میانجیگری میان دوگروه مومن، ببینید کدامیک به دیگری تعدی وستم کرده است. اکنون این بحث مطرح است که اگر پس از انتخابات گروهی به نتیجه انتخابات اعتراض دارد، درست آن است که براساس این آموزه قرآنی برای حفظ کرامت هریک ، میان آنان صلح برقرار شود یا  کسی که به صندلی قوه مجریه یا مقننه تکیه دارد با هر ادبیاتی می تواند درحمایت از یک گروه از مومنان به طرد دیگری به عنوان پایگاه و تریبون دشمن اقدام کند مانند آن چه دربالا آمد؟

در این میان اصول گرایان قرار است با استناد به قرآن به اصول وارزش های مطرح شده  پایبند باشند، یا برای حفظ منافع خود مایلند ارزش های قرآنی را پشت سرخود بیندازند؟ مگر در همین آیه فلسفه حکومت علی (ع) متجلی نیست؟ یکی از خطوط قرمز علی (ع) در حفظ کرامت انسان ، حفظ حقوق اقلیت دینی  است آن جا که به دنبال ربودن خلخال از پای یک زن یهودی می فرماید مرگ برای مسلمان جایز است. این دست از اصول است که درعمل باعث شده  علی (ع) زمانی که ضربه شمشیر ابن ملجم برسرش وارد می شود، اعلام پیروزی  کند (فزت ورب الکعبه) ولی نشانی از این اعلام پیروزی زمانی که با بیعت مردم به قدرت می رسد نمی بینیم. آیا اصولگرایان نمی خواهند از این آیات و وقایع تاریخی حساس برای تدوین دکترین سیاسی در برخورد با گروه هایی سیاسی و... بهره ای ببرند؟

قدس: انتفاضه سوم در راه است

«انتفاضه سوم در راه است»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی قدس به قلم مهدی شکیبایی است که در آن می‌خوانید؛محاصره مسجدالاقصی و سرکوب نمازگزاران فلسطینی از سوی رژیم صهیونیستی نشان می دهد که سرزمینهای اشغالی در انتظار وقوع انتفاضه سوم است.

انتفاضه دوم مسجدالاقصی که از سال 2000 میلادی با ورود توهین آمیز آریل شارون نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی به مسجدالاقصی آغاز شد بسیاری از معادلات داخلی ومنطقه ای را تغییر داد وموجب شد که نیروهای اشغالگر تحت فشار مبارزات ملت فلسطین ناخواسته از نوارغزه عقب نشینی کنند.

هر چند در انتفاضه دوم بیش از 5700 نفر از مردم فلسطین به شهادت رسیدند اما مبارزه ملت فلسطین به لحاظ کمی و کیفی شکل جدیتری به خود گرفت.

پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی در سال 2005 و تشکیل دولت حماس، برآیند انتفاضه دوم بود.
اما اینکه چرا رژیم صهیونیستی با وجود آگاهی از حساسیتهایی که مسلمانان و ملت فلسطین درباره مسجدالاقصی دارند همچنان به سرکوب نمازگزاران فلسطینی و تعرض به این مکان مقدس می پردازد، چندین پاسخ برای این پرسش وجود دارد.

نخست اینکه اسرائیل در چارچوب طرح یهودی سازی فلسطین اشغالی به ماجراجوییهای جدید دست زده است.
سرکوب نمازگزاران با هدف تحریف افکار عمومی از طرح شوم یهودی سازی اراضی اشغالی و افزایش سقف چانه زنی رهبران صهیونیستی در مذاکره با طرفهای فلسطینی صورت می گیرد.

اسرائیل تلاش می کند روند مذاکرات صلح برای تشکیل دولت مستقل فلسطینی را در چارچوب مسائل حاشیه ای مانند چگونگی ورود نمازگزاران به مسجدالاقصی و سقف مجاز نمازگزاران متمرکز کند تا از پردازش به مسائل کلان مربوط به مرزهای نهایی، پایتخت دولت فلسطین و بازگشت آوارگان فلسطینی خود داری کند.

این اقدامات رژیم صهیونیستی هر چند با سکوت جامعه جهانی روبرو شده است اما تجربه 61 سال مبارزه ملت فلسطین ثابت کرده که این ملت به ظرفیتهای محدود داخلی و بومی خود برای مقابله با رژیم اشغالگر تکیه دارد.

در این میان، باید یادآور شد که حملات اخیر رژیم صهیونیستی به نمازگزاران مسجدالاقصی پیامدهای مهمی در بر خواهد داشت که باز خورد آن، بروز انتفاضه جدیدی در اراضی اشغالی است.

بی تردید این انتفاضه به لحاظ تاکتیکی با انتفاضه های سابق تفاوت خواهد داشت زیرا قراین نشان می دهد که ملت فلسطین و جریانهای سیاسی اسلامی وغیراسلامی درصدد هستند، به هر قیمتی از توقف انتفاضه سوم جلوگیری کنند وآن را تا رسیدن به نتیجه نهایی ادامه دهند.

از سوی دیگر، شرایط جهانی اکنون به سود رژیم صهیونیستی نیست زیرا کابینه افراطی نتانیاهو درچارچوب ادامه شهرک سازیها، خشم جامعه جهانی و حتی آمریکا را بر انگیخته و در صورت رخ دادن انتفاضه سوم، رسانه های غربی نیز از آن با بی تفاوتی نمی گذرند. 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها