جام جم آنلاین - با مرگ یک نظامی دیگر انگلیس در عراق ، تعداد تلفات انگلیسی ها از وقتی که جورج بوش رئیس جمهوری امریکا پایان عملیات جنگی را در عراق اعلام کرد ، از تلفات زمان جنگ آن فراتر رفت.
کد خبر: ۲۸۳۱۶
این وضع در مورد نیروهای امریکایی نیز صادق است اما در حالی که زنگ خطر درامریکا بتدریج به صدا در می آید،در انگلیس اوضاع آرام است .
علت این امر شاید این باشد که مجموع تلفات انگلیس (بیش از 100 نفر) از مجموع تلفات امریکا (حدود 400 نفر) کمتر است یا شاید مردم انگلیس واقع بینانه تر به جنگ می نگرند.
انگلیسی ها ، همچنان که تحقیق هوتون نشان می دهد هنوز بیشتر نگران گذشته هستند یعنی توجیه هایی که برای شروع جنگ شنیدند تا نگران خطرهای فعلی حضور در عراق .
اما پیوندهایی بین این دو وجود دارد که شایان بررسی است و هوتون و وکلای او سرسری از کنار آن گذشته اند.
رفتار آنها با نخست وزیر بسیار نرم بود. آنان هیچ اشاره ای به تناقضات آشکار بین سخنان سپتامبر گذشته جاناتان پاول ، رئیس ستاد او ، دایر بر این که صدام یک خطر فوری نیست و سخنان خود بلر که خطر صدام جدی است ، نکردند.
آنان در این مورد که مقامات اطلاعاتی دولت در مورد میزان خطر صدام اختلاف داشتند ، حرفی نزدند البته گاهی اطلاعات جاسوسی درباره مسائل بنیادی اشتباه است - همچنان که از ناکامی انگلیس و امریکا در زمینه به دست آوردن خبری در مورد سلاح های کشتار جمعی عراق از مسوولان دستگیر شده رژیم صدام در روزهای بعد از جنگ یا پیدا کردن خود این سلاحها آشکار شده است .
نخست وزیر امکان اشتباه کردن مسوولان اطلاعاتی را پذیرفته است . وی اخیرا در پارلمان انگلیس گفت مسوولان اطلاعاتی در یک مورد اساسی اشتباه کردند و آن وقتی بود که به وی در مورد بروز خشونت بین اقوام و مذاهب عراق پس از سقوط صدام ، هشدار دادند.
بلر روز هشتم ژوییه در پارلمان گفته بود «نگرانی های زیادی وجود داشت که عراق ممکن است بین کردها در شمال ، سنی ها حوالی بغداد و شیعیان در جنوب تقسیم و کشور تجزیه شود اما عملا چنین نشد بلکه برعکس بیشتر آنان می خواهند با هم باشند و با هم کار کنند».
هر روز که می گذرد آشکار می شود که پیش بینی های اطلاعاتی در مورد تجزیه عراق بدبینانه بود اما پیش بینی ها در موارد دیگر بیش از حد خوشبینانه بود یا اصلا تحلیلی در مورد آنها وجود نداشت .
به نظر می رسد آنان در مورد خرابکاری و مقاومت در برابر امریکا و انگلیس هیچ پیش بینی ای نداشتند.
دشوار است باور کنیم که یک نخست وزیر جنگی را آغاز کند بدون این که ارزیابی درستی از شدیدترین و کمترین خطرهایی که امکان دارد نیروهای انگلیس در جریان جنگ و بعد از آن با آنها مواجه شوند ، کرده باشد.
او همچنین می بایست محاسبه می کرد که جنگ ممکن است چه تاثیرات دیگری ، مثلا افزایش یا کاهش انگیزه ها یا امکانات عملیات تروریستی ضد غربی ، داشته باشد.
بلر اطلاعاتی در مورد سلاح های کشتار جمعی خواست اما آیا از مقامات اطلاعاتی خواست ارزیابی مشابهی درباره سناریوهای احتمالی سیاسی بعد از جنگ ، یا قضاوت هایی درباره میزان محتمل بودن هر یک از آنها ، به عمل آورند؛ اگر چنین کاری کرد ، آیا با آن ارزیابی ها به عنوان یک موضوع مهم ، مانند موضوع سلاح های کشتار جمعی ، برخورد کرد و درباره قوی بودن آن مدارک و استدلال ها با مشاوران خود به بحث پرداخت؛ آیا او پرسید که آیا واقعا اکثریتی از عراقی ها ، صرفنظر از انگیزه های متجاوزان ، از یک ارتش متجاوز خارجی استقبال خواهند کرد؛ و آیا خوشحالی عراقی ها از رفتن صدام با خشم ناشی از آشوب بعد از جنگ برابری خواهد کرد؛ آیا بلر از آنان پرسید که آیا ممکن است رژیم بغداد صدام را بدون جنگی جدی رها و جنگ چریکی را شروع کند؛ آیا او می دانست که ممکن است مقاومت در برابر اشغالگران از چنان حمایت مردمی برخوردار باشد که حتی کار گردآوری اطلاعات را برای اشغالگران دشوار کند موضوعی که ژنرال ریکاردو سانچز فرمانده امریکایی روز پنجشنبه به آن اعتراف کرد؛ دفتر توسعه بین المللی ، سازمان ملل و سایر کارگزاری های کمک کننده در مورد بدترین حالات بعد از جنگ پیش بینی و برنامه ریزی کرده و آماده مقابله با بحران های آوارگی و گرسنگی بودند.
آنها نگفتند که این موضوع اجتناب ناپذیر است بلکه مانند هر کارگزاری اجرایی خوبی برای بدترین شرایط آماده بودند.
تدابیر احتمالی امریکا و انگلیس در زمینه امور سیاسی در چه زمینه هایی بود؛ چرا آنان جز برای برخورد با استقبال مردم عراق در خیابانها به موضوع دیگری فکر نکرده بودند؛.
بلر در مجلس انگلیس جز ابراز نگرانی مقامات اطلاعاتی درباره تجزیه احتمالی عراق به مطلب مهم دیگری اشاره نکرد اما گفت «بدون توجه به درستی یا عدم صحت پیش بینی های اطلاعاتی ، آنچه که اتفاق افتاده کاملا قابل پیش بینی بوده است».
آیا منظورش این است که غارت کردن یک ویژگی مشترک بعد از هر جنگی برای تغییر رژیم است؛ نیروهای انگلیس شاهد غارتگری کوزوو پس از ترک نیروهای یوگسلاوی در سال 1999 بودند.
دوازده سال پیش در جنوب عراق هنگامی که نیروهای صدام در مقابل قیام مردم عقب نشینی کردند ، این وضع تکرار شد.
اما اگر این امر کاملا قابل پیش بینی بود چرا امریکا و انگلیس بلافاصله پلیس نظامی بیشتری نفرستادند تا از ساختمانهای دولتی حفاظت کنند؛ آیا منظور بلر این است که به علت ناکامی نیروهای ائتلافی در تامین امنیت ، برق و آب ، سپاسگزاری مردم جای خود را به سرخوردگی و ابراز خشم از طرف آنان داد؛ در آن صورت چرا امریکا و انگلیس عده ای کارشناس آب و برق با خود نداشتند که در اولین روز صلح بازسازی این تاسیسات را شروع کنند؛ شواهد نشان می دهد که برنامه ریزی قبل از جنگ بلر چیزی در این حد بود که «جنگ در کوزوو پیش رفت ، در افغانستان پیش رفت ، پس در عراق هم پیش خواهد رفت» حالا در آشوب بعد از جنگ خط و حرف بلر این است که «تاریخ مرا خواهد بخشید».
یکی از اسناد جنجالی بسیاری که به وسیله کمیته هوتون تهیه شده یادداشتی مربوط به ماه گذشته از الیستر کمپبل است که در آن به بلر تاکید کرده است با نمایندگان پارلمان «تهاجمی تر» برخورد کند.
کمپبل چند دلیل آورده بود که بلر در عراق درست عمل کرده است : دلیل اول او «برق شادی در چهره کودکان» در بصره بود.
این شرم آور است که نخست وزیری از چنین مشورت های کودکانه ای استفاده کند و البته بلر در سخنرانی در مجلس عوام این نکته را رد کرد اما طرز فکر کلی بلر چندان بهتر نیست .
کمیته هوتون اطلاعات آزاردهنده ای درباره بحث مربوط به سلاح های کشتار جمعی داده است .
ما به اطلاعات بسیار بیشتری درباره خلا ظاهری که باید بین ارزیابی های قبل از جنگ دولت و سرویس های اطلاعاتی از چالش های عراق پس از صدام وجود داشته باشد ، نیاز داریم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها