شهریار محمدی: کتاب بسته مثل یک معماست، یک راز، رازی که با باز کردن کتاب و ورق زدنش رفته رفته آشکار می‌شود و تو را با دنیای دیگر آشنا می‌کند. هرکدام از ما در طول عمرمان کتاب‌های بسیاری را ورق می‌زنیم و با دنیاهای گوناگونی آشنا می‌شویم: رمان، مجموعه داستان، نمایشنامه، متون دینی و ...
کد خبر: ۲۷۹۸۲۷

گاهی اوقات مسیر مطالعه، نظام‌مند است و گاهی نه، گاهی یک آدم کتابشناس و کتابخوان بالای سرمان است، با یک چراغ راهنما توی دستش و ما در پرتو این چراغ آرام آرام با نام‌های بزرگ آشنا می‌شویم و جلو می‌رویم؛ تولستوی، چخوف، داستایوسکی، همینگوی، گوستاو فلوبر، استاندال و ... می‌رسیم به مارکز، دوراس و ...

در این بین البته به دنیای نمایشنامه‌های شکسپیر هم سفری می‌کنیم، سرکی هم می‌کشیم در متن‌هایی مثل سوفکل یا آنتیگونه یا ...

گاهی وقت‌ها هم البته این طوری نیست، راهنما نداری و از چراغ هم خبری نیست، خودت هستی و خودت، هرچه دستت می‌رسد می‌خوانی، از داستان و شعر گرفته تا مجلات رنگ و رو رفته سال‌‌های دور، هر جا می‌روی، به هر خانه‌ای می‌رسی، چشمت توی طاقچه‌ها، دنبال کتاب می‌گردد و هر جا کتاب بیشتر باشد آنجا راحت‌تری.

کتاب اصولا رفیق پایه‌‌ای است، پایه پایه، هم برای پر کردن وقت و هم برای لحظه‌های تنهایی گاهی اما برخی کتاب‌ها را به هر دلیلی دیردستت می‌گیری، دیر سراغشان می‌روی و بازشان که می‌کنی تازه می‌فهمی سراغ چه گنجی آمده‌ای. مثل نهج‌البلاغه که سال‌های سال درباره‌اش می‌شنوی، در دوره ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان، در مسابقه نهج‌البلاغه هم شرکت می‌کنی و جزوه‌های مختصری را که از این کتاب گلچین شده برای روز مسابقه می‌خوانی، اما سال‌ها می‌گذرد و می‌گذرد و می‌گذرد و در یک ماه رمضان بدون این که بدانی چرا این کتاب را دستت می‌گیری، صفحه اول، صفحه دوم، صفحه سوم و بعد بدون این که متوجه شوی، هر شب بعد از افطار و بعد از شام مثل همه شب‌های کتابخواندنت، منتظر می‌شوی تا همه خوابشان ببرد، آن وقت لحظه تنهایی تو و این کتاب و کلمات سحرانگیزش آغاز می‌شود. کتابی که با خواندن هر صفحه‌اش افسوس می‌خوری که چرا تا به حال سراغش نرفته‌ای، چرا تاکنون آن را نخوانده‌ای، کتابی که هر چه جلو می‌روی و بیشتر آن را می‌خوانی تازه در می‌یابی که چکیده همه چیزهایی که باید از کتاب‌های مختلف یاد می‌گرفتی در این کتاب است، کتابی که می‌تواند تا سال‌های سال نکات کاربردی‌اش در موقعیت‌های مهم زندگی دستت را بگیرد و راه درست را جلوی پایت بگذارد؛ کتابی که از اول تا آخر تو را به میانه‌روی فرا می‌خواند؛ میانه‌روی در همه چیز.

کاش می‌شد گاهی اوقات مسیر کتابخوانی آدم از جای دیگری شروع می‌شد. امتحانش مجانی است، از همین حالا می‌توانید نهج‌البلاغه را دستتان بگیرید و شروع کنید به خواندن.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها