قبل از این تاریخ (و نه ماقبل تاریخ)! به دفعات عرض کردیم و باز هم حاضریم عرض کنیم که وزارت کردن، همچین کار آسان و سهل‌الوصولی نیست که هر کس دستی به چراغ جادو کشید و آرزو کرد که وزیر شود، طرفه‌العینی به مقام وزارت نائل آید. اگر این طوری‌ها بود که حضرت حافظ سابقا نمی‌فرمود: نه هر که چهره بر افروخت، دلبری داند!
کد خبر: ۲۷۹۵۷۷

شاعر قنادی می‌فرماید:

هیچ قنادی نشد استاد کار/ تا که شاگرد شکرریزی نشد

با این حال، نه که این رفیق کج بحث ما که بارها در همین ستون، سر به سر ما گذاشته خیلی قائل به ربط مسائل نمی‌باشد؛ از وقتی که شنیده وزارت آموزش و پرورش بی‌وزیر اداره می‌شود و گزینه پیشنهادی‌اش را‡ی اعتماد نیاورده است؛ متأسفانه پایش را در یک کفش کرده که می‌خواهم خودم را به عنوان وزیر پیشنهاد کنم. آن هم به صورت یک بسته پیشنهادی آبرومند....! در ادامه نیز به من قول می‌دهد که تو را هم مشاور خودم می‌کنم تا بری حالش را ببری. مشورت دادن، خیلی چیز خوبی است. خصوصا اگر حقوق و مزایایش دلپذیر باشد.

می‌گویم: پدر آمرزیده! مگر وزیر شدن کشک است؟...

می‌گوید: مزاح می‌کنی؟ خب مگه من چمه؟.... بیل به کمرم خورده؟... کشاورز که نبودم!

می‌گویم: این حرفها چیه که می‌زنی؟.... شما اول بفرما که چت نیست؟!

می‌گوید: اگر وزیر پیشنهادی قبلی را‡ی نیاورد، به خاطر این بود که می‌گفتند سابقه چندانی در وزارت آموزش و پرورش نداشته و ندارد. تازه، ایشان خانم بود و بنده یکپارچه آقام!

می‌گوید: سابقه من در آموزش و پرورش به حدی است که به ضرس قاطع (وبلکه هم بیشتر) را‡ی اعتماد خواهم گرفت این طور که دارد پیش می‌رود، خلاصه‌ای از سوابق من در وزارت آموزش و پرورش بدین شرح است:

1- دو سال حضور در یک مهد کودک دولتی وابسته به آموزش و پرورش در عنفوان کودکی که علم و دانش، مثل نقش روی سنگ در آدم اثر می‌کند.

2- پنج سال حضور مداوم در یک دبستان دولتی در مقام دانش آموزی تلاشگر و جوینده علم؛ البته به همراه تغذیه و کیک و کلوچه همراه که خدا را شاهد می‌گیرم بیشتر علمش برای من مهم بود.

3- سابقه سه سال حضور مستمر در یک مدرسه راهنمایی و آشنا شدن با درد دل‌های قشر دلسوز معلم و صحبت با بابای مدرسه در ساعات زنگ تفریح که بابای مدرسه در می‌آمد.

4- چهار سال آزگار حضور رسمی ‌و پیوسته در یک دبیرستان کاملا دولتی و نمونه از هر نظر و کسب موفقیت‌آموز مدرک دیپلم بدون رفتن به کالج‌ها یا آکسفوردهای بیگانه که هنوز بلد نیستند فارسی صحبت کنند.

این رفیق کج بحث ما در پایان عرایض مبسوط خود اضافه می‌کند که: حالا خودت جمع بزن ببین خداوکیلی، سرجمع چقدر سابقه حضور در آموزش و پرورش دارم. و آیا من حیث المجموع شایستگی آن را ندارم که خودم را به صورت یک بسته پیشنهادی برای تصدی این وزارتخانه که نمی‌خواهم نامش فاش شود، معرفی کنم و در معرض انتخاب دوستان قرار دهم؟.... تازه، از سوابق بعد از دیپلم صرف نظر کردم که مربوط به حوزه وزارت آموزش عالی است. چنانچه روزی هوس کردی خودم را برای آن وزارتخانه پیشنهاد بدهم، قطعاً آن سوابق تجربی کلان را نیز رو خواهم کرد. تا عینکی شود هر آن که نتواند دید!

رضا رفیع

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها