گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

خودکفایی بنزین به چه قیمتی

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «مراعات اخلاق در رقابت انتخاباتی»،«منطق آقای شریعتمداری!»،«جنبش غیر متعهدها باید بجنبد»،«نجیبان هزاره سوم‌!»،«جدال شیخ و برادر»،«خودکفایی بنزین به چه قیمتی»،«اولویتهای انتخابات سالم و پرشور»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۲۵۰۰۶۵


 

رسالت:مراعات اخلاق در رقابت انتخاباتی

«مراعات اخلاق در رقابت انتخاباتی» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رسالت به قلم حبیب‌الله عسکراولادی است که در آن می‌خوانید؛ انقلاب اسلامی طی سه دهه گذشته شاهد 30 انتخابات و 30 نوع رقابت انتخاباتی بوده است . بازخوانی اخلاق رقابت و اخلاق انتخاباتی طی 30 سال گذشته برای برگزاری دهمین دوره انتخاب ریاست جمهوری که بزودی برگزار می‌شود ضروری است.

مردمسالاری حکم می‌کند ما انتخابات و رقابت در آن را جدی بگیریم، اسلامیت و مردمسالاری هم حکم می‌کند این رقابت روی موازین اخلاقی و الهی باشد.

رقابت انتخاباتی بویژه انتخابات ریاست جمهوری نباید به سمت رفراندوم میل کند چرا که سطح و اندازه مردمسالاری را در ایران در سطح کشورهای جهان سوم و عقب افتاده فرو می‌کاهد.

رقابت باید جدی، جوانمردانه و با بلوک‌بندی مشخص باشد و اضلاع رقابت هر کدام یک اندیشه سیاسی و یا نوعی تئوری خدمت به مردم را نمایندگی کند.
انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری به لحاظ جدی بودن رقابت و اضلاع آن یک انتخابات کم‌نظیر و شاید هم بی‌نظیر بود.  8 نفر از رجال سیاسی و مذهبی کشور در این انتخابات شرکت کردند و چون رقابت فشرده و جدی بود انتخابات به دور دوم کشیده شد. آقای دکتر محموداحمدی‌نژاد در دور دوم حائز اکثریت آراء شد و به عنوان نهمین رئیس‌جمهور اسلامی ایران به خیابان پاستور رفت.

رقیب جدی او آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بود  و وزارت کشور به هنگام انتخابات در دست جبهه دوم خرداد بود. اما نتیجه انتخابات در کمال شگفتی برخلاف برخی پیش‌بینی‌ها و نظرسنجی‌ها درآمد.

این نتیجه شگرف نشان داد انتخابات سالم برگزار شده و ناظرین و مجریان در نهایت ادب و امانت رای مردم را پاس داشته‌اند.
این نتیجه نشان داد مردمسالاری در ایران یعنی یک روش معین برای رسیدن به نتایج نامعین است .اگر نتیجه از پیش معلوم باشد طبیعی است فلسفه انتخابات و حضور مردم زیر سوال می‌رود.

این نگاه به مردمسالاری اسلامی در ایران نوع نظام ما را از بعد جمهوریت یک نظام بی‌بدیل در جهان نشان می‌دهد.
اکنون در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی اضلاع هشت گانه دوره نهم به 4 ضلع تنزل یافته است . اما نوع آرایش وصف‌بندی و رقابت تفاوت چندانی با دوره نهم ندارد. در این مورد چند نکته را برای اخلاقی کردن نوع رقابت توصیه می‌کنم.

-1 زیر سوال بردن سلامت انتخابات شایسته شان برخی نامزدها و طرفداران آنها نیست . این نوع نگاه، مصالح و منافع ملی را نادیده می‌گیرد و مردمسالاری دینی ما را قبل از اینکه حریف را زیر سوال ببرد، ابهام‌آمیز می‌کند.

این یک شوخی ناموسی است و شایسته بزرگان و یا به تعبیر مقام معظم رهبری «دوستان» نیست.
تشکیل کمیته صیانت از آرا به مفهوم عدم اعتماد دو نامزد مطرح، به مجریان و ناظرین و حتی مردم است. این نوعی قصاص قبل از جنایت است و از اخلاق حرفه‌‌ای انتخابات به دور است.
-2 متهم کردن یکدیگر به دروغ و فریب و فاصله گرفتن از نقد مشفقانه و منصفانه مردم را در انتخاب درست دچار تردید می‌کند.

کسانی که در این مسیر راه افراط و تفریط بپیمایند مسیر درستی را نمی‌روند. مردم انتظار دارند عملکرد چهار ساله دولت زیر چکش نقد کارشناسی رقبا قرار گیرد و این رویکرد از جاده اخلاق و انصاف فاصله نگیرد. همه ما باید این مسئله را مفروض بگیریم که مردم شعور دارند، قدرت داوری و قضاوت دارند، همه حرفها را می‌شنوند و در نهایت نظر خود را با رایی که در 22 خرداد به صندوق‌ها می‌ریزند اعلام ‌نمایند.

-3 نامزدها و طرفدارانشان توجه کنند تخریب ولو به شکل طنز محیط رقابت را به تنازع تبدیل می‌کند. اگر خدا بخواهد این انتخابات به صورت یک جشن ملی و ایمانی در خواهد آمد و نتیجه‌اش شادی اهل ایمان و خشم دشمنان اسلام خواهد بود.همه باید تلاش کنیم فضایی صمیمانه ایجاد شود تا مردم انتخاب احسن نمایند.

برخی دایره تخریب را تا آنجا گسترده‌اند که به شورای نگهبان توصیه می‌کنند رقیب ما را رد صلاحیت کنید این در حالی است که شورای نگهبان یک بار صلاحیت نامزد یاد شده را تائید کرده است. خوب طبیعی است این کوفتن به آهن سرد است و نتیجه نمی‌دهد.

-4 قرآن در مورد نحوه رفتار اهل ایمان به ما می‌آموزد در مقام تکلم سخن خوب برزبان آوریم و از  کاربرد حرف زشت پرهیز کنیم . شیطان منتظر فرصت است که بین مومنین آشوب و فتنه برپا سازد .

و قل لعبادی یقولوا التی هی احسن ان الشیطان ینزغ بینهم ان الشیطان کان للانسان عدوا مبینا (سوره اسرا آیه 53)

اعتماد ملی:منطق آقای شریعتمداری!

«منطق آقای شریعتمداری!»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی اعتماد ملی است که در آن می‌خوانید؛آقای حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان 13 اردیبهشت ماه 88 به نامه مهم آقای کروبی به وی پاسخ داده است. اینجانب با اغتنام فرصت قصد دارم منطق نماینده محترم ولی‌فقیه در کیهان را مستقل از موضوع نامه‌نگاری‌ها (اعدام کودکان زیر 18 سال) نقد کنم چرا که آن را نادرست و واجد پیامدهای خطرناک می‌دانم.

آقای شریعتمداری در ابتدای نقد خود به نامه نماینده اسبق امام در حج از ایشان پرسیده است: «کدام یک از فحش‌ها و تهمت‌هایی که علیه کیهان آورده‌اید قبل از شما از سوی رادیوهای بیگانه نظیر اسرائیل و رادیو آمریکا و سایت‌های سلطنت‌طلب و ضد انقلاب نثار کیهان و مدیر مسوول آن نشده است؟ خودتان قضاوت کنید. بنابراین از ژرفای دل خدا را شکر می‌کنیم که به خاطر دفاع از اسلام و نظام اسلامی و خط مبارک امام (ره) مورد عتاب و فحاشی دشمنان تابلودار خارجی قرار گرفته‌ایم و از همزبانی احتمالا ناخودآگاه برخی دوستان داخلی با آن‌ها عمیقا متاسفیم.»

1- برای اینکه روشن شود پایه استدلال و منطق آقای شریعتمداری چقدر سست است ابتدا از وی می‌پرسم مگر غیر از این است «رادیو آمریکا، رادیو اسرائیل، سلطنت‌طلبان و ضد انقلاب» به طور مستمر علیه طالبان و القاعده موضع می‌گیرند و علیه آنها فعالیت می‌کنند؟ آیا ضدیت رسانه‌های چهارگانه فوق نشانه حقانیت، صداقت و درستی اندیشه و راهبرد طالبان، القاعده و بن‌لادن است؟بعید می‌دانم پاسخ نماینده ولی‌فقیه در کیهان به پرسش فوق مثبت باشد زیرا وی بارها طالبان و القاعده را آمریکایی خوانده است. طبق منطق آقای شریعتمداری می‌توان هم آمریکایی بود و هم مورد انتقاد رادیو آمریکا قرار گرفت.

2- طالبان و القاعده شدیدا و وسیعا به آمریکا و اسرائیل انتقاد می‌کنند، همان کاری که کیهان می‌کند. آیا همسویی کیهانیان با طالبان در اتخاذ مواضع مشترک علیه آمریکا و اسرائیل، نشانه‌ماهیت یکسان طرفین است؟ در این زمینه نیز جواب آقای شریعتمداری علی‌القاعده منفی است و اعلام خواهد کرد که حملات فوق یا برای پنهان کردن ماهیت آمریکایی طالبان است یا برای بدنام کردن اسلام و مسلمانان و بهانه دادن به جنگ‌طلبان آمریکایی تا اهداف شوم و نظامی خود را در منطقه خاورمیانه توجیه کنند!

کیهان:جنبش غیر متعهدها باید بجنبد

«جنبش غیر متعهدها باید بجنبد» عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم حسام الدین برومند است که در آن می‌خوانید؛در برابر سیطره نظام سلطه جهانی و زیاده خواهی های کشورهای زورگو و چپاولگر که اصل تساوی و برابری حقوق ملت ها را به حاشیه رانده و دالان صلح و عدالت جهانی را مسدود کرده اند چه باید کرد؟ آیا در برابر این ظلم آشکار باید سکوت پیشه کرد، منفعل شده و در نهایت به علت ساختار مهندسی شده ای که خروجی آن بستر منافع قدرت های استثماری و استکباری را گسترده است مرعوب شد و تن به ظلم داد؟! آیا می توان برغم آنکه سازمان ها و مجامع بین المللی در ید قدرت های نامشروع قرار گرفته اند و تحت قیمومیت آنها انجام وظیفه می کنند به بسط امنیت بین المللی، صلح فراگیر و عادلانه جهانی و تساوی و برابری ملت ها و دولتها دل بست و امیدوار بود که روزی ریشه های درخت ستم، چپاولگری، زورگویی و زیاده خواهی قطع می گردد؟

بدون تردید برآورده شدن این امید و آرزو و حسرت بزرگ مستلزم تدبیری هوشمندانه و اندیشمندانه از سوی تمام ملت ها و کشورهای مستقل و آزادیخواه جهان است که طرحی نو دراندازند و «برنامه عمل» برای نیل به آرمان و نقطه مطلوب خود داشته باشند؛ چرا که بعد از پایان جنگ جهانی دوم و گروه بندی دنیا به شرق و غرب (آمریکا و کشورهای اروپای غربی از سویی و در سوی دیگر شوروی و اقمار آن) کشورهای موسوم به جهان سوم و در حال توسعه طبق راهبرد و استراتژی فاتحان جنگ!از «بهره مندی تکنولوژیک» و «جایگاه و نفوذ بین المللی» جاماندند و با در جا زدن های طولانی سالیان سال طعم تلخ عقب ماندگی را چشیدند.

به علاوه آنکه فاتحان جنگ دوم جهانی براساس طراحی ساختاری برای نظام بین المللی مبتنی بر «زور و سلطه» این عقب ماندگی را تشدید و مسیر چپاول و خودخواهی های تمام نشدنی ای را برای خود هموار و اصطلاحاً بیمه کردند.

دو قطب یاد شده در این ساختار بسته و هدفمند به تشکیل سازمان ها و نهادهای به اصطلاح بین المللی و همچنین تصویب مقررات و معاهدات بین المللی- به عنوان اهرمی کارا و کارساز- دست زدند و با اعمال زور خواسته های خود را به کشورهایی که در دسته بندی کذایی غرب و شرق ورود پیدا نکرده بودند تحمیل کردند.
اختیارات و صلاحیت های نامحدود به پنج عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد  در همین راستا قابل ارزیابی است بطوری که حتی مجمع عمومی سازمان ملل که در برگیرنده تمامی کشورهای عضو سازمان ملل متحد است نمی تواند در حوزه و حیطه وظایف شورای امنیت ورود نماید.

اینجا بود که کشورهای جهان سوم و ملت های آزادیخواه و مستقل دنیا پس از مدتی چاره کار را در آن یافتند که باید با همکاری یکدیگر مانعی جدی بر سر راه باج خواهی ها و افزون طلبی های قدرت های بزرگ باشند وگرنه دل خوش بودن به ساختاری که از آن تساوی و برابری ملت ها و صلح و عدالت جهانی بیرون نمی آید و عینیت نمی یابد مصداق «تخم افکندن در شوره زار» است.

از همین روی، در برابر مکانیسم نظام سلطه گر بین المللی، جنبشی بین المللی با هدف مخالفت با سلطه و سیطره قدرت های زیاده خواه و استکباری شکل گرفت که از کشورهای عضو آن تحت عنوان غیرمتعهدها یاد می شود. امروز پس از گذشت چند دهه از شکل گیری جنبش غیر متعهدها و تحقق همکاری و مشارکت کشورهای عضو در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی؛ ضروری است این جنبش پوست بیندازد و فراتر از مرحله همکاری به ساختارسازی همگون و مناسبی در عرصه بین المللی برای جلوگیری از چپاولگری ها و زیاده خواهی ها  در محیط بین الملل همت بگمارد.

در همین راستا پنج شنبه گذشته آیت الله هاشمی شاهرودی ریاست محترم قوه قضائیه در دیدار با رئیس مجلس شورای بلاروس پیشنهاداتی مبنی بر اینکه باید ساختار حقوقی و قضایی در جنبش غیرمتعهدها تشکیل شود ارائه دادند که در این باره گفتنی هایی وجود دارد؛

1- کشورهای عضو جنبش غیر متعهدها، دو سوم کشورهای سازمان ملل متحد را شامل می شوند و بنابراین از پتانسیل و ظرفیت مناسبی برای «ساختارسازی» در محیط بین الملل با هدف مقابله با ساختار سلطه گر نظام بین الملل برخوردار هستند و می توانند با ایفای نقش در این زمینه بستر و شرایط اولیه برای تغییرات بنیادین در نظام سلطه جهانی و بخصوص مجاب کردن افکار عمومی دنیا و عموم کشورهای جهان برای تجدیدنظر در ساختار کهنه سازمان ملل را فراهم کنند. ضمن آنکه تشکیل ساختار حقوقی و قضایی در جنبش غیرمتعهدها گام اول و البته اساسی در این زمینه خواهد بود.

لازمه استقلال سیاسی و فاصله گرفتن کشورهای عضو جنبش غیرمتعهد از قدرت های زورگو آن است که علاوه بر وحدت و مشارکت با یکدیگر یک ساختار هدفمند و نظام مند را سروسامان دهند تا روند یکجانبه گرایی  قدرت های بزرگ در عرصه نظام بین المللی را متوقف - یا دست کم کند- نمایند.  و در اینصورت است که می توان به مقابله با زیاده خواهی های قدرت های سلطه گر در عرصه مناسبات بین المللی و تقویت چندجانبه گرایی  و از همه مهم تر پایبندی به اصول و مقررات حقوق بین الملل امیدوار بود.اگر جنبش غیرمتعهدها از ساختاری قضایی و حقوقی بهره مند باشند می توانند به عنوان مثال در موضوع تسلیحات کشتارجمعی به طوری تاثیرگذار ورود داشته  و مانع از آن شوند که این مسئله به عنوان بهانه ای در اختیار آمریکا  و همپیمانانش قرار گرفته و زمینه ای برای حمله به کشورهای هدف و قتل عام مردم و غارت ثروت ملی آنان باشد.

آمریکایی ها با شعار کشف تسلیحات کشتارجمعی در سال 2003 به عراق حمله ور شدند و این در حالی است که به اعتقاد محافل تحقیقاتی و سیاسی، علت اصلی حمله آمریکا به عراق، تسلط بر منابع نفتی این کشور بوده است. وجود یک ساختار قضایی و حقوقی در جنبشی بین المللی که اکثریت کشورهای عضو سازمان ملل متحد را در خود دارد می تواند این مسئله را به صورتی جدی و قضایی دنبال کند و از فریب و نیرنگ کشورهای استعمارگر در رسیدن به آمال و خواسته های نامشروعشان  پرده بردارد و پیگرد قضایی و حقوقی اشغالگران را در دستور کار خود قرار دهد.

2- همچنین وجود این ساختار قضایی در جنبش غیرمتعهدها - به عنوان بزرگ ترین مجمع هماهنگ کننده مواضع سیاسی و اقتصادی کشورهای در حال توسعه- می تواند پروژه «حقوق بشر» قدرت های غربی را که از آن به عنوان ابزاری در راستای منافع غیربشری خود سود می برند  ناکام بگذارد.

ساختار حقوقی نظام بین الملل، ساختاری فرسوده و در خدمت سیاست قدرت ها و کشورهایی است که مفاهیم حقوق بشر را در قاموس نظام سلطه به ارزیابی می نشینند و ناگفته پیداست که در این شرایط هیچ ضمانت اجرایی برای دفاع از حقوق بشر و یا موضوعاتی از این دست چون مبارزه با تروریسم و... وجود ندارد نمونه بارز آن را می توان در جنگ 22  روزه سال گذشته به وضوح دید. شورای امنیت سازمان ملل متحد به قطعنامه ای بی خاصیت بسنده کرد ، نهادهای حقوق بشری هم تنها و دیرهنگام جنایات صهیونیست های کودک کش را محکوم کردند، دیوان کیفری بین المللی هم که به موجب اساسنامه اش صلاحیت ذاتی در تعقیب، محاکمه و مجازات سردمداران تل آویو را داشت فقط اعلام کرد که پرونده شکایات فلسطینی ها از صهیونیست ها به دبیرخانه دیوان رسیده است و از آن روز به بعد هم پیگیری این پرونده را که از حیث کشتار و نسل کشی و  جرائم علیه بشریت کم نظیر است به بایگانی سپرده است.

اما اگر جنبش بین المللی غیرمتعهدها از ساختار قضایی برخوردار بود علاوه بر افشای  جعلی بودن  تابلوی حقوق بشر که در دست غربی ها است می توانستند در پیگیری مجازات سران رژیم صهیونیستی بسیار تاثیرگذار باشند همچنانکه کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها در چالش هسته ای برنامه کشورمان دست به برخی اقدامات درخور تقدیر زده اند.

پیشنهاد آیت الله شاهرودی باید به عنوان یک ضرورت اساسی مورد توجه قرار گیرد و از آنجا که جمهوری اسلامی ایران میزبانی و ریاست شانزدهمین دوره اجلاس  سران جنبش غیرمتعهدها را در سال 2012  عهده دار است باید از اکنون فرصت را غنیمت شمارد و راهکارهای تشکیل ساختار حقوقی و قضایی جنبش غیرمتعهدها را که در واقع مبارزه راستین با نظام سلطه است با همکاری کشورهای عضو در اولویت قرار داد.

آفتاب یزد:نجیبان هزاره سوم‌!

«نجیبان هزاره سوم‌!»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آفتاب یزد است که در آن می‌خوانید؛‌برخی طرفداران دولت نهم، رئیس ایـن دولـت را «مـعـجـزه هزاره سوم» نامیده‌اند. اما ظاهراً معجزه‌گری در هزاره سوم، تنها ویژگی‌ این دولت نیست بلکه بـراسـاس ادعـاهـایی که اخیراً مطرح می‌شود دولت نهم را باید الگوی نجابت در هزاره سوم - و شاید در طول تاریخ- دانست. چندی قبل وزیر کشور که از دوستان نزدیک احمدی‌نژاد است وضعیت فعلی در فضای انتخاباتی کشور را به نجابت دولت نهم ارتباط داد. این سخنان محصولی - که دیروز با زبانی دیگر تکرار شد - به گونه‌ای بود که گویی در دوره‌های سابق، قبل از آغاز زمان رسمی تبلیغات انتخاباتی، هیچ یک از کاندیداها فعالیت‌های تبلیغاتی نداشته‌اند و اکنون برای نخستین بار، عده‌ای از نجابت دولت نهم سوء استفاده می‌کنند! البته نشانه‌های اولیه این نجابت زمانی برای مردم آشکار شد که یک دستگاه دولتی در فارس، برای توجیه جلوگیری از سخنرانی خاتمی، دروغی را به تولیت آستان شاهچراغ (ع) نسبت داد که بلافاصله توسط آیت‌الله دستغیب تکذیب شد. هم‌زمان با این رفتار نجیبانه، مسئولان دانشگاه‌های دولتی در همدان و گرگان، مانع سخنرانی کروبی شدند و کروبی هم از پشت درهای دانشگاه برای دانشجویان سخنرانی کرد تا مخابره تصاویر این سخنرانی دیدنی به اقصی نقاط جهان، تعریف جدید از نجابت دولتی‌ها را برای همگان آشکار سازد. وزیر کشور در حالی تحمل در برابر سخنرانی کاندیداهای احتمالی را نشانه نجابت دولت دانسته است که در انتخابات ریاست جمهوری نهم، رئیس جمهور فعلی به صورت زودهنگام از نجابت دولت قبلی استفاده کرد که اخبار مربوط به سخنرانی‌های انتخاباتی او در دانشگاه شهید بهشتی تهران، یک مرکز دانشگاهی در قم و بعضی مراکز دولتی دیگر توسط خبرگزاری‌های اصولگرا مخابره شد و روزنامه‌های حامی احمدی‌نژاد نیز به انعکاس آن پرداختند. اما نکته مهم‌تر آن است که وزیر کشور از یک موضوع اساسی غفلت کرده است. این موضوع، توجه به جایگاه قانونی »تبلیغات زودهنگام« می‌باشد. قاعدتاً این سوال برای بسیاری از افراد وجود دارد که »اگر این تبلیغات، در تضاد با احکام قانونی است، وزیر کشور براساس کدام اختیار قانونی، تنها برای اثبات نجابت دولت نهم در برابر این قانون شکنان سکوت مـی‌کـند؟ اگر هم قانونی در این مورد وجود ندارد و کاندیداهای دوره دهم انتخابات، همان راهی را می‌روند که احمدی‌نژاد و سایر کاندیداها در دوره نهم رفتند، پس چه جای منت و ادعای نجابت؟« همچنین اگر مجموعه رفتار برخی مدیران وابسته به دولت از چند ماه قبل تاکنون نشانه نجابت باشد برای تحمل اجتناب ناپذیر رقبای احمدی‌نژاد در برابر تبلیغات یکسویه رسانه‌های عمومی چه نامی می‌توان انتخاب کرد؟

‌»‌حُسن استفاده« همراه با نجابت دولت نهم از برخی مـصـوبـات قـانـونی برای جلب توجه رای دهندگان و محرومیت قبا از چنین امکانی، موضوعی نیست که کسی بتواند آن را تکذیب کند. مثلاً در همین روزها، اخبار متعددی در خصوص اجرای کامل قانون نظام هماهنگ و افزایش حقوق بازنشستگان از خرداد ماه در رسانه‌ها منعکس می‌شود. در حالی که این افزایش، منطبق بر مصوبه قانونی مجلس است و دولت نهم در دو سال گذشته، بارها در برابر تذکر نمایندگان مجلس نسبت به تاخیر در اجرای این قانون، »سکوت نجیبانه« پیشه ساخته است و اکنون به صورت کاملاً اتفاقی، در آستانه انتخابات، وعده اجرای کامل آن قانون داده می شود! کاندیداهای رقیب در برابر این بهره‌برداری تبلیغاتی دولت نهم، اهرم زیادی در اختیار ندارند و ناچار به سکوت هستند. اگر ادعای تحمل دولتی‌ها در برابر آغاز فعالیت کاندیداهای رقیب، نشانه نجابت دولت باشد، بسته بودن دست رقبای احمدی نژاد در این عرصه، نشانه چیست؟

دو هفته قبل، ادعای کاملاً تبلیغاتی مسئولان دولتیدر خصوص »عزم دولت برای پرداخت یارانه 60 هزار تومانی و مخالفت مجلس با آن« بارها از رسانه ملی پخش شد. این در حالی بود که پاسخ چند نماینده مجلس به این ادعا، حتی یک بار در رسانه ملی منعکس نگردید. لابد این گونه تبلیغات یک طرفه، هم نشانه نجابت دولت در برخورد با سایر قوای کشور و اختیارات آنهاست و هم دلیلی کامل بر رفتار نجیبانه رسانه ملی! تنها نقطه ابهام در این عرصه، پاسخگویی بعضی نمایندگان مجلس است که اعلام کرده اند: »دولت با قیمت فعلی نفت نمی تواند یارانه 20 هزار تومانی هم بدهد چه رسد به یارانه 70 هزار تومانی.« راستی این افشاگری مستدل در برابر تبلیغات همراه با نجابت دولت، شایسته چه نامی است؟ از همه این ها بالاتر، اگر مجموعه رفـتـارهای دولت را نجابت بنامیم برای صبر و تحمل هـمـوطـنـان، چـه نـامـی بـایـد برگزید؟ مردم بیش از دو سال صبر کردند تا دولت، مصوبه مجلس در خصوص نظام هماهنگ را اجرا کند و تصمیم دولت برای اجرای این قانون، زمانی اعلام می شود که به خاطر افزایش بی سابقه تورم، »حقوق افزایش یافته« از ارزشی به مراتب کمتر از حقوق بسیاری از کارمندان در زمان تصویب قانون نظام هماهنگ برخوردار است. به راستی تحمل قشر عظیم و زحمتکش از زمان تصویب قانون تا روزهای منتهی به انتخابات، نشانهدقیق تری از نجابت است یا سکوت دولت در برابر یک رویه رایج در همه دوره‌های انتخابات؟ در یک کلمه، اگر قرار باشد فرد یا افرادی را »الگوی نجابت« بنامیم، چه کسانی برای دریافت این عنوان مستحق تر هستند: معجزه گران هزاره سوم که مهم ترین موضوع برای آنها، اثبات متفاوت بودن نسبت به دیگران است یا بسیاری از مردم صبور ایران که در هزاره سوم، تنها از طریق معجزه می توانند زندگی خود را تامین کنند؟
 
ابتکار:جدال "شیخ" و "برادر"
 

«جدال شیخ و برادر»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی ابتکار است که در آن می‌خوانید؛در طول سال های گذشته به خصوص بعد از دوم خرداد، روزنامه کیهان توپ خانه ای برای حمله به اصلاح طلبان بود و در این راه از هیچ کاری فرو گذار نکرد  .  مطلب طنزی که چند روز پیش در این روزنامه درباره مهدی کروبی منتشر شد اما سبب گشت که شیخ اصلاحات این بار با توپی پر وارد گود شود و در برابر حسین شریعتمداری قد علم کند.  ماجرا از آنجا شروع شد که در نهم اردیبهشت در ستون "گفت وشنود" کیهان که گفته می شود تراوشات قلم شریعتمداری است، مطلب توهین آمیزی درباره کروبی منتشر شد که در آن مطالبی همچون "این لاطائلات را چه کسی در دهان شیخ اصلاحات! گذاشته است؟!"، "مگر شیخ اصلاحات سواد خواندن و نوشتن ندارد که بیانیه اسرائیل را به نام او صادر نکنند؟!" و "چه عرض کنم؟ شاید سواد خواندن دارد ولی سواد نوشتن ندارد! یا نوشتن بلد است و خواندن نمی داند یا هر دو را دارد یا هیچکدام را ندارد! یا..." نوشته شده بود.  پس از آن سایت حزب اعتماد ملی مطلبی نوشت که در آن آمده بود، کروبی در واکنش به این مطلب گفته است: " این صدای نعره مافیاهای جدید است که از دهان کیهان می شنوم. البته آرزو داریم که دکان بازجو و بازجویان روزی تخته شود و البته از دید این افراد سخن از عطوفت با محکومین لاطائلات است."  این اما پایان ماجرا نبود و روز پس از آن روزنامه اعتماد ملی مطلب مفصلی در پاسخ به شریعتمداری منتشر کرد.

مطلبی که شریعتمداری معتقد است نویسنده آن کروبی نیست بلکه او فقط آنرا امضا کرده است. کروبی در نامه خود به مطالب مختلفی اشاره کرده بود. مطالبی همچون: " در این دیار از سعیدی سیرجانی تا دوست حضرت عالی سعید امامی همه در معرض بهتان شما هستند."، " نمی توانم در برابر توهین شما به مراجع معظم، بزرگانی همچون مهندس بازرگان و زرین کوب و بیت امام زبان در کام گیرم."، "مگر شما مامور مخفی مراجع صلاحیتدار هستید که مرا تهدید می کنید؟"، " شب انتخابات 1388 مانند شب انتخابات چهار سال پیش نیست که شما غیب گویی کنید و پیش از شمارش آرا برنده انتخابات را اعلام کنید."، " در میان یاران من برخی افراد از نزدیکان امام بودند نمی دانم شما در عمر خویش اصلا امام را از نزدیک دیده اید یا نه؟"  نامه تند کروبی خطاب به شریعتمداری، او را واداشت تا با مطلبی متقابل به کروبی پاسخ گوید. 

شریعتمداری که برای اولین بار از سوی یک شخص با سابقه از درون نظام اینگونه مورد حمله واقع شده بود با "فحش نامه" قلمداد کردن نامه کروبی مطلب خود را اینگونه آغاز کرد: "دیروز آقای کروبی در اقدامی که از یک روحانی بعید به نظر می رسید فحش نامه مفصلی علیه اینجانب و کیهان صادر کرد. متن این فحش نامه به طور همزمان در روزنامه های زنجیره ای و سایت های ضدانقلاب به اصلی ترین خبر تبدیل شد و دو روزنامه اعتماد و اعتمادملی آن را به عنوان تیتر اول خود برگزیدند که انشا»الله این هماهنگی برخی از اصلاحاتچی های داخلی و سایت های ضدانقلاب خارجی مثل دهها و صدها مورد دیگر تصادفی! بوده باشد."  شریعتمداری در ادامه یکسان بودن مطالب کروبی با ضد انقلاب ها! را در انتقاد به خود دلیل همسویی او با آنها دانست و نیز از کروبی خواست به جای نامه دادن برای جلوگیری از اعدام کودکان در ایران به فکر کودکان فلسطینی که توسط اسراییل کشته می شوند، باشد. 

شریعتمداری همچنین در پاسخ به کروبی که او را بازجو خوانده بود نوشته است: " اینجانب را به زعم خود ملامت کرده اید که بازجو بوده ام. بنده هیچگاه بازجو نبوده ام ولی بارها ابراز تاسف کرده و می کنم که چرا ثواب بازجو بودن در نظام جمهوری اسلامی ایران که متعلق به حضرت صاحب الزمان(عج) است در نامه اعمال من ثبت نشده است و خدا را شکر می کنم که به لطف او مانند کسانی نیستم که برای کسب قدرت همراه بادهای سیاسی به این سو و آن سو کشیده می شوند و مثلا در زمان حضرت امام(ره)، گروهک نهضت آزادی را غیرقانونی می دانند و بعدها با همین افراد که به قول امام راحل(ره) آمریکایی هستند، پالوده می خورند و یا یک روز از خط امام دم می زنند و روز دیگر با کسانی که به آن بزرگوار اهانت کرده اند، ائتلاف می کنند! و یا یک روز با حضرت امام(ره) علیه دزدان بیت المال همصدا می شوند و روز دیگر از یک مفسد اقتصادی پولهای کلان می گیرند و... بگذریم که گفتنی در این باره بسیار است و قلم در نیام به صلاح نزدیکتر."  شریعتمداری برای اینکه اثبات کند به محضر امام رسیده است به ماجرای بحث های خود با احسان طبری در زندان اشاره کرده واینگونه نوشته است: " پرسیده اید که آیا بنده تاکنون ملاقاتی با حضرت امام(ره) داشته ام؟ برای مزید اطلاع جنابعالی باید بگویم; آری، بارها توفیق زیارت آن بزرگوار را داشته ام و از جمله، بعد از دستگیری اعضای حزب توده با واسطه شهید محلاتی که در آن زمان نماینده حضرت امام(ره) در سپاه بودند برای مباحثه با احسان طبری درباره مارکسیسم و نقد آن ماموریت یافتم و بعد از بازگشت مرحوم احسان طبری به اسلام-که نتیجه مستقیم مراجعه وی به شخصیت عظیم حضرت امام(ره) و آثار استاد شهید مطهری بود-مورد لطف حضرت امام(ره) نیز قرار گرفتم. شهید محلاتی به ظاهر در میان ما نیست ولی اسناد آن که موجود است. بپرسید و یا به سخنرانی شهید محلاتی در اجتماع پرسنل سپاه پاسداران انقلاب شیراز مراجعه بفرمائید و موارد دیگری که اطلاع از آن برای جنابعالی به آسانی امکانپذیر است."  شریعتمداری در پایان اطرافیان کروبی را ضد انقلابیانی دانسته که از او به عنوان بلند گو برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند و می خواهند او را از نظام خارج سازند.  با توجه به روند حوادث به نظر نمی رسد پاسخ شریعتمداری به کروبی پایان این مجادله باشد. جدال لفظی ایندو آغاز راهی است که معلوم نیست انتهایش به کجا ختم خواهد شد.

سرمایه:خودکفایی بنزین به چه قیمتی

«خودکفایی بنزین به چه قیمتی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی سرمایه به قلم بیژن نامدار زنگنه است که در آن می‌خوانید؛اگرچه طرح خودکفایی 48 ساعته بنزین تولید این فرآورده از لایت اند، متانول تولیدی پتروشیمی، ضایعات پالایشگاهی، نفتای سبک و سنگین و محصولات آروماتیکی را مورد توجه قرار داده و تبدیل برش های گازوئیلی و نفت سفید پالایشگاه ها به بنزین را نیز مدنظر دارد.

اما باید دقت کرد اجرای این طرح، تولید کشور در بخش پتروشیمی را کاهش می دهد و در نتیجه به جای اینکه نفتای پتروشیمی را به محصولات نهایی پتروشیمی تبدیل کنیم آن را به بنزین تبدیل کرده و با نرخ پایین در بازار داخلی خواهیم فروخت و چنین فرآیندی از توجیه و صرفه اقتصادی برخوردار نیست. طرح خودکفایی 48 ساعته بنزین بیش از آنکه جنبه تولیدی داشته باشد جنبه تبلیغی دارد وگرنه ما نباید طرح هایی که تولید محصولات پتروشیمی و فرآورده های نفتی با ارزش افزوده بالاتر را به سمت تولید بنزین ارزان قیمت داخلی سوق می دهد، به عنوان راهکاری برای خلاص شدن از واردات بنزین انتخاب کنیم و از این طریق بی نیازی خود را
به واردات بنزین تامین کنیم زیرا این کار در عمل به معنای تعطیل کردن بخشی از تولید ارزشمند کشور بوده زیرا تولید را در سه مجتمع بزرگ پتروشیمی از بین می برد و به زیان اقتصاد کشور است.بنابراین بهتر است به جای استفاده از نفت و متانول برای تولید بنزین، از راهکارهای مقرون به صرفه و با توجیه اقتصادی و فنی بهتر استفاده کنیم زیرا در حال حاضر محصولاتی مانند متانول و نفت و محصولات آروماتیکی می توانند تبدیل به محصولات پتروشیمی با ارزش افزوده و قیمت بالاتر شوند و درآمد حاصل از آن به رشد و توسعه صنعتی و تولید و اشتغال کشور کمک کند.

در واقع خودکفایی بنزین، هدف ارزشمندی است که باید برای دستیابی به آن از روش های دارای توجیه اقتصادی و پایدار استفاده کرد، اما توسل به راهکارهایی که خودکفایی بنزین را به قیمت زمینگیر کردن سایر بخش های اقتصادی، به ویژه صنعت پتروشیمی محقق سازد، منطقی نیست. علاوه بر این مثمرثمر بودن طرح خودکفایی 48 ساعته بنزین نیز کوتاه مدت یا با اغماض، میان مدت است و از زاویه کارشناسی، چندان قابل دفاع محسوب نمی شود، مگر آنکه بر غلظت نقش «شرایط خاص» در ارزیابی خویش بیفزاییم که در این صورت هم باز نباید فراموش کرد «شرایط خاص»هایی از آن جنس که مورد استناد مسوولان است به سرانگشت تدبیر و در چارچوب منافع ملی، شرایطی قابل اجتناب است.

دنیای اقتصاد:دغدغه‌های بورس 50 میلیارد دلاری

«دغدغه‌های بورس 50 میلیارد دلاری»عنوان سرمقاه‌ی روزنامه‌ی دنای اقتصاد به قلم علیرضا کدیور است که در آن می‌خوانید؛گذشت 44 روز از سال 88 کافی است تا بورس تهران بهترین بازدهی خود را طی 6سال اخیر ثبت کند. درکنار بازدهی چشمگیر بورس در آغاز بهار، روند معاملات سهام در مقایسه با نیمه دوم 87 نیز بهبود قابل توجهی یافته است.

افزایش میانگین روزانه ارزش معاملات خرد از 5میلیارد تومان در ماه‌های پایانی سال گذشته به 10میلیارد تومان، تبدیل افت 30درصدی بازدهی بورس در نیمسال دوم 87 به 8/7درصد بازدهی در روزهای آغازین 88، رشد ارزش بورس تهران از 46 به 50میلیارد دلار (با وجود افزایش نسبی نرخ ارز) و گسترش فعالیت سهامداران حقیقی نسبت به حقوقی طی مدت یاد شده، جملگی حکایت از تحول اساسی در روند معاملات بورس تهران دارد.

حتی مقایسه حجم صف‌های خرید در مقابل صف‌های فروش نیز گزاره‌های فوق را تایید می‌کنند. اما دلیل اصلی هجوم سرمایه‌گذاران، به خصوص حقیقی‌ها برای سرمایه‌گذاری در بورس به تغییر اساسی در ساختار سیاست‌گذاری‌های اقتصادی کشور باز می‌گردد.

در واقع بانک مرکزی در ماه‌های ابتدایی سال 87 درپی رشد سرسام‌آور نقدینگی، با ارائه اولین بسته سیاستی – نظارتی، سیاست پولی انقباضی را در پیش گرفت؛ سیاستی که هدف‌گذاری اصلی آن مهار تورم و کنترل رشد نقدینگی بود.سیاستی که از طریق افزایش نرخ سود سپرده‌‌های بانکی، افزایش نرخ سود علی‌الحساب اوراق مشارکت و سخت‌گیری در زمینه ارائه تسهیلات بانکی در اقتصاد اعمال شد. علاوه بر سیاست انقباضی پولی، افت یکباره قیمت‌ کالاها و بروز بحران جهانی اقتصاد، بورس تهران را نیز که عمدتا از شرکت‌های تولیدکننده مواد خام تشکیل می‌شود، دچار افت کرد. افتی که انگیزه‌ای مضاعف برای خروج سرمایه‌گذاران حقیقی شد؛ چرا که سرمایه‌گذاران، حضور در بورس را مترادف زیان‌دهی می‌دیدند، اما سپرده‌گذاری بانکی سود معقول و بدون ریسک را نصیب آنان می‌کرد.

در نهایت سیاست‌گذاری‌های مورد اشاره هرچند اقتصاد ایران را دچار رکود شدیدی کرد، اما در عوض تورم فزاینده ایران را مهار کرد؛ وضعیتی که در مجموع منجر به افت شاخص‌ها و رکود بورس شد.

با شروع سال جدید، بانک مرکزی با ارائه دومین بسته سیاستی خود در جهت تسهیل شرایط نقدینگی در سطح کشور از طریق کاهش نرخ سود سپرده‌های بانکی و کاهش نرخ سپرده قانونی بانک‌ها قدم برداشت. سیاستی که برخلاف سال گذشته مردم را به خروج نقدینگی از سیستم بانکی و سپرده‌گذاری‌ در بخش‌های مختلف ترغیب می‌کند. همچنین همزمانی ارائه این بسته انبساطی با بهبود نسبی قیمت جهانی کالاها در پی افزایش خوش‌بینی نسبت به پایان رکود جهانی اقتصاد، سرمایه‌گذاران را به حضور مجدد در بورس ترغیب کرد؛ وضعیتی که با توجه به افت شدید قیمت سهام در ماه‌های پایانی سال 88 و کاهش نسبی نرخ تورم، به لحاظ اقتصادی و مالی نیز توجیه‌پذیر بود.

اما در‌حال‌حاضر مهم‌ترین دغدغه، امکان تداوم رونق فعلی بورس است. در شرایط فعلی، قیمت سهام اکثر شرکت‌های بورسی، خود را با قیمت‌های جدید کالاها در سطح بین‌الملل تطبیق داده‌اند و به نظر می‌رسد تداوم رشد شاخص‌های بورس، در وهله نخست در گرو صعود، تثبیت یا نزول قیمت‌های جهانی است.به بیان دیگر، به دلیل ساختار بورس ایران و نحوه تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران در این بازار که در اکثر موارد به صورت هیجانی انجام می‌شود، تداوم روند سه‌ماه قبل قیمت‌های جهانی می‌تواند تا حد زیادی رشد قیمت‌ها را تضمین کند.اما به نظر می‌رسد مسوولان بورس باید از هم‌اکنون در خصوص بازگشت احتمالی قیمت‌های جهانی نیز، تدابیر مقتضی را مدنظر قرار دهند. در واقع بورس تهران به واسطه ساختار معاملاتی خود، در زمان رکود علاوه بر زیان دیدن سهامداران با قفل شدن دارایی آنها نیز مواجه می‌شود؛ وضعیتی که طی سال‌های گذشته به کرات بسیاری از سرمایه‌گذاران را از بازار سرمایه دلزده کرده است.حال در شرایطی که بورس تهران، علاوه بر ریسک سیستماتیک چرخش بازارهای جهانی، با چند رویداد مهم از جمله انتخابات دهم ریاست‌جمهوری و احتمال اجرای طرح تحول اقتصادی نیز مواجه است، مسوولان بورس می‌توانند در شرایط رونق فعلی، زمینه تسهیل روند معاملات سهام را فراهم کنند؛ وضعیتی که می‌تواند حتی در شرایط افت قیمت‌ها، مانع از رکود معاملات سهام در بورس تهران شود. همچنین افزایش نقدشوندگی سهام، امکان کنترل بیشتر نهادهای نظارتی از جهت دستکاری احتمالی یا استفاده از اطلاعات زمانی را بیش از پیش امکان‌پذیر می‌کند. هر چند در این میان نباید از ثبات سیاست‌گذاری‌های دولت در بخش‌های مختلف اقتصاد و تسهیل زمینه ورود سرمایه‌گذاری خارجی در جهت گسترش بازار سرمایه نیز چشم‌پوشی کرد.

مردم سالاری:سفرهای تبلیغاتی یا سفرهای کاری استانی

«سفرهای تبلیغاتی یا سفرهای کاری استانی»عنوان یادداشت روز روزنامهی  مردم سالاری به قلم کرم محمدی است که در آن می‌خوانید؛تا زمان برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلا می ایران فاصله و زمان چندانی باقی نمانده است می توان گفت که فضای کشور انتخاباتی شده و افکار عمومی هر روز در پی شنیدن سخن  و برنامه های کاندیداهای محترم این عرصه هستند. طرح نظرات و دیدگاه ها در جامعه حق مسلم هر یک از کاندیداهای محترم ریاست جمهوری است. برقراری عدالت در زمینه تبلیغات انتخاباتی یکی از پیش شرط های یک انتخابات عادلا نه می باشد.

تاکنون آقایان کروبی و میرحسین موسوی از جناح اصلا ح طلب و آقایان احمدی نژاد و رضایی از جناح اصولگرا عملا  کاندیداتوری خود را مطرح نموده اند. کاندیداهای اصلا ح طلب از قدرت و مسوولیت اجرایی بدور بوده و هیچ گونه امکانات دولتی در اختیار ندارند و اگر هم می داشتند مطمئنا از آن استفاده نمی کردند. آقای احمدی نژاد هم اکنون رئیس جمهور است; بی تردید ایشان هم راضی به هزینه نمودن از بیت المال کسانی که بخشی از آنها برای شام شب محتاج هستند در راه انتخابات آتی نیست. اما از آنجایی که تمامی وزرا و معاونین و مشاورین و استانداران و فرمانداران و... همراه و همفکر ایشان هستند و طبیعی است که این عزیزان مشتاق و آرزومند موفقیت مجدد رئیس جمهور در انتخابات آتی می باشند; لذا مساله حساسیت خاصی پیدا می کند.

علا وه بر مورد فوق موضوع دیگری که این روزها مایه و باعث نگرانی بخشی از افکار عمومی گردیده است; مساله نابرابری در تبلیغات در رسانه ملی است. اینک کاندیداهای اصلا ح طلب برای ایراد سخنرانی و ارتباط با مردم با مشکلا ت عدیده ای دست به گریبان بوده و گاها مجبورند از پشت میله های دانشگاه و با بلندگوی دستی نظرات خود را بیان نمایند. اخیرا نیز که مردم به آنان گرایش روز افزونی پیدا کرده اند با گازهای فلفلی از هواداران آنها پذیرایی و استقبال می شود؟! اخبار و سخنان; دیدگاه ها و انتقادات مستند و مستدل و مهم آنان نسبت به وضع اقتصادی و سیاسی و... موجود کشور درصدا و سیما یا بایکوت خبری گردیده یا رسانه ملی به دنبال بزرگ جلوه دادن نقاط اختلا ف در بین آنان است.

در همین حال روزی نیست که وزرا، معاونین و مشاورین آقای احمدی نژاد از طریق شبکه های مختلف صداوسیما وعده های رنگارنگ به اقشار مختلف ندهند و هرگز رسانه ملی از آنان سوال نمی کند که پس چرا طی چهار سال گذشته این وعده ها عملی نشده اند؟ کاندیدای محترم اصولگرایان در قالب سفرهای استانی 24  ساعته در شبکه های مختلف صداوسیمای جمهوری اسلا می ایران درصدر اخبار قرار دارد. سابق بر این فلسفه وجودی این سفرها بررسی مشکلا ت و گرفتاری های مردم اقصی نقاط کشور بود; اما ظاهرا در ایام نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری این اولویت تغییر یافته و اینک صداوسیما تمام تلا ش خود را صرف نشان دادن و نمایش میزان محبوبیت کاندیدای مورد نظرش می کند. به عنوان مثال حتی فاصله طی نمودن مسیر فلا ن خیابان تا فلا ن میدان در روزهای عادی را برآورد کرده و علت طولا نی و چندین برابر شدن زمان گذر از این مسیر در هنگام سفرهای استانی را ازدحام مردم برای استقبال از آقای احمدی نژاد; اعلا م می نماید؟ هیچ گاه مسوولا ن رسانه ملی اعلا م نمی کنند که این کار چه ربط و اثری با رفع مشکلا ت مردم داشته و چه دردی از دردها و آلا م آنان را مرتفع می نماید؟

به یمن تحقق وعده کابینه هفتاد میلیونی و شعار مهرورزی مدیریت اجرائی مملکت در تمام سطوح در اختیار حامیان کاندیدای محترم اصولگرایان است و هیچ غیرخودی را در آن راهی نیست و لذا شبکه رسمی طرفدار دولت نهم در سراسر کشور بسیار گسترده و منسجم عمل می کند. یکی از وظایف نانوشته این شبکه بیان عملکرد و دستاوردهای دولت نهم توام با تعریف و تمجید از آن است. حال که اوضاع چنین است و از هیچ  تریبونی هم کمترین انتقادی نسبت به نقاط ضعف دولت نهم وارد نمی گردد; از آنجایی که صدا و سیما متعلق به ملت ایران است و باید فراتر از جریانات سیاسی و اشخاص حرکت کند، انتظار می رفت و می رود تا به جای اینگونه اقدامات، در حین سفرهای استانی رئیس جمهور محترم و هیات دولت به استان ها و شهرستان های مختلف میزان تحقق وعده های پیشین را با مصاحبه با صاحب نظران بی طرف پیگیری و مطرح نماید. تحقق این خواسته به حق نشانه صداقت دست اندرکاران رسانه ملی است. آسیب رسانیدن به صداقت که مهمترین سرمایه رسانه ملی باید باشد، فاصله افکار عمومی را با مخاطبین بیشتر خواهد نمود و این مهم در دراز مدت به ضرر صدا و سیما تمام خواهد شد.

آقای رئیس جمهور به دلیل اهمیت وجایگاه مسوولیتش که خودبه خود مشغله کاری را به دنبال دارد به احتمال زیاد در جریان برنامه های تبلیغی این چنینی و همچنین موضع گیری های انتخاباتی روزنامه هایی که از بیت المال ارتزاق نموده و علی الاصول می بایست در انتخابات ها بی طرف باشند اما به نفع ایشان قلم می زنند، قرار ندارند. اما جهت استحضار ایشان باید یادآور شد که جمع قابل توجهی بر این باورند که در صورت ادامه این روند در صدا و سیما، سفرهای استانی آقای احمدی نژاد به کارناوال تبلیغات انتخاباتی تبدیل خواهد شد. انتظار می رود آقای رئیس جمهور اجازه چنین وضعیتی را ندهند.

تبلیغات یک طرفه و استفاده از جایگاه های ملی و فراجناحی برای ارتقای یک شخص یا گروه و جریان سیاسی از منظر مردم مردود است. اگرچه مظلومیت تبلیغاتی کاندیدا های اصلاح طلب بر هیچ وجدان بیدار و آگاهی پوشیده نیست، اما تجربه نشان داده است که مردم همیشه صدای مظلومان را بیشتر و رساتر از کسانی شنیده اند که از همه امکانات برخوردار بوده اند. مطلب را با این سخن آقای میرحسین موسوی که در کنار آقای سید محمد خاتمی در همایش موج سوم بیان داشت، به پایان می برم که می گوید: اگر رسانه ملی نداریم، تک تک شما یک رسانه ملی باشید. 

آفرینش:اولویتهای انتخابات  سالم و پرشور

«اولویتهای انتخابات  سالم و پرشور»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آفرینش به قلم دکتر محمد مهدی مظاهری است که در آن می‌خوانید؛کمتراز دوماه به برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری وقت باقی است و مردم ایران باردیگر با رای تعیین کننده و سرنوشت ساز، حضور پرشور آگاهانه در صحنه های انتخابات، مسیر پیشرفت مادی و کمال معنوی کشور را هموارتر خواهد نمود. بنابراین اولویت اصلی درارتباط با انتخابات، سالم سازی فضا برای برگزاری پرشور و آگاهانه وتلاش برای تحقق منویات رهبری در مشارکت حداکثری مردم وپرهیز ازهرگونه غوغا سالاری و عوام فریبی است. برای افزایش مطلوبیت این انتخابات به بالاترین سطح ممکن، همه گروه های سیاسی به ویژه محیط های علمی و دانشگاهی به عنوان کانون های اصلی می بایستی با دعوت از کاندیداهای مختلف برنامه ها واهداف آنان را مورد کنکاش قرار دهند، چرا که حفظ جامعه و فضای سالم رقابتی دراین انتخابات در گرو، حضور موثر تمام سلایق سیاسی است.دربرگزاری با شکوه واخلاق مدار انتخابات، مولفه های فراوانی دخیل اند، ازاین عناصر با عنوان کلی « اخلاق انتخاباتی» یاد می شود. چرا که انقلاب اسلامی پیام آور اخلاق، معنویت، آزادی ودینداری ومردم سالاری دینی است.

آنچه انتخابات رادرایران نسبت به سایر انتخابات در کشورهای دیگر برجسته می سازد، حاکمیت آموزه های  دینی و عمل نمودن به تکلیف الهی و خدمت به مردم است. به نظرمی رسد برخی سهم خواهی ها وانحصار طلبی ها ازسوی گروه های خاص و تمامیت خواهی در بهره مندی یکسویه از امکانات از آفت های تحقق انتخاباتی سالمد و پرنشاط و حداکثری باشد.تجربه عملی گذشته احزاب وگروه های سیاسی نشان می دهد درسه دهه اخیر بیشتر جریان های سیاسی فقط در موسم انتخابات فعال تر می شوند ودرسایر ایام نقش مثبت و سازنده ای در تحولات داخلی وخارجی ندارد.

در صورتیکه اگر احزاب سیاسی برنامه محور وهدفمند باشند، بی تردید می توانند با معرفی نامزدهای اصلح، از بروز رفتارهای غیراخلاقی وهنجار شکنی در جامعه جلوگیری کنند، چرا که از جمله وظیفه احزاب در جامعه سهیم کردن افراد در قدرت سیاسی جامعه است. احزاب وگروه های سیاسی باید یاد بگیرند درکنار رقابتی سیاسی، با رعایت اخلاق و مصالح عمومی جامعه منافع ملی را نیز درنظر داشته باشند.در وضعیت فعلی، کشوراز لحاظ اقتصادی با مشکلات عدیده ای دست وپنجه نرم می کند.

افزایش شکاف طبقاتی با تصاعد انشقاق سیاسی میان جناح های مختلف بدلیل عدم لحاظ منافع ملی می تواند تاثیر منفی بر انتخابات آتی داشته باشد. از سوی دیگر برغم پایان  حکومت نومحافظه کاران در کاخ سفید و تمایل اوباما مبنی بر بازگشت به دیالوگ و دیپلماسی برای راه حل و فصل مشکلات با ایران، به نظر می رسد نفوذ سنتی لابی  صهیونیستی در ارکان قدرت در آمریکا همچنان تهدیدی برای ایران محسوب می شود. لذا لزوم آرامش در فضای سیاسی کشور پیش از پیش احساس می شود و بی تردید حفظ آن، ضرورت و اولویت اول کشور است. اعتماد سازی منوط به وجود اثبات و امنیت واقعی در کشور وایجاد نوعی مردم سالاری دینی با دوام در کشور است. ایجاد موج ها وبحران های سیاسی کوتاه مدت بدلیل برخی مسئولیت گریزی ها، علی الخصوص انحصار طلبی ها می تواند، ضربان جبران ناپذیری به امنیت در داخل کشور و وجهه بین المللی ایران در آستانه انتخابات ریاست جمهوری وارد سازد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها