در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
چه اتفاقی پیش آمد که معمری از فدراسیون والیبال جدا شد؟
در سال 79 با یزدانیخرم، رئیس وقت فدراسیون مخالفت کردم و از فدراسیون بیرون آمدم.
دلیل مخالفتتان؟
آن موقع سرپرست تیم نوجوانان ایران بودم. من در سال 1378 با صرف هزینه فدراسیون، یک ماه در کشور صاحب سبک هلند اقامت کردم و تمام مراحل کاری آنان در والیبال را از نزدیک دیدم و الگوبرداری کردم.
در بازگشت به ایران ضمن سرزدن به کانونهای استعدادخیزی چون گنبد، آققلا، ارومیه و زاهدان با تمهید اعطای پاداش سکه به معرفان، به جذب بازیکنان بالای 2 متر پرداختیم. حاصل استعدادیابی ما در 25 کانون، 500 بازیکن شد که از میان آنها 200 بازیکن بالای 2 متر را غربال کردیم و در نهایت به 12 بازیکن رسیدیم که حتی لیبروی آنها هم بالای 2 متر قد داشت.
قرار بود تیممان را عازم رقابتهای قهرمانی آسیا در ویتنام کنیم، ولی فهرست 12 نفره دیگری به من داده شد که در آن همه بازیکنان صغر سنی بودند و قرار شد آنان جایگزین نوجوانان واقعی شوند. مخالفت جدی من با این تصمیم غلط، موجب کنار رفتنم از تیم شد.
چرا آن بازیکنان به تیم تحمیل شدند؟
هدف فدراسیون صرفا قهرمانی بود و در این مسیر، وسیله اهمیت چندانی نداشت.
بازیکنانی که در آن تیم قربانی شدند بعدها به جایی رسیدند؟
بله. خوشبختانه ملیپوشان بزرگی مثل محمد محمدکاظم، حمزه زرینی و امین معمری در آن تیم قربانیشده حضور داشتند و با وجود آن اتفاق، امروز تقریبا به حق خود رسیدهاند. مطمئن باشید اگر آن اتفاق نمیافتاد، شاید آن سال در ویتنام قهرمان نمیشدیم، اما الان 5 محمدکاظم، 10 حمزه زرینی و 3 پاسور عالی بالای 2 متر داشتیم.
پس محمد کاظم، زرینی و امین معمری بازیکنان صغر سنی نیستند؟
خوشبختانه به هیچ وجه. حتی 3 بار از من خواسته شد در شناسنامه امین دست برده شود که جدا با آن مخالفت کردم. امین متولد آذر 1362 است.
دلیل مخالفت جدی شما با این تقلب (صغر سن) چیست؟
دقیقا همین پرسش شما را من در ماموریتم به هلند از مسوولان والیبال آن کشور پرسیدم. آنها در جواب گفتند هدف ما موفقیت در نقطه اوج والیبال یعنی رقابتهای جهانی، قارهای و المپیکی است. برای رسیدن به آن موفقیتهای مهم چارهای جز کار و برنامهریزی صحیح نداریم و اصلا به اهداف کمارزشی مثل قهرمانی در سنین پایین به بهای از دست دادن اهداف اصلی دلخوش نمیکنیم.
به آنها گفتم در خیلی از کشورها این کار رایج است. در جواب گفتند شاید آنها به آینده خود اهمیت نمیدهند، ولی ما اهمیت میدهیم.
پیامد اختلافاتتان با مسوولان فدراسیون چه بود؟
پس از این که بیرون آمدم، عوامل نگذاشتند تیم باشگاهی بگیرم. پس از 3 بار ناکامی در این کار فهمیدم مربیگری را باید کنار بگذارم. اما من از جنس والیبال بودم و نمیتوانستم از آن کاملا جدا شوم.
با این فلسفه که بزودی رایانه نقش اصلی را در والیبال ایفا خواهد کرد با صرف هزینه شخصی از سال 81 به طراحی برنامه آنالیز والیبال پرداختم. برای این کار ابتدا 2 مهندس را به نامهای آقایان حیاتی و صادقی با 6 ماه آموزش، والیبالیست کردم تا بتوانم زبانی مشترک برای انتقال افکار و عقایدم ایجاد کنم. روزها و شبها به این کار تحولساز فکر میکردم.
بارها و بارها در دل شب برمیخاستم و ایدهای که به ذهنم خطور میکرد را در همین مسیر پیاده میکردم. با رفتارها و صحبتهای منفی و دلسردکننده زیادی روبهرو شدم و تنها مشوقم در این زمینه، پسرم امین بود که واقعا دوست و مشاور فنیام است.
او علاوه بر اینکه والیبالیست زبدهای است، ذهن قدرتمندی نیز دارد و بدون استفاده از هرگونه امتیاز و سهمیهای (سهمیه آزمونی قهرمانان) با تلاش خود در کنکور در رشته مهندسی عمران شهرمان کرج قبول شد.
پس کرجی هستید؟
در کرج زندگی میکنم، ولی اصالتا متولد زابل هستم و به زابلیبودنم افتخار میکنم.
همه امین را در کنار موسوی و نادی از بهترین اسپوکرهای سرعتی آسیا میدانند. نظر شما به عنوان یک کارشناس برجسته والیبال راجع به او چیست؟
اجازه بدهید من در این زمینه اظهارنظری نکنم. اما این اعتراف برایم خیلی دلپذیر است که در میان پدر و پسرهایی که در والیبال ایران به قهرمانی رسیدهاند، مثل حیدرخان پدر و پسر، کارگرپیشه پدر و پسر، صالحیه پدر و پسر، کرد پدر و پسر و... تنها این امین بوده که به عنوان یک پسر قهرمان توانسته از لحاظ مراتب عملکرد فنی یک بازیکن، از پدر خود پیشی بگیرد.
بار دیگر نام او از فهرست نهایی تیم ملی خط خورد، اما تیم به قهرمانی A.V.C کاپ رسید. دیدگاه شما در مورد تیم ملی فعلی چیست؟ واقعا ما جهش فنی کردهایم، حریفان با تمام قوا به A.V.C کاپ نیامده بودند و یا تلفیقی از این عوامل در قهرمانی ایران نقش داشت؟
مسلما در هر تورنمنتی که در سطح قاره برگزار شود، تمام کشورهای شرکتکننده با آمادگی کامل حاضر میشوند، هرچند بعضیها مثل ما تیمشان را برای 2 یا 4 سال بعد جوانتر میکنند. یکی دو تیم دیگر در A.V.C کاپ این کار را کرده بودند، اما یادمان نرود استرالیا، چین، ژاپن و کره هریک صاحب کلاس هستند.
واقعا به معدنی و بچههای تیم تبریک میگویم. آنها واقعا زحمت کشیدند و با برنامه کار کردند. گائیچ حضور کمرنگی در ایران داشت، ولی الان بخشی از کارهای او اینجا نتیجه داد.
معدنی بخصوص در بازی با چین و فینال با کره خیلی خوب کار کرد و تعویضهای فوقالعادهای انجام داد. فکر میکنم مربیان ایرانی توانمندی مثل معدنی زیاد هستند. افرادی که مدتها بازیکنان ثابت تیم ملی بودهاند و نشان دادهاند اگر از ته دل به جوانان اعتماد کنیم، دنیا برای جوانهاست؛ افرادی مثل معدنی، مظفری، عطایی و...
خیلی راسخانه معتقدم معدنی مربی بسیار توانایی است و اگر بخواهند او را از تیم ملی کنار بگذارند و مثلا سرمربی آرژانتینی را جایگزینش کنند من با کمال افتخار او را به پاکستان دعوت میکنم تا هدایت یکی از تیمهای ملی آن کشور را بپذیرد.
ما در کمیته مربیان فدراسیون برای انتخاب معدنی تردید داشتیم، ولی او خیلی زود قابلیتهای بالایش را نشان داد.
پیش از اینکه وارد پرسشهای متعدد مربوط به پاکستان و همکاری شما با تیمهای ملی والیبال آن کشور شوم، دلیل مخالفتتان را با استخدام مربی آرژانتینی جویا میشوم. آیا او هم به سرنوشت گائیچ دچار میشود؟
تا الان نشان دادهایم بجز استفاده از پارک، هنر استفاده از مربی خارجی به نحو احسن و شایسته را نداشتهایم، از پارک قدیمی که در سالهای 1347 و 1348 به اینجا آمد تا ماتسوموتوی ژاپنی و ...
البته پارک کیوون یک استثنا در این زمینه بود که در والیبال ما تحولی ایجاد کرد. ایوان بوگانیکف هم در کار پایهای خیلی کمک کرد.
معتقدم اگر به مربیان جوان خود بهای لازم را بدهیم و آنان فقط یک تیم داشته باشند موفقتریم. امروز دنیا میگوید یک فرد برای یک تیم هم، وقت کم میآورد و داشتن 2 تیم برای یک مربی بر عملکردش تاثیر منفی میگذارد.
باید بهترین مربیانمان را شناسایی کنیم و منتظر باشیم از بین 5 نفر، یک نفر خود را نشان دهد و چقدر خوب است مربی، بازیکن شاخصی هم بوده باشد. البته منکر این نیستم که یک مربی خوب میتواند بازیکن شاخصی نباشد، مثل کارخانه؛ البته او باید یا تیم ملی جوانان را بگیرد یا تیم باشگاهی را، سرمربی باید کوچینگ و هدایت کند.
نظرتان راجع به مصطفی کارخانه چیست؟
وقتی سرمربی صنایع دفاع بودم او دستیارم بود. زمانی هم که در قهرمانی آسیا و رقابتهای جهانی سرپرست تیم نوجوانان ایران بودم، او سرمربی تیم بود و خوشبختانه ایران به قهرمانی آسیا و نایبقهرمانی جهان رسید. کارخانه فرد کاملا باهوشی است.
خودتان چه؟ آیا ممکن است روزی سرمربی تیم ملی شوید؟
من میزان وفاداری و عشق فراوانم به تیم ملی و پیشرفت والیبال را طی 12 سالی که با فدراسیون یزدانیخرم همکاری کردهام به اثبات رساندهام. آن زمان به عنوان سرمربی، سرپرست و مربی تیمهای ملی پایه، مسوول کمیته آموزش، مدیر فنی، مسوول کمیته استعدادیابی و... خدمت کردم.
پس از آمدن داورزنی به جای یزدانیخرم هم به فدراسیون رفتم و برای همکاری مذاکره کردم، ولی با جوی بسته روبهرو شدم و فکر نمیکنم در جو موجود جایی برایم وجود داشته باشد.
خود را همواره شاگرد استادانی چون حیدرخان، عموصالح، دارابیان و کارگرپیشه میدانم و هرموقع در جایی از والیبال به من احتیاج باشد آمادهام تا به مملکتم خدمت کنم، حتی در والیبال نشسته هم آماده خدمتم، ولی در شرایط موجود واقعا جایی برای من و امثال من نیست؛ افرادی که واقعیتها را میگویند، چون تا واقعیت گفته نشود عیبها خود را نشان نمیدهند. معتقدم باید امروز هر فرد با فردایش فرق کند و سیر صعودی داشته باشد، اگر امروزم با دیروز یکی شد یعنی به روز پایان رسیدهام.
به هر حال همیشه به عنوان یک ایرانی برای تیم ملی مملکتم آرزوی موفقیت میکنم. خیلی خوشحال شدم که اولین جام A.V.C را بردیم. آینده والیبال میتواند خیلی روشن باشد؛ اگر تصمیمگیرندهها بسته عمل نکنند، اعتماد کنند و برنامههای کوتاه، بلند و میانمدت در چنته داشته باشند.
تیم ملی طی سالهای اخیر با نوسانهای زیادی دست و پنجه نرم کرده است. چگونه میتوانیم به ثبات برسیم و راه جهانی شدن را طی کنیم؟
برای جهانی شدن خیلی چیزها باید در نظر گرفته شود، از جمله اینکه لیگ خیلی منسجمتری داشته باشیم. در دنیا میگویند (بخصوص در ورزشهای توپی) لیگ قوی، تیم ملی قدرتمند میسازد. اولین ایراد لیگ ما این است که برخلاف لیگهای معتبر دنیا به شکل پلیآف دنبال نمیشود.
در 4 سال اخیر وقتی لیگ به دور برگشت خود میرسد همه میدانند کدام تیمها اول و دوم هستند. همین طور سقوطکننده مشخص میشود، در حالی که اگر مسابقهها به صورت پلیآف برگزار شود تا لحظه آخر، قهرمان و سقوطکننده مشخص نیستند.
مثلا 2 سال پیش در ایتالیا تیم هشتم جدول در پلیآف به قهرمانی رسید. فکر میکنم جهش بسکتبال در سالهای اخیر بیارتباط با برگزاری لیگ به روش پلیآف نبوده است.
داشتن برنامه بلندمدت هم از دیگر بایدهای جهانی شدن است. ناچاریم مینیوالیبال و مدارس والیبال را خیلی جدیتر بگیریم تا پشتوانه داشته باشیم. آنچه از جهانی شدن خیلی مهمتر است جهانی ماندن است. اگر بناست در رقابتهای جهانی زنگ تفریح حریفان باشیم و خیلی زود بیرون برویم، همان بهتر که اصلا به چنین آوردگاهی نرویم.
جهانی ماندن پشتوانه میطلبد. روزی از بین 30 بازیکن ممتاز، تیم ملی خود را انتخاب میکردیم، الان از بین 100 نفر. حال برای انتخاب 1000 بازیکن ممتاز باید دستکم 10000 بازیکن با قد و قواره و تناسب اندام داشته باشیم و این نمیتواند عملی شود مگر آن که مینیوالیبال، مدارس والیبال و والیبال استانها را در برنامه بلندمدت تقویت و اسپانسر قوی جذب کنیم.
در سالهای گذشته نشان دادهایم که از بازیکنان با ضریب هوشی متناسب با حضور در عرصههای جهانی برخورداریم. الان محمد کاظم، سعید معروف و حمزه زرینی از بهترینهای آسیا هستند، اما برنامهریزی و بودجه لازم داریم.
سر و ته لیگ ما 3 ماه طول میکشد، اما در دنیا لیگها 8 ماهه هستند. چنین لیگی اشتباه آقای یزدانیخرم بود. تیم ملی جای آموزش تکنیک و تاکتیک به بازیکن نیست و فقط جای هماهنگی است.
شاید تیمی مثل پیکان آنقدر توان داشته باشد تا بازیکنانش توانایی تکنیکی و بدنی حضور به همراه تیم ملی در عرصههای جهانی از خود نشان دهند، اما تکلیف بدنسازی بازیکن دعوت شده از تیمهای شهرستانی چیست، آیا در تیمهای شهرستانیها هم بدنسازان عالی حاضرند؟
باید اشکال را در جای خودش رفع کنیم. مثلا اگر تیمی یزدی در بدنسازی مشکل دارد، باید در همان باشگاه یزدی این مشکل رفع شود. اگر لیگ به صورت پلیآف درآید، در باشگاهها انگیزه بیشتری به وجود میآید و به رفع اینگونه نقایص خواهند پرداخت.
چرا این نقایص هنوز در لیگ ما وجود دارد؟
چون هنوز به اهمیت موضوع پی نبردهاند. پارسال در قزوین با یکی از مدیران باشگاهی صحبت میکردم. او میگفت، بگذارید 3ماهه لیگ تمام شود. وظیفه سازمان تربیت بدنی است که این موضوع را جا بیندازد. بازیکن باید 10 ماه در طول سال آماده باشد. چگونه؟ باید دنبالش برویم.
به بحث حضورتان در پاکستان میرسیم. شما نخستین بار در تاریخ والیبال این کشور آنها را به مدال رساندید. آیا کارتان را آنجا ادامه خواهید داد؟
به احتمال 90 درصد بله.
و آن 10 درصد باقیمانده؟
در جریان رقابتهای قهرمانی جوانان آسیا پیشنهاد همکاری قطریها و قزاقها هم به دستم رسید، ولی کار در پاکستان را ترجیح میدهم.
مسلما پیشنهاد قطریها چرب و نرمتر است؟
بله، ولی برای من در این قضیه مسائل مالی اصلا در اولویت نیست. بعضی کشورهای عربی معمولا نگاه مالکانهای به مربیان استخدامی خود دارند. مثلا زمانی در الشباب امارات کار میکردم، فقط 3 بازیکن خارجیام در تمرینها حاضر میشدند و به من اجازه داده نمیشد با بازیکنان عربی که در تمرینات غیبت میکنند برخوردی کنم اما فضا و استعداد در پاکستان خیلی عالی است.
آنجا من روزانه 2نوبت تمرین شدید صبح و عصر برای بازیکنان برگزار میکردم و در پایان بازیکنان با علاقه نزدم میآمدند و درخواست نوبت سوم تمرینات در ساعات شب را میکردند!
ما ایرانیها آنجا اصلا احساس غربت نمیکنیم. فضای آنجا خیلی به ایران نزدیک است حتی سرود ملی پاکستان فقط یک کلمهاش اردو و بقیه آن فارسی است.
چه شد سر از پاکستان درآوردید؟
حدود 9 ماه پیش با داورزنی صحبت کردم تا با فدراسیون همکاری کنم، آخر هنوز عضو کمیته مربیان فدراسیون هم هستم، به داورزنی گفتم سرمایه زیادی روی من خرج شده است. زانو، کتف و پایم را برای والیبال کشورم هزینه کردهام، طی ماموریت 2 سالهام در آمریکا، به زبان انگلیسی تسلط کامل پیدا کردهام، شاگرد اول کلاس مربیگری تهران زیر نظر ای.ام.چک و ساوولای کانادایی شدهام و به واسطه مربیگری و بازی در 54 کشور حضور یافتهام و آمادهام همه تجربههایم را به والیبال کشورم تقدیم کنم. داورزنی جواب مثبتی به من داد، اما به دلایلی که خودشان میدانستند طفره رفتند.
به هر حال نباید بیکار مینشستم، پاکستانیها روی اینترنت مرا پیدا کردند. قرارداد 7 ماههای با آنها بستم که اکنون به اتمام رسیده و به تهران آمدهام. آنها پیشنهاد کردهاند که قرارداد 4 سالهای با آنها ببندم و طی آن علاوه بر سرمربیگری تیم ملی آن کشور، مدیرفنی تیمهای جوانان و نوجوانان آنها هم باشم و در ضمن والیبال نشسته پاکستان را هم راهاندازی کنم.
هنوز بر سر رقم قرارداد به تفاهم کامل نرسیدهاید؟
نه از لحاظ مالی و پشتیبانی مشکلی با آنها ندارم. هدفم این است که در سالهای آتی مثلا 2 تا 3 سال آینده پاکستان را به قطبی از والیبال آسیا تبدیل کنم و جهش مشخصی را در این ورزش آنها ببینم. فدراسیون والیبال و ورزشدوستان این کشور هم به این باور رسیدهاند و من دنبال متقاعد کردن آنها بر لزوم ساختار و تشکیلات جدید و کامل برای تیمهای ملیشان هستم. تلاش میکنم آنها را به لزوم حضور بدنساز، ماساژور، کمکمربی، آنالیزور، سرپرست، فیزیوتراپ و پزشک در کنار سرمربی متقاعد کنم.
میانگین قدی بالای مردم پاکستان هم امتیاز خوبی است؟
بله در جوانان آسیا پاکستان با میانگین قدی 196 سانتیمتر بعد از چین 197 سانتیمتری، بالاترین میانگین قدی را داشت.
چندی پیش در رادیو و تلویزیون پاکستان اعلام شد مربی ایرانی تیم ملی جوانان به تعدادی والیبالیست بلندقامت زیر 20 سال برای آزمون نیازمند است، بلافاصله 500 جوان 2 متری از سراسر این کشور به من مراجعه کردند.
برنامهتان برای کار در آنجا چیست؟
قصددارم تیمهای ملیشان را کاملا فعال کنم. از بازیکنان بزرگ خودشان به عنوان مربی استفاده خواهم کرد مثل همین عرفاننواز که در والیبال خودمان مدتها بازی میکرد. او بازیکنی کاملا باهوش و بینالمللی بود که در 4 کشور خارجی توپ زد یا نصیر که پارسال قراردادی 200 میلیون تومانی در خارج پاکستان بسته بود و بازیکنی سطح بالا در والیبال آسیاست. البته روی نصیر به عنوان یک بازیکن بزرگ حساب میکنم نه یک مربی.
من در فرصت کوتاه قبلی، مجالی برای برنامه بلندمدت و کار ریشهای نداشتم، لذا فقط سیستمی راه انداختم و سعی کردم بخشی از توان بالقوه بالای آنها را بالفعل کنم. اما این بار ابتدا اختیار کامل خواهم گرفت و اجازه دخالت به هیچ فردی نخواهم داد و سپس تیم را برای پیروزی دوباره بر هند در رقابتهای جنوب آسیا که ماه آینده در سریلانکا برگزار میشود آماده خواهم کرد.
در پکن معاون ورزش کشور پاکستان از من خواست والیبال نشسته آنها را هم برای حضور قوی در پارالمپیک بعدی آماده کنم که این کار را هم خواهم کرد. به هر حال آنها به من اعتماد کردهاند و من تمام تلاشم را برای ترقی والیبال و حتی دیگر ورزشهای آنان به کار خواهم گرفت و قصد دارم مربیان خوب ایرانی از رشتههای دیگر را هم به پاکستان ببرم.
به پارالمپیک اشاره کردید. شما هم نقش موثری در قهرمانی والیبال نشسته ایران در پارالمپیک پکن داشتید. چگونه پس از 3 سال افت در والیبال نشسته، به اقتدار گذشته خود برگشتیم؟
والیبال نشسته گل سرسبد ورزشهای پارالمپیکی است و در این رقابتها جایگاهی شبیه فوتبال در المپیک را دارد.
شاید تا پایان بازی احساس نکنید که بازیکنان این رشته معلولند. آنقدر زیبا و مهیج بازی میکنند که هر تماشاگری به وجد میآید، بویژه ایران که از سرمربی قدرتمندی به نام رضایی و سرپرستی زبده به نام کشفیا بهره میبرد.
آنها به علمی شدن این رشته اعتقاد دارند، از بدنسازی تالوردیزاده استفاده میکنند که او با تحصیلات دکتری تجربه خوبی به عنوان یک بازیکن والیبال دارد. آنها 3 روانشناس خیلی خوب هم دارند و البته آنالیزور.
در ورزش مثلا در وزنهبرداری اگر کسی بخواهد نیم کیلو رکوردش را بالا ببرد باید علمی کار کند. تیم والیبال نشسته ایران از گروهی بسیار منظم و سازمانیافته تشکیل شده و هر کسی کار خود را انجام میدهد و اهداف و شرح وظایف در تمام اردوها، سفرهای تدارکاتی و مسابقهها کاملا روشن است. کاری هم که با برنامه باشد 100 درصد موفق است.
از طرف دیگر والیبال نشسته مردان ایران، زیبایی ویژهای دارد و هر دوره ابتکاری تازه ارائه میکند. وقتی ایران در تورنمنتی شرکت میکند، همه منتظرند ببینند چه چیز تازهای رو میشود. در پارالمپیک ما 3 پاسور رو کردیم. در رقابتهای مصر هم شیوه 3 دفاع را ابداع و به نمایش گذاشته بودیم.
چند سال پیش مجموعهای از اتفاقها دست به دست هم داد تا به بوسنی ببازیم و موقتا از جایگاه خود جدا شویم، ولی تفاوت ایران با سایر تیمهای دنیا این است که ما 12 بازیکن ممتاز در تیممان داریم در حالی که در سایر تیمها تفاوت زیادی بین 7 تا 8 بازیکن اصلی با ذخیرههایشان وجود دارد.
با توجه به پا به سن بودن تیم بوسنی به عنوان نزدیکترین حریف ما و بیپشتوانه بودن تیمشان در کنار قهرمانی ایران در جوانان جهان، تا سالها همچنان قهرمانیهای ایران پا برجا خواهد ماند. نکته دیگر این که برخلاف دیگر کشورها ما در این رشته سوپرلیگ داریم.
برنامه ابداعی شما (نرمافزار آنالیز والیبال) در رقابتهای والیبال نشسته پارالمپیک، کارآیی خود را نشان داد.
کاملا. میتوانید جزییات این موضوع را از سرمربی این تیم بپرسید که بویژه در بازی فینال با بوسنی، چقدر این برنامه موثر عمل کرد.
من از این بابت بسیار خوشحالم و امیدوارم این نرمافزار کارایی خود را نه تنها در والیبال، بلکه در سایر ورزشهای توپی و حتی غیرتوپی هم نشان دهد. مطمئنم این ابتکار، کار را برای کشتیگیران، کاراتهکاها و مربیان آنها هم بسیار سادهتر خواهد کرد و کمک شایانی به آنها میکند.
تا به حال چه هزینهای صرف این پروژه 6 ساله کردهاید؟
در حقیقت 6 سال از آغاز پروژه گذشته و ما امیدواریم در هفتمین سال یعنی پایان فروردین 88 کار به فاز نهایی خود برسد. من تاکنون 40 میلیون تومان از سرمایه شخصی خود را به پای این پروژه ریختهام.
متقاضی یا متقاضیانی هم داشتهاید که بخواهند ابتکار شما را تهیه و خریداری کنند؟
بله. علاوه بر چندین باشگاه داخلی، پیشنهادهایی از دیگر کشورهای جهان هم داشتهام.
از کدام کشورها؟
علاوه بر استقبال جدی رئیس فدراسیون جهانی والیبال، یک سال پیش از دانشگاه آیوای آمریکا دعوتنامهای دریافت کردم که به آنجا بروم و با دریافت هزینهای بسیار قابل توجه، پروژه را آنجا تکمیل کنم. همچنین از کشور امارات پیشنهادی 200 میلیون تومانی دریافت کردم. مصریها هم برای استفاده از این پروژه پیشنهاد دادند. ضمن این که باز در پارالمپیک چین، آمریکاییها به دنبال این برنامه آمدند.
پذیرفتید؟
خدا را شکر مرد و مردانه در برابر تمام این پیشنهادها ایستادم. چون هدفم این بود که به عنوان یک ایرانی مسلمان نام و پرچم کشورم را از این طریق مطرح کنم و کاری مفید برای ورزش کشورم انجام داده باشم. از کلمه کمک بدم میآید، از کسی کمکی نمیخواهم چون آن کس که باید کمک کند، کرده است.
فقط حرفم این است که اگر کسی به نفع ورزش کاری کرده، نگذارند حذف شود. با اندک حمایتی ما میتوانیم برنامه آنالیز را برای سایر رشتههای ورزشی شروع به نوشتن کنیم و تحولی بزرگ و مثبت ایجاد کنیم.
متاسفانه حرفهای زیادی مبنی بر حمایت شنیدهام، ولی در عمل چیزی دیده نشده است. 32 بار از من خواستند، رفتم فرم پر کردم، ولی بایگانی شد. هیچ گونه تشویق و حمایتی ندیدهام.
پروژهام را در کمیته ملی المپیک معرفی کردم. آنها گفتند بیا کار را اینجا ادامه بده، به همراه جناب آقای دکتر فلانی و جناب آقای دکتر بهمانی! گفتم خداحافظ! من همکارانم را خودم معرفی میکنم.
آنهایی که مدتها در پروژه فداکاری کردهاند و افکارم را درک کردهاند؛ افرادی که هم تحصیلات عالی در حد دکتری و فوقلیسانس تربیت بدنی داشتهاند، هم ملیپوش والیبال بودهاند و هم اشراف فنی کامل دارند و کار را به اینجا رساندهاند؛ سعید رضایی، راضیه سیفزاده و شیوا آذرفر. اگر میخواهید پولی به دکتر فلانی بدهید، بدهید؛ اما نه به اسم این پروژه ارزنده.
در چین رئیس سازمان تربیت بدنی با من صحبت کرد و گفت: در تهران بیا تا دراینباره بیشتر مذاکره کنیم.
از قابلیتهای این برنامه ابتکاری بگویید.
ویژگی برنامه این است که با حذف بسیاری از شرایط دست و پاگیر، هر مربی ناآشنا با حروفچینی و رایانه هم میتواند از آن استفاده کند. تا یک ماه و نیم دیگر میتوانیم آنالیز ویدئویی آنلاین هم انجام دهیم. به این معنا که فردی با استفاده از تصاویر رقابتی در نقطهای از دنیا، آن بازی را آنالیز و اطلاعات و توصیههای کاربردی را در اختیار مربی قرار دهد.
در برنامههای خارجی لازم است حروفچینی 2 دستی انجام داد و بیش از 100 بار برای ایجاد مهارت لازم استفاده از نرمافزار تمرین کرد. حتی آنالیزورهای تیم ملی ایتالیا معمولا با 3 لپتاپ وارد زمین میشوند، در حالی که هر فرد ناآشنایی میتواند براحتی برای نخستین بار از برنامه ما استفاده کند. حتی 70 درصد از فاز صوتی شدن برنامه ما طی شده و بزودی ما حروفچینی را از نرمافزار حذف و بر اساس صدا (Voice) بازیها را حین و بعد از بازی آنالیز خواهیم کرد.
چرا پروژه را در اختیار باشگاههای داخلی متقاضی قرار ندادهاید؟
مایل بودم کار پس از تکمیل در اختیار ورزش کشور قرار گیرد.
مجید عباسقلی
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد