جام جم آنلاین گزارش میدهد
وقتی در مجموعه سفرهای ستارهای بازی میکردید، اسباب بازیهای متعدد و متنوعی داشتید که زندگیتان را راحتتر به جلو ببرند. این اسباببازیها که همه برگرفته از ماجراهای این مجموعه فیلم بودند، به آینده مربوط میشدند و با یک نگاه آیندهنگرانه ساخته شده بودند. آیا دوست دارید آنها را در زندگی واقعی امروزی خود داشته باشید؟
اگر یادتان باشد در مجموعه ما وسیلهای داشتیم که آدمها و اشیا را از نقطهای به نقطهای دیگر منتقل میکرد. این وسیله که خیلی مورد پسند تماشاگران بود آدمها و اشیا را به صورت مولکول درمیآورد تا بتواند آنها را براحتی به اینجا یا آنجا منتقل کند. خیلی دلم میخواست این وسیله را در عالم واقعیت میداشتم تا بتوانم به کمک آن ترافیک سنگین شهرها را حل کنم.
چرا کاراکتر کاپیتان کرک در دل قصه مجموعه اینقدر مرموز است؟ راز رابطه او با برخی آدمها در چه بود؟
فکرنمیکنم اینطور که شما میگویید، باشد. در عین حال، هیچ رازی هم در نوع رابطه او با آدمهای دور و برش وجود نداشت، این درست است که او آدم موفقی بود و فکر نمیکنم هیچ کسی بتواند موفقیت خاص او را تکرار کند. اگر آدمی بخواهد تبدیل به او شود باید تمام لوازم امکانات و تجهیزات وی را در اختیار داشته باشد. انجام این کار هم خیلی سخت است.
سالهای زیادی است که در تلویزیون مشغول کار هستید. سفرهای ستارهای در زمان نمایش خود سر و صدای خیلی زیادی به پا کرد. فکر میکنید این مجموعه یکسری تابوها و مرزها را درهم شکست؟
بله. من هم فکر میکنم این مجموعه حکم یک انقلاب و دگرگونی را در کارهای تلویزیونی داشت. این مجموعه در آن دوران تاثیر عظیمی روی تمام کارهای تلویزیونی گذاشت. تاثیر قاطع و بزرگ آن بر مردم عادی را نیز نمیتوان منکر کرد. پس از موفقیت کلان سفرهای ستارهای بود که خیلیها به فکر تولید کارهای علمی تخیلی افتادند. از سوی دیگر، بازیگران این مجموعه دعوت به حضور در کارهای دیگر شدند و فیلمهای تلویزیونی زیادی درباره آنها ساخته شد.
در مجموعه بوستون در نقش دنی کرین سیگار میکشید و خیلی زیاد غذا میخورید و این کاراکتر در نقطه مقابل کاپیتان کرک قرار دارد. چقدر از خود شما در این کاراکتر است و برعکس؟
یک بازیگر هنگام ایفای نقش باید در قالب آن کاراکتر قرار گیرد و کارهایی انجام دهد که او در زندگی معمولیاش انجام میدهد. من جلوی دوربین و در نقش دنی کرین آن کارهایی را انجام میدهم که به صورت طبیعی از او خواسته شده است.
قرار نیست این کاراکتر آن طوری باشد که مثلا من هستم یا کاپیتان کرک. با هر تغییر نقشی، نوع کار من هم در مقام بازیگر تغییر میکند. خودم شخصا مخالف استعمال دخانیات هستم. سالهاست که ورزش میکنم، ولی وقتی کاراکترم در یک کار هنری ایجاب کند که سیگار بکشم، این کار را میکنم.
زوج شما و جیمز اسپادر در بوستون خیلی خوب است و استقبال تماشاگران از آن نشان میدهد ارتباط کاری و حرفهای شما دو نفر در این مجموعه خیلی خوب از کار درآمده است. آیا شما در بیرون از دنیای مجموعه دوستانی صمیمی هستید؟ زیرا اینطور به نظر میرسد که خیلی هوای یکدیگر را دارید.
درست حدس زدهاید. ما دوستانی صمیمی و نزدیک هستیم. او را تحسین میکنم و احساسم میگوید بازیگر خیلی خوبی است. اینجور دوستیها در پشت دوربین، به واقعیتر و ملموستر شدن صحنههایی که فیلمبرداری میشود کمک زیادی میکند. برعکس آن هم صادق است.
نقش شما در بوستون هم با شوخطبعی همراه است و هم با جدیت، در عین حال او کمی هم از بیماری آلزایمر رنج میبرد. چه تحقیقی در این ارتباط کردید و واکنش او نسبت به بیماری چقدر در قصه فیلمنامه توضیح داده شده بود؟
آلزایمر یکی از بدترین بیماریهایی است که گریبان نوع بشر را گرفته است، در کمتر فیلم یا مجموعهای هم به آن پرداخته شده است. خیلی خوشحالم که کاراکترم در مجموعه، این مشکل را مطرح میکند. در این بیماری، شما بتدریج خودتان را گم میکنید و از دست میدهید، در حالی که هنوز زنده هستید. بازی در چنین نقشی خیلی راحت نبود، زیرا پیچیدگیهای خاص خودش را داشت. در قصه فیلمنامه، توضیح زیادی در این باره داده شده بود و من خودم چون به موضوع علاقهمند بودم، تحقیق مفصلی دربارهاش کردم. به دیدن چند دکتر متخصص رفتم و بیمارستانهای مختلفی را دیدم. با بیماران آلزایمری و خانوادههایشان صحبت کردم. حتی فکر کردن درباره این موضوع هم آدم را میترساند. همه اینها کمک کرد تا بتوانم جلوی دوربین این نقش را بهتر بازی کنم.
چگونه میتوانید اینطور خوب بین فعالیتهای خیرخواهانه و حضور در میدان مسابقههای اسبدوانی ارتباط برقرار کنید؟
برنامه زندگیم بسیار منظم است و از سالها قبل تا امروز کاملا روی برنامه زندگی کردهام. برخی مخالف این کار هستند و میگویند آدم مثل آدم آهنی میشود، ولی من صددرصد با این نظریه مخالفم. شما وقتی آدمی پرکار و پرجنب و جوش هستید، مجبورید با یک برنامهریزی دقیق جلو بروید. در غیر این صورت همه چیز به هم میریزد و رشته کار از دست شما در میرود. در طول زندگیم همیشه آن چیزهایی را که دوست داشتهام با جدیت دنبال کردهام. بازیگری عشق بزرگ زندگیم است. پس از آن اسبسواری را خیلی دوست دارم. حضور در مسابقههای اسبدوانی هم یکی دیگر از علایق من است. در همان حال، اقدامات خیرخواهانه و مردمی را دوست دارم و در این نوع فعالیتهای خوب اجتماعی شرکت میکنم. هدفم کسب شهرت به عنوان یک آدم خیرخواه نبوده است. نیازی به آن ندارم. این حرکت از صمیم قلبم است و دوست دارم این کار را انجام دهم. از همان سالهای نخست موفقیت عظیم مجموعه سفرهای ستارهای به این کار علاقهمند شدم و تا امروز با جدیت آن را دنبال میکنم. به اعتقاد من، هر هنرمندی در کنار فعالیتهای حرفهای خود باید در فعالیتهای اجتماعی هم شرکت کند و شهرت و محبوبیت خود را در خدمت اقدامات خیرخواهانه و اجتماعی قرار دهد. من از آن دسته بازیگرانی هستم که در لحظه زندگی میکنم و روی هر حرکت و فعالیتم تمرکز دقیقی دارم.
آیا تا به حال نقشی بوده که از رد کردن پیشنهاد بازی در آن افسوس بخورید؟
حقیقت را بخواهید، هیچوقت به نقشهایی که بازی در آنها را رد کردهام، فکر نمیکنم. معمولا بیشتر نقشهایی را که تاکنون به من پیشنهاد شده بازی کردهام. سازندگان فیلمها مثل این که با روحیات من آشنا هستند و همیشه با پیشنهادهایی سراغم میآیند که میدانند بازی در آنها را رد نمیکنم. بیشتر نقشهایی را هم که بازی کردهام، دوست دارم و شاید تعداد کمی از پیشنهادهایی را که قبول کردهام دوست نداشته باشم و از بازی در آنها احساس رضایت نکنم.
عجیبترین هدیهای که تا امروز از یکی از هوادارانتان گرفتهاید، کدام بوده است؟
یک بار یکی از هوادارانم با شوق پاکت نامهای به دستم داد و وقتی آن را باز کردم خالی بود! احساس کردم او آنقدر ذوقزده بود که یادش رفته بود نامهاش را داخل آن بگذارد. هوادار بخت برگشته احتمالا تا مدتها منتظر جواب آن نامه بوده است!
در تمام این سالها به دلیل شهرت زیاد جلوی چشم مردم بودهاید و آنها تمام کارها و حرکات شما را دنبال کردهاند. این جور زندگی کردن چگونه است و در ارتباط با آن چه حس و حالی دارید؟
خب، خوب نیست. شما در هر قدمی که بر میدارید میبینید همه دارند شما را نگاه میکنند. انگار که هزاران چشم مراقب شماست. در این حالت دیگر زندگی آرام و راحتی ندارید. برای همین است که بیشتر هنرمندان در خلوت خود زندگی میکنند و کمتر در انظار عمومی ظاهر میشوند. خبرنگاران و عکاسان جنجالی و سمج هم که به گونه دیگری برای ما مزاحمت ایجاد میکنند.
فعالیت این گروه طی سالهای اخیر گسترش زیادی پیدا کردهاند و مزاحمتهایشان حتی تا داخل منازل ما هم ادامه دارد.
سالهای متمادی و زیادی است که در کار هنر هستید و بالا و پایینهای زیادی را تجربه کردهاید. چه انگیزهای باعث میشود به فعالیت خود ادامه دهید و مثل برخی همکارانتان خود را بازنشسته نکنید؟ از برخی از آنها در حال حاضر هیچ نام و نشانی نیست!
حرفه بازیگری را همیشه به صورت سفری دیدهام که هیچ مقصدی ندارد. در این سفر، راهی که میروم و تجربههایی که کسب میکنم مهمتر از مقصد است. در حقیقت این خود سفر است که برایم اهمیت دارد و نه مقصد. سالها قبل این سفر بیانتها را شروع کردم. نمیدانم مقصد کجاست و چه زمانی قرار است به آنجا برسم. من فقط در حال قدم زدن هستم.
شما ریشههای تئاتری دارید و در برادوی روی صحنه رفتهاید. نمیخواهید مثل برخی همکاران خود صحنه تئاتر معتبر وست اند لندن را هم تجربه کنید؟
هرچیزی امکانپذیر است. شاید روزی در وستاند لندن هم روی صحنه بروم. من هنوز خیلی جوانم و آرزوهای زیادی دارم! امیدوارم پیشنهاد یک کار خوب را از کارگردانان معتبر تئاتر انگلیس دریافت کنم و در یک نمایش انگلیسی ظاهر شوم. هواداران زیادی آنجا دارم که نامه و ایمیل برایم میفرستند. بازی در یک نمایش انگلیسی باعث میشود دیدار تازهای هم با آنها بکنم. البته خودتان میدانید که تئاتر در مقایسه با سینما وقت بیشتری میگیرد، بخصوص اگر قرار باشد من کالیفرنیا را ترک کنم و راهی یک کشور دیگر بشوم. با اینحال، خیلی دوست دارم وست اند لندن را هم تجربه کنم.
در قسمت جدید مجموعه فیلم سفرهای ستارهای حضور ندارید؟
متاسفانه خیر. امیدوار بودم به عنوان بازیگر مهمان، نقش کوتاهی در آن داشته باشم و دعوت نکردن از من شگفتزدهام کرد. درست است که من در 3 قسمت قبل این مجموعه فیلم مردم و دیگر دلیلی برای حضورم در قسمتهای بعدی نیست، اما در قسمتهای جدید به بهانههای مختلف، من یک حضور افتخاری در فلاشبکها داشتهام. حقیقت را بخواهید، با تهیهکنندگان و سازندگان فیلم تماس گرفتم و گلهام را خیلی روشن و شفاف به آنها گفتم.
به من توضیح دادند بهانه خوبی برای حضور افتخاریام در داخل قصه فیلم پیدا نکردهاند. به هر حال، امیدوارم قسمت جدید فیلم با استقبال عمومی روبهرو شود و جبران شکست تجاری قسمت قبلی را بکند.
کار جدید چه دارید؟
یک فیلم کمدی ترسناک تینایجری به نام «هاروین» دارم که نوعی شوخی با هالووین و فیلمهایی است که در ارتباط با این جشن ترسناک ساخته شدهاند. این فیلم صحنههای ترسناک آن فیلمها را به مسخره میگیرد و با این کار بینندهاش را به خنده میاندازد. قرار است هاروین برای کریسمس اکران عمومی شود.
سفر به ناشناختهها
اولین قسمت مجموعه تلویزیونی «سفرهای ستارهای» سال 1966 روی آنتن رفت. این مجموعه از همان اولین قسمت خود، تماشاگران خیلی زیادی پیدا کرد و خیلی زود به یکی از پربینندهترین کارهای تلویزیونی در سراسر جهان تبدیل شد. جین رادنبری، خالق این مجموعه ماجراجویانه علمی تخیلی تمام عوامل موفقیت یک کار پرطرفدار را در دل این مجموعه ریخته بود. در کنار قصههای جذاب و سرگرمکننده، صحنهپردازیهای باشکوه و کاراکترهای بانمک کمک میکردند تا هر قسمت این مجموعه بسیاری از بینندگان تلویزیونی را جذب خود کند. ویلیام شاتنر و لیونارد نیموی در نقش کاپیتان کرک و آقای اسپاک (با آن گوشهای دراز و ابروهای کشیده) 2 بازیگر اصلی مجموعه بودند که سوار بر سفینه خوش آب و رنگ اینتر پرایز، در هر قسمت راهی یک ماجراجویی شگفتانگیز فضایی میشدند. حتی لباس متحد تمام سرنشینان سفینه هم زیبا و منحصر به فرد بود. سفینه اینتر پرایز هر بار سرنشینان خود را به مکانهایی میبرد که تا پیش از این پای هیچ بشری به آن نرسیده بود. در دل قصه سفرهای ستارهای یک سری احتمالات علمی و پیشگویانه مطرح شد که مثل افسانههای ژول ورن حکم تخیل را داشتند و با گذشت زمان یک به یک رنگ واقعیت به خود گرفتند. آخرین پیشگویی این مجموعه دهه شصتی، تلفنهای همراه بود که نزدیک به یک دهه است. در عالم واقعیت همراه بسیاری از آدمها به چشم میخورد. موفقیت عظیم مجموعه در سال 1966 باعث شد تا پس از پایان یافتن قسمت سیزدهم، بلافاصله تولید قسمتهای جدید آن آغاز شود. عمر این مجموعه همچنان ادامه یافت و طی دهههای بعد، گروه سازنده مجموعه (در جلو و پشت دوربین) مثل یک خانواده به تولید قسمتهای جدید ادامه دادند. وضعیت به گونهای شد که عوامل مجموعه بجز این کار، تا سالها نمیتوانستند در کار دیگری ظاهر شوند. خیلی زود اسباببازیهای سفرهای ستارهای به بازار آمد، لباسهای فضایی بازیگران در فروشگاهها در معرض فروش قرار گرفت و قصههای کمیک استریپی آن به صورت کتاب و پاورقی مجلات چاپ شد. سفرهای ستارهای خیلی زود به یک مجموعه کلاسیک تبدیل شد و باشگاه طرفداران آن شکل گرفت. این باشگاه در حال حاضر میلیونها عضو در سراسر جهان دارد. موفقیت عظیم مجموعه باعث شد تا در اوایل دهه 80 اولین قسمت سینمایی آن تولید شود.
موفقیت فیلم، راه را برای تولید قسمتهای بعدی آن هموار کرد و تا امروز تنها مجموعهای است که بیشترین تعداد قسمتهای سینمایی ساخته شده دارد، چند سال قبل سری جدید مجموعه تلویزیونی سفرهای ستارهای تولید شد که نتوانست موفقیت قسمتهای قبلی را تکرار کند.
همین باعث شد خیلی زود پخش آن قطع شود. با وجود این هنوز هم تماشاگران تلویزیونی خاطره خوش قسمتهای قبلی و قدیمی این مجموعه را همراه خود دارند. این مجموعه بیشترین شهرت را برای ویلیام شاتنر و لیونارد نیموی آورد. شاتنر که سال 1925 میلادی به دنیا آمده است، سابقه بیش از نیم قرن حضور فعال هنری را در 2 دنیای سینما و تلویزیون دارد.
او که سابقه کار تئاتری هم دارد، از سوی بسیاری به عنوان کاپیتان کرک شناخته میشود و به این اسم او را صدا میزنند. از اولین قسمت سینمایی سفرهای ستارهای در سال 1979 او با پروژه سینمایی آن هم همکاری داشت و 4 سال قبل در هشتمین قسمت آن کشته شد.
به این ترتیب، حضور کامل او در این مجموعه فیلم قطع شد و اینتر پرایز یک فرمانده جدید (با بازی پاتریک استوارت) پیدا کرد. خود شاتنر هم از این که او را کاپیتان کرک صدا کنند، ناراحت نمیشود. او که در کانادا به دنیا آمده و مدرک دانشگاهی خود را نیز از آنجا گرفته اوایل دهه 60 راهی لسآنجلس شد و هدف اصلیاش بازیگری بود.
وقتی برای بازی در سفرهای ستارهای دعوت شد، اصلا فکر نمیکرد این مجموعه با چنین موفقیت عظیمی روبهرو شود و شهرتی عالمگیر برایش فراهم کند. از نوجوانی به ورزش هم علاقه خاصی داشت و در کنار اسب سواری به تنیس هم علاقهمند است.
گیاهخوار است و فرانسوی و اسپرانتو را خیلی خوب صحبت میکند. نویسنده فیلمنامه بعضی از قسمتهای مجموعه سفرهای ستارهای بوده است و تمام بدلکاریهای مجموعه و نسخههای سینمایی آن را خودش بازی کرده است.
مترجم: کیکاووس زیاری
منبع: cinema.com
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان