چند وقتی است که سیاست خارجی و موضوعات پرحرارت‌ آن در تبلیغات و رقابت‌های انتخاباتی‌ آمریکا کم رنگ شده است. شاید دلیل آن این است که موضوعات بسیار مهم‌تری همانند آرایش و رنگ لباس‌های خانم سارا پیلین همگان را به خود جلب کرده است!
کد خبر: ۲۰۳۴۶۳

موضوع دیگر این است که تفاوت میان نامزد‌های ریاست‌جمهوری آمریکا هم اندکی کمتر شده است. اختلاف نظر جان مک‌کین، کاندیدای جمهوری‌خواهان با باراک اوباما، کاندیدای دموکرات‌ها در انتخابات ریاست جمهوری 2008 آمریکا در مورد سیاست واشنگتن در مقابل عراق در حال حاضر به کمترین حد خود رسیده و شاید این موضوع به خاطر تغییرات در وضعیت این کشور جنگ زده باشد.

دولت عراق به شدت به دنبال تعیین جدول زمانی برای خروج نظامیان آمریکایی از این کشور است. هر دو نامزد انتخاباتی عملکرد روسیه در گرجستان را محکوم می‌کنند و هر دوهم چنین از نبرد با طالبان در افغانستان و پاکستان هم حمایت می‌کنند اما نگاه این دو کاندیدای انتخاباتی به دنیا با تفاوت‌هایی نیز همراه بوده است. این اختلاف را می‌توان با یک پرسش از آنها فهمید: ما در چه نوع جهانی زندگی می‌کنیم؟

هیچ کدام از این دو کاندیدا تاکنون با چنین پرسشی روبرو نشده‌ است و تردید دارم که به صراحت من به این سوال پاسخ بدهند اما من با توجه به نوشته‌ها و سخنرانی‌های آنها درباره پاسخ هر کدامشان حدسی می‌زنم.

مک‌کین در این رابطه می‌گوید: ما در دنیای خطرناکی زندگی می‌کنیم. از نگاه او تندرو‌های افراطی چالش‌ بزرگ عصر ما محسوب می‌شوند. شبه‌نظامیانی که توسط بعضی دولت‌ها تامین مالی و لجستیکی می‌شوند تهدید اصلی آمریکا به شمار می‌آیند.

مک‌کین هم چنین ظهور چین، روسیه و هند را هم خطرناک می‌داند. روسیه و چین البته خطرات ویژه‌ای هستند.

حمله روسیه به گرجستان برای مک‌کین اولین بحران جدی بعد از پایان جنگ سرد است. نقش آمریکا در چنین فضایی استفاده بیش از حد از زور و قدرت سخت برای مقابله با اهریمن، گسترش آزادی و شکست دشمنان است.
در غیر این صورت ما در قرن 21 بازنده خواهیم بود.

در آسنوی طیف تلقی اوباما از دنیا خوشبینانه‌تر است. خطرات واقعی است اما چنان فراگیر که مک‌کین در افکارش می‌پرواند، نیست. اوباما کمتر از تندروی‌های اسلام‌گراها سخن می‌گوید و بیشتر درباره القاعده و گروه‌های نزدیک به آن حرف می‌زند. استدلال اوباما این است که اکثریت دنیای اسلام خواستار توسعه و زندگی بهتر است نه درگیری.

نقش آمریکا در چنین دنیایی از نظر اوباما احیای قدرت نظامی مبارزه با القاعده و گروه‌های مرتبط با آن است اما این کارها باید در عین آرامش صورت گیرد چرا که در مقابل خطرات، مشکلات و بحران‌های تازه‌ای هم بروز می‌کند.

جنگ عراق برای اوباما نمونه یک واکنش بیش از حد است که برای آمریکا هزینه‌های زیادی به دنبال آورده است.  اگر آمریکا بتواند خونسردی خود را حفظ کند و کمک‌هایی را که کشورها به دنبال آن هستند ارائه کند در مسیر توسعه و نوسازی و ایجاد دموکراسی گام بر داشته و امنیت خود را هم تامین کرده است.

هر دوی این دیدگاه‌ها نسبت به دنیا بخشی از واقعیت را درون خود دارند اما از نظر من اوباما و دیدگاه او به واقعیت نزدیک‌تر است. اکثر سیاستمداران آمریکایی هم این نظر را تایید کرده‌اند که ما در مقایسه با گذشته در جهان آرام‌تری زندگی می‌کنیم.

مطالعه‌ای که دانشگاه مریلند آمریکا انجام داده، نشان می‌دهد مرگ و میر ناشی از جنگ از هر نوع آن در 20 سال گذشته کاهش یافته و به پایین‌ترین حد خود در نیم قرن گذشته رسیده است. مطالعه دیگری که دانشگاه سیمون‌ فریزر انجام داده نشان می‌دهد خسارت ناشی از تروریسم از 11 سپتامبر 2001 به بعد کاهش یافته است.

نظرسنجی‌های انجام شده در کشورهای اسلامی از اندونزی تا عراق هم نشان می‌دهد مردم بیشتر به دنبال میانه‌روی هستند تا بنیادگرایی.

با این حال نکته قابل توجه دیگر این موضوع است که از جنگ جهانی دوم به بعد آمریکا بیشتر به دنبال این بوده که اشتباهات راهبردی خود را با بزرگ نمایی خطرات پوشش بدهد. در دهه 1950 محافظه‌کاران می‌گفتند که دوایت آیزنهاور به دنبال مهار کمونیسم است تا عقب نشاندن آن و به همین دلیل او را سرزنش می‌کردند.

وحشت روانی از کمونیسم به رویش مک‌کارتیسم در داخل و حمایت از بعضی رژیم‌ها در خارج دامن زد. کندی، نیکسون را با این شعار کنار زد که میان توان موشکی آمریکا و شوروی شکاف خطرناکی وجود دارد.

این در حالی بود که در آن زمان آمریکا 20 هزار موشک داشت و شوروی کمتر از 2 هزار. در دهه 1970 گفته می‌شد که شوروی از نظر نظامی در حال پیشی گرفتن از آمریکاست ، اما واقعیت آن بود که درست در زمانی که نومحافظه‌کاران دنیا را متقاعد می‌کردند که اتحاد جماهیر شوروی در حال فتح جهان است این کشور در آستانه فروپاشی بود.

بعد از پایان جنگ سرد هشدارهای مشابهی از سوی آمریکایی‌ها شنیده می‌شد. در دهه 1990 کمیته مطالعاتی به نام کمیته کوکس اعلام کرد که چین در حال ساختن توان نظامی برابر با آمریکاست.

در این گزارش به آمار و ارقامی اشاره شده بود که خیلی زود عدم صحت آن مشخص شد سپس ماجرای صدام، دیکتاتور سابق عراق پیش آمد و توصیفات عجیبی که از او ارائه می‌شد؛ گفته شد که او فوری‌ترین تهدید علیه آمریکاست!

در حقیقت بزرگترین مشکلی که ما در عراق با آن روبرو بودیم ضعف این کشور و ناکارآمدی آن بود. حرف‌های تکراری درباره خطرات جدی و تهدید‌های مرگ‌بار،‌ ذهن و روح مردم آمریکا را تسخیر کرده است.  این حرف‌ها سیاست خارجی آمریکا را هم به انحراف برده و هزینه‌های زیادی برای خود این کشور و دنیا به بار آورده است.

فرید زکریا
منبع: نیوزویک‌

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها