دکتر محمدرضا راه چمنی چند سال پیش با گروهی از همقطارانش که عمدتا نمایندگان شهرستانی بودند ، حزب همبستگی را پایه گذاشت و سال ها دبیرکلی آن را به عهده داشت .
کد خبر: ۱۹۴۶۸
 وی در انتخابات گذشته از حوزه تهران رای لازم برای ورود به مجلس را نیافت و با بحران های پیاپی روزنامه اش که همنام و سخنگوی حزبش بود او را از حرفه مطبوعاتی بودن هم به همان دلمشغولی قدیمی اش سوق داد. ابتدای کارش با عضویت در کمیسیون بهداری و بهزیستی بود و اکنون نیز با تکیه بر مسند ریاست سازمان بهزیستی به فعالیت ادامه می دهد. سازمان بهزیستی با وظایف ریز و درشت و رنگارنگی که دارد، یکی از آخرین پناهگاه های اقشار ضعیف و آسیب دیده جامعه است . وقتی می خواهی ریاست چنین سازمانی را به پای میز مصاحبه بکشانی ، باید بسیار صبور باشی . چون مجبور هستی رضایت همه را بطور کتبی بگیری تا بتوانی رئیس را ببینی و اگر بخواهی گلایه ها را مطرح کنی ، وقت کم می آوری . تا نابسامانی های اجرایی ، از بحث بی سرانجام آسیب های اجتماعی ، بیماران روانی بلاتکلیف ، معلولان ، زنان ویژه ، کودکان بی سرپرست ، وضعیت اسفناک کودکان پرورشگاهی و شیرخوارگاه ها، مهدکودک ها و خیلی چیزهای دیگر محورهای سوالات ما را تشکیل می دهند.نتیجه صحبت های 2ساعته ما را که بسیار خلاصه تر از موارد مدنظر ما بود می خوانید.

آقای دکتر! به نظر می رسد عملکرد سازمان بهزیستی و وظایف تعریف شده برای آن به نوعی تحت تاثیر فعالیت سازمان هایی قرار گرفته است که فعالیت های موازی دارند ، یعنی بهزیستی به نوعی تحت تاثیر همان سازمان ها و ارگان ها به سایه رفته و در حاشیه قرار گرفته است؛

این قضیه ممکن است تا حدودی درست باشد، مسائل اجتماعی بحثی پیچیده با دامنه وسیعی است . طبیعی است که بسیاری از دانشگاه ها مایلند در مسائل اجتماعی دخالت کنند و قاعدتا سازمان بهزیستی که یک سازمان اجتماعی است ، نمی تواند از این قاعده کلی مستثنا باشد. قطعا دستگاه های دیگری که در ارتباط با سازمان های اجتماعی هستند، اظهارنظرهایی می کنند و ممکن است فعالیت هایی انجام دهند و طبیعتا فعالیت های بهزیستی را تحت تاثیر خود قرار می دهند؛ البته ما از نظر تداخل وظایف ، خیلی کم با دستگاه های دیگر تداخل داریم . مثلا بنیاد شهید در بحث حمایتی ، قشر ویژه ای را تحت پوشش قرار می دهد یا بنیاد جانبازان قشر خاصی را تحت پوشش دارد. سازمان تامین اجتماعی کارگران را تحت پوشش قرار می دهد و هیچ ربطی با مسائل بهزیستی ندارد. ستاد امور آزادگان ارتباطی با مسائل ما ندارد و قشر خاصی را تحت عنوان آزادگان تحت پوشش قرار می دهد.

کمیته امداد چطور؛

کمیته امداد در 2وظیفه با ما مشترکاتی دارد. یکی بحث زنان سرپرست خانوار است که هم کمیته امداد تعدادی را تحت پوشش دارد و هم ما و دیگری بحث ایتام است که البته ایتام آنان بدون سرپرست مطلق نیست . ایتام آنان اگر پدر فوت کرده باشد ، مادر سرپرستی را به عهده دارد؛ اما ایتامی را که ما سرپرستی آنان را به عهده داریم ، بدون سرپرست هستند و براساس قانون هم وظیفه ما سرپرستی کودکان بدون سرپرست است . یعنی کودکی که دیگر هیچ کس را ندارد. در بقیه موارد کارهای کمیته امداد ربطی به ما ندارد ، بحث معلولان را هیچ دستگاهی به جز سازمان بهزیستی به عهده ندارد. یعنی در واقع همه امور مربوط به معلولان در بهزیستی متمرکز است . چه معلولان نابینا ، ناشنوا ، جسمی حرکتی و معلولان ذهنی و به طور کلی در رابطه با بحث آسیب دیدگان اجتماعی دستگاهی بجز سازمان بهزیستی متولی آن نیست و آنها را اداره نمی کند. بحث دختران فراری که اصلا هیچ دستگاهی به طور قانونی مسوولیت آن را به عهده ندارد و نه اصولا امکانات و مرکزی در این مورد وجود دارد. زنان آسیب دیده نیز در حال حاضر تحت پوشش بهزیستی هستند و یا فرض بفرمایید بحث اعتیاد و یا معتادان یا بحث بیماران روانی مزمن که مسوول ساماندهی آنها سازمان بهزیستی است.

در مورد همه اینها سوال داریم ؛ اما اکنون سوال من این است که کمیته امداد به دلیل فراگیری فعالیتهایش کارهایی را انجام می دهد که برخی تصور می کنند باعث به حاشیه رفتن بهزیستی شده است و موفقیت و مقبولیت بیشتر کمیته امداد در جامعه را باعث شده ، این را شما می پذیرید؛

ببینید ما نمی توانیم بگوییم نتیجه آنچه که آنها انجام می دهند به حاشیه رفتن بهزیستی است . حالا اگر کمیته امداد کار می کند ، خوب طبیعی است که مشکل ما (سازمان بهزیستی) اعتباری است . یعنی اعتباری که الان به ما داده می شود، اعتبار محدودی است . اگر اعتبار ما محدود نباشد ما قطعا می توانیم فعالیت هایمان را گسترش دهیم و بعد هم کار ما فقط کار حمایتی نیست ؛ ولی کار کمیته امداد فقط کار حمایتی و مستمری است ؛ ولی ما یک کار تخصصی می کنیم . کار تخصصی ما ، کار توانبخشی ما ، کار درمانی ما ، کار خدمات اجتماعی ما اینها کارهای تخصصی است که کمیته امداد اصلا این کارها را انجام نمی دهد و اگر سازمان مدیریت اعتبار مناسبی را در اختیار ما قرار دهد و ما خواه ناخواه فعالیت های تخصصی خودمان را گسترش می دهیم.

برگردیم به آن وظایفی که گفتید از کارهای اختصاصی بهزیستی است . پرسشمان درخصوص کودکان خیابانی است . کودکان خیابانی در واقع قربانی سازمان ها و ارگان ها شده اند. شهرداری ، نیروی انتظامی و شما، هر کدام به نوعی شانه خالی می کنید ، شما می گویید اگر بودجه باشد ما این کار را می کنیم . در واقع حل مشکل را همیشه منوط به یکسری مسائل دیگر می دانید. من می خواهم از شما بپرسم بالاخره تکلیف این کودکان خیابانی که هر روز هم تعدادشان بیشتر می شود ، چیست؛

قانون ، تکلیف را مشخص کرده است . درباره جمع آوری کودکان خیابانی طبق قانون ، این کار جزو وظایف ذاتی سازمان بهزیستی نیست ؛ اما نگهداری از این کودکان چه به طور موقت و چه دایم و همچنین ساماندهی آنان طبق قانون به عهده سازمان بهزیستی است.

شما بحث نگهداری و ساماندهی را موفق می دانید؛

آنچه که قانون به ما گفته است ، این است که نیروی انتظامی این کودکان را جمع آوری کند و به ما تحویل بدهد. ما آنها را ساماندهی می کنیم و آنهایی را که بی سرپرست هستند به مراکز شبانه روزی دایم می فرستیم که مسوول نگهداری کودکان بی سرپرست هستند و آنهایی که خانواده دارند را به خانواده هایشان باز می گردانیم . اگر خانواده دچار مشکل مالی است به خانواده کمک مالی می کنیم ؛ اما اگر به دلایل دیگری چون اختلافات خانوادگی یا وجود بعضی از آسیب ها مثل اعتیاد یا موارد دیگر کودک از خانه فرار کرده باشد ، تلاش می کنیم راه حل هایی پیدا نماییم . مانند شناسایی و رفع عواملی که باعث شده است تا کودک از خانواده فرار کند.

ولی به نظر می رسد خیلی موفق نبوده اید؛

ما 41مرکز ساماندهی کودکان خیابانی که در واقع مراکز نگهداری موقت 20روزه است داریم ، در ترمینال های تهران و پاسگاه های انتظامی مددکارانی از سوی سازمان بهزیستی مستقر هستند که در امر جمع آوری ، جذب و حمایت از کودکان خیابانی با نیروی انتظامی همکاری می کنند. در حال حاضر 41مرکز نگهداری موقت هم در سراسر کشور وجود دارد که 5مرکز در تهران است و بقیه در استان ها هستند. در کنار این ، ما برای کودکان خیابانی بی سرپرست قریب به 270مرکز نگهداری در سطح کشور داریم که این کودکان بی سرپرست خیابانی را برای نگهداری دایم به آنجا منتقل می کند.

تا آن جایی که من شنیده ام این مراکز بنا به دلایلی تقریبا خالی از مدد جو هستند. شما آمار دقیقی دارید که در حال حاضر چه تعداد کودکان خیابانی در این مراکز وجود دارد؛

در این مدت 5ماهه قریب به 6هزار کودک خیابانی از سوی مراکز سازمان بهزیستی ساماندهی شده اند.

ولی شما چند ماه پیش در یکی از مصاحبه هایتان گفته اید حدود 8هزار نفر؛

آمار سال گذشته بود که 7هزار و 900نفر ساماندهی شدند. بحث ما این است که کودکانی که الان شما در چهار راه ها می بینید ، کودکانی نیستند که نیروی انتظامی بخواهد آنان را جمع آوری کند. اینها کودکان کار خیابانی هستند. درست است که در خیابان هستند ؛ ولی اینها کودکان کار هستند. کودکانی هستند که پدر و مادر در تهران دارند ، صبح بچه به مدرسه می رود و بعد از مدرسه که تعطیل می شود، می آید در خیابان های شهر تهران ، شروع به کار کاذب می کند .مثل روزنامه فروشی ، گل فروشی ، آدامس فروشی ، گردو فروشی و انواع و اقسام این کارها.

خوب اینها چهره جامعه یعنی چهره شهر را زشت می کنند؛

من اینجا به شما می گویم که هیچ مرجعی به ما حکم نکرده است که اینها نباید در خیابان باشند، یعنی حتی شورای اجتماعی هم به ما تکلیف نکرده است که نیروی انتظامی کودکان کار را جمع آوری کند ؛ اما بهزیستی برای این که این کودکان کار دچار آسیب نشوند ، چون برخی از آنها ممکن است شهرستانی باشند و در تهران خانه نداشته باشند، مجبور نباشند در پارک و زیر پلها بخوابند و یا خدای نکرده گرفتار افراد شیاد شوند و مورد سوئاستفاده قرار گیرند. ما آمده ایم در تهران و در 6شهر دیگر مراکزی را تحت عنوان مهمان سرای سلامت کودکان کار خیابانی راه انداخته ایم که کودکان به صورت دلخواه نه اجباری به این مراکز می آیند. یعنی اگر کودکی مایل باشد و بخواهد بیاید می تواند از این مراکز ما استفاده کند ، شب در این مراکز استراحت کند. مددکار ما هم در آنجا پرونده ای برای او تشکیل دهد ، بعد صبح برود دنبال کارش و باز شب برگردد و از امکانات آنجا مثل غذا و خوابگاه استفاده کند. اینها کارهایی است برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی در مورد این کودکان . در ضمن برای این که این کودکان کار خیابانی از شهرستان ها به طرف تهران نیایند ، بخشنامه ای به استان ها صادر کردیم که نشست هایی را مسوولان بهزیستی شهرستان ها با فرماندار و نیروی انتظامی استان داشته باشند و راهکاری را در آنجا تدوین و طراحی کنند که دیگر کودکان کار شهرستانی به دلیل نیاز خانواده به تهران نیایند و اگر نیازی به کار در خیابان دارند در شهرستان خودشان بهزیستی کمکهای لازم را به آنها ارائه بدهد و آنها را در آنجا ساماندهی کند که دیگر به تهران نیایند. ما در حال حاضر در شهرستان ها به طور ریشه ای کار می کنیم که این کودکان به طرف تهران و شهرهای بزرگ سرازیر نشوند. از طرف دیگر به دفتر آسیب های اجتماعی گفته ایم ، یعنی آنها را موظف کرده ایم نشست هایی را هم با وزارت کار و نیروی انتظامی و دیگر مراجعی که به نوعی با مسائل کار ارتباط دارند ، برگزار کنند که به این کودکان رسمیت بدهیم ، یک لباسهای متحدالشکلی را طراحی کنیم و کارتهای ویژه ای را برای اینها صادر کنیم و نوع کار ، سوابق و نام و نشانشان را شناسنامه دار کنیم تا مشخص شود که بچه های کار خیابانی چه کسانی هستند. در این مورد در حال تبادل نظر هستیم تا سر و سامانی به این بحث بدهیم.

برای دختران فراری و زنان آسیب دیده ، بهزیستی به عنوان تنها مرجع کمک به اینها و حل این معضل چه کرده است؛

ما در سطح کشور حدود 40اورژانس و کلینیک خدمات اجتماعی داریم که آماده ارائه خدمات هستند. در ضمن هر دختر فراری که از طریق نیروی انتظامی یا دادگاه ها و مراجع ذی صلاح به ما معرفی می شود طبق وظیفه ای که داریم برای تامین امنیت اینها مراکزی تحت عنوان خانه سلامت دختران فراری یا دختران پناهجو داریم که از آنها مراقبت می کنند.

در حال حاضر چه تعداد از این خانه ها در کشور وجود دارد؛
25خانه سلامت در سطح کشور وجود دارد که 3مرکز آن در تهران قرار دارد.
حمیده طاهری
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها