«همه فرزندان من» یک مجموعه داستانی محصول تلویزیون انگلستان بود و کارگردانی آن را پیتر تراویس به انجام رسانید که به خوبی توانست بازیگران اصلی این مجموعه دنیس لاوسن و امیلیا فوکر را درگیر نقش هایشان کند.
کد خبر: ۱۹۰۶۳
داستان «همه فرزندان من» بازتاب یک جریان سیال اجتماعی بود که آیینه وار قصد داشت حدیث به بن بست رسیدن خانواده هایی باشد که آزادی کلام و نامحدود بودن روابط اجتماعی شان را سرلوحه تمامی شئونات زندگی خود می دانند.

واقعیتی گزنده از آنچه که در زیر پوست تمدن زده جامعه انگلستان جریان دارد در «همه فرزندان من» نمود عینی پیدا می کند. این مجموعه که محصول یکی از شبکه های معروف انگلستان (B.B.C) است تا حدود زیادی جدای از بحث ساختارشناسی و قواعد تصویرگری می توانست اذعان خالصی باشد بر مقبولیت و جاذبه اعتدال در نظام های خانوادگی .

«جوزی» و «ماتیو» که هر کدام قبلا ازدواج کرده اند و فرزندانی هم دارند به دلیل تفاهم نداشتن با همسران قبلی خود از یکدیگر جدا شده اند. ماتیو 3فرزند دارد که بزرگترین آنها دختر نوجوانی است به نام «بکی». آنها همراه مادرشان که زنی عصبی و پرخاشگر است به خانه ای در اطراف شهر می روند و در آنجا ساکن می شوند.

آنها در شرایط بسیار سختی (نبودن کاری مناسب برای امرار معاش و همچنین فراهم نبودن ساده ترین وسایل زندگی) گذران عمر می کنند. این زندگی با ازدواج ماتیو و جوزی شکل دیگری می یابد که حاصل آن ناسازگاری فرزندان این 2با هم است که بارزترین آنها «بکی» دختر بزرگ ماتیو است که به علت اقتضای سن اش (دوران نوجوانی) نمی تواند با شرایط تازه خود را وفق دهد... «همه فرزندان من» در سکانس های اولیه اش مخاطب خاص خود را می یابد؛ اما به علت تدوین پاره پاره و ناهماهنگ با ریتم کلی مجموعه و اضافه شدن قیچی ممیزی در برخی از لحظات مجموعه بیننده مشتاق را با دلزدگی همراه می کند.

مثلا سکانسی که «بکی» خانه را با عصبانیت ترک می کند، شاهد مثال خوبی است بر این ادعا که او چگونه زخمی شده بود و یا چه کسانی به او حمله کردند که در دل سیاه شب آنگونه پریشان و مغموم در حاشیه جاده قدم می زد که تمامی این پرسشهای بی جواب لطمه ای کاری به توجه بیننده می زند؛ اما اطلاع رسانی در قطره چکان فیلمنامه نویس جایی نداشته که در بیشتر قسمتها با دست ودلبازی نویسنده اثر و کارگردان به ذائقه مخاطب سپرده شده است .

این که در جامعه ای که خود داعیه تمدن و فرهنگ را دارد و یا یکی از قدرتهای صنعتی جهان به شمار می رود، چگونه است که چشم واقعنگر خود را به جامعه کنونی اش بسته است و هر دم خود را در جهان بیرونی بی عیب و مطلق از معضلات جوامع دیگر بشری می داند. این اطلاع دهی در دل نقاط عطف فیلمنامه «همه فرزندان من» گریز راهی است برای به بن بست نرسیدن اهداف فیلمساز، اما پراکندگی آنچه که می بایست در یک مجموعه تلویزیونی مطرح شود، خود معضل مضاعفی است بر روند شکل گیری ساختار آن .

این که چند ماجرا را به طور موازی باتنش های موجود در موضوع پیش ببریم ، مستلزم تدوین دقیق ، با رعایت کردن قواعد ضرباهنگ های مناسب اثر و همین طور اطمینان از رساندن پیام و منظور نظر نویسنده و کارگردان به مخاطبان است . این که با تدوینی شتابزده و تعیین سکانس های پر سوز و گداز بخواهیم مشکلات جامعه را در جعبه ای از اینگونه تمهیدات پوسیده قرار دهیم ، هیچ راه موفقی را نپیموده ایم .

بزرگترین ضعف ذاتی این گونه مجموعه ها در پرگویی و همه چیز گویی است . مگر ظرفیت ظرف دانایی مخاطب چه حد است که مظروفی چنین پرشاخ و برگ و به نوعی تنش زا را می تواند در خود جای دهد. در بیشتر سکانس ها بیننده از عصبی بودن و پرخاشگری ماتیو اطلاع درستی در دست ندارد، فقط می دانیم که او از همسرش جدا شده است ؛ اما این که چرا و چگونه ، هیچ گاه دلیل منطقی به ما ارائه نمی شود.

فیلمنامه اثر تا حد نشان دادن آنچه که هست پیش می رود؛ اما زمانی که می خواهد به «چرایی» تماشاگر پاسخ دهد، با ترفندهایی از جمله سرک کشیدن به خانواده ای دیگر با طرح مشکلی دیگر صورت مساله را پاک می کند. مجموعه «همه فرزندان من» در هم افقی با دیگر همتایان خود فقط خود را در انتخاب موضوع و بازیگرانش موفق نشان داده است.
امیر ماهرو
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها