زوج جوان پس از 9سال زندگی مشترک تصمیم گرفتند به دادگاه خانواده تهران بروند و درخواست طلاق بدهند. زن جوان که از تصمیم گیری های فردی و خودخواهانه شوهرش خسته بود، پس از این که با شوهرش برای خوردن شام به یک رستوران رفتند، تصمیم به طلاق گرفت.
کد خبر: ۱۳۹۴۹۰۱
نویسنده سیما فراهانی - تپش

این زن وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره علت این درخواست گفت: 9 سال است که دارم شوهرم را تحمل می کنم. او مرتب مرا تحقیر می کند. انگار مرا قبول ندارد و نظر خودش برایش مهم‌تر است. از همان روزهای اول هرچه می‌خواست بخرد یا بپوشد یا حتی برای زندگی مان چیزی تهیه کند، بدون این که نظرم را بپرسد این کار را انجام می داد. او حتی برای لباس پوشیدن خودم هم نظر می داد. یعنی بدون این که نظر مرا بپرسد برایم لباس‌هایی می‌خرید که در سلیقه من نبود. با این حال می گفت باید آنها را بپوشم. چندی قبل برای خانه مان می خواستیم مبل بخریم. یک شب آمد و گفت مبل ها را خریده و فردا می رسد. خانه مان را عوض کردیم. ولی باز هم نظر مرا نپرسید. خودش رفت و قرارداد بست. به من گفت وسایل را جمع کن به زودی اسباب‌کشی داریم. تمام این سال ها رفتارهایش را تحمل کردم و حرفی نزدم. ولی همیشه احساس حقارت می کردم. انگار شوهرم مرا قبول ندارد. مرا دوست ندارد. نظرم برایش مهم نیست. تمام این حس ها را در همه این سال ها تجربه کردم ولی به روی خودم نیاوردم. اما تحقیر تا کجا؛ تا کی باید تحمل کنم. برای همین یک شب وقتی به رستوران رفتیم تا با هم شام بخوریم، شوهرم بدون این که نظر مرا بپرسد برای هردویمان غذا سفارش داد. آنجا بود که دیگر عصبانی شدم و به او گفتم می خواهم خودم انتخاب کنم. او هم به جای این که مرا درک کند، شروع کرد به داد و فریاد و آبروی مرا جلوی همه برد. دیگر خسته شدم و تصمیم گرفتم برای همیشه از این مرد خودخواه جدا شوم.  
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی همسرم موضوع را زیادی بزرگ کرده است. من گاهی اوقات می خواستم او را سورپرایز کنم. برای همین برایش خرید می کردم. یا مثلا خانه مان را تغییر دادم و به او نگفتم برای این که او را غافلگیر کنم. قصد من فقط خوشحالی او بوده است. ولی او همیشه لجبازی می کند. انگار می خواهد خودش را تحقیر کند. در صورتی که من قصد و نیتم تحقیر او نبوده است. من فقط می خواستم او را خوشحال کنم. در همه این سال هایی که با او زندگی می کنم، سعی کردم چیزی کم نگذارم. سعی کردم بهترین زندگی را برایش فراهم کنم. ولی او همیشه سر موضوع های کوچک دعوا به راه می اندازد. آخرین بار هم در رستوران بی دلیل دعوا به راه انداخت. در صورتی که من می‌خواستم یک شب خوب برای هردویمان باشد. 
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند. او وقتی اصرار این زوج برای جدایی را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست که در فرصت پیش آمده با یک مشاوره خانواده مشورت کنند. 

منبع: ضمیمه تپش روزنامه جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها