مردی که پشت ستاره حلبیش، قلبی از طلا داره واین هم معاون کلانتر، مامور قانون.
کد خبر: ۱۳۸۰۳۰۳
نویسنده مریم فلاح
تعداد بازدید : 84


پرده نمایش کنار می‌رفت و چشممان به جمال معاون (سگ) روشن می‌شد. با آن شکم جلو آمده. معاون در زندان کلانتری زندگی می‌کرد واغلب ماجراها به سر و کله زدنش با ماسکی (موش آبی)و ونیس(موش کور) می‌گذشت.این دوهروقت بچه مثبت می‌شدند، مطمئن بودیم کاسه ای زیر نیم کاسه شان است.معاون هم هروقت کم می‌آورد می‌رفت سراغ کتاب قانون.

تیتراژ پایانی هم باحال بود.ماسکی و ونیس با زور معاون ساده دل را روی سن نمایش می‌آورند،وقتی معاون می‌خواست سخنرانی کند پرده را رها می‌کردند،صدای معاون (با دوبله ایرج رضایی) از پشت پرده شنیده می‌شد: «آخ شصت پام.شصت پام. شیطون‌‌ها حالا دیگه جلوی بچه‌‌ها من رو دست میندازید؟» ماسکی:«معاون ما که عمدا نکردیم» کلانتر:"بخشیدمت ه ه ه»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها