جوان رعنای بی مادر ونیزی که همراه با پدر و عموی تاجرش عازم چین بود، برای اولین بار بچه‌های دهه 60 را با جاده ابریشم ، جادوی صحرا، امپراطوری چین و مغول‌‌ها آشنا کرد.این اثر، تلفیقی از انیمیشن و فیلم مستند بود و متناسب با مناطقی که پولوها از آن عبور می‌کردند می‌توانستیم با آداب و رسوم مردمانش آشنا شویم.
کد خبر: ۱۳۷۹۵۸۸
نویسنده مریم فلاح
تعداد بازدید : 71


یادتان هست در پایان داستان که آنها قصد برگشت به ونیز را داشتند ، قوبلای خان آنها را مامور رساندن شاهزاده خانم کوکاچین به ایران و دربار ارغون شاه کرد؛درحالی که منتظر بودیم مارکو را در ایران ببینیم، این نجیب زاده ونیزی - با آن آرایش موهای یک طرفه که حتی در توفان هم تکان نمی خورد! - ناگهان از عراق پرید به افغانستان ! در این گیجی ویجی دلمان را خوش کردیم که این سرزمین‌‌ها هم روزی جزو ایران بوده اند. بد نیست یادی هم کنیم از «عمرخان»، آن مسلمان عیار که دوست صمیمی مارکو شد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها