نگاهی به سوژه نقش ستون پنجم در سخت شدن دوران اسارت

جنگ با نفوذی‌ها ادامه دارد

دردا که چون منی عمری سرکرده با اوهام و گمراهی و گردنکشی و فساد شرک و اغوای شیطان باید برای نجات خود از ظلمات به دفاع از حقیقت دست به قلم ببرم. دفاع چون منی شین و شرم برای امام است نه مایه سربلندی از چنین مدافعانی! مدافعان حقیقی اهل‌البیت‌(ع) هستند و مدافع حق غصب‌شده ائمه هدایت و منتقم خون حسین، جان جانان، امام عصر (عج) است و مدافعان امام منتظر، نواب اربعه و عالمان ربانی از کلینی تا امروز و مدافعان بندگان خالص خدا امثال خمینی‌ها و بهجت‌ها، همت‌ها و باکری‌ها و زین‌الدین‌ها و کاظمی‌ها و سلیمانی‌ها و آقا و مدافعان متقی حرم‌ها و حریم اهل‌البیت هستند.
کد خبر: ۱۳۷۵۷۰۱
نویسنده میراحمد میراحسان - شاعر و پژوهشگر
به گزارش جام جم آنلاین، اگر می‌دیدم تحلیلی که حق مطلب را ادا کرده در افشای جامع‌تر توطئه جنگ سینما با خدا و معصومان و میراث امام (ره) لب فرومی‌بستم البته مردان و زنان دانایی در این‌باره در فضای مجازی به جدال با دشمنان حق برخاستند و کوتاه یا مفصل سخن ارجمند سر دادند، اما نکته اصلی جنگ و تهاجم اخیر سینما ناگفته مانده است.

حقیقت آن است که جنگ سینما با خدا، اسلام و امام حکومت عدل جهانی (عج)، امری ماهوی و صدساله است و به فیلم بی‌ارزش و سخیف «عنکبوت مقدس» ربط ندارد. سینما، هنر مدرن تکنولوژیک و آینه پیشران مدرنیته جهانخوار در عهد امپریالیسم قرن بیستمی و سرمایه‌داری بین‌المللی قرن بیست و یکمی است که رهبری آن دست یهودیت سامری و مسیحیت یهودی شده است. امروز نیروی هیولایی جهانی و ظلمانی که بر اقطاب دارای تضاد سرمایه‌داری ملی حکمفرمایی می‌کند همین سرمایه جهانی است. سینما از نخستین روز تولدش به وسیله سرمایه تصاحب شد. بدیهی است مهم‌ترین ابزار تکنولوژی مدرن ماهوی در اختیار انسان عصر خود بنیادانگاری و تقدس‌زدایی بوده است و همه چیز برای این سینما ارزش کالای سودآور داشته ولو داستان دینی!

سینما در مقام مرجعیت مدرن، دانشگاه، آموزشگاه و رسانه دین‌زدایی به سود همه مدرنیت و اشاعه نه‌تن‌ها سبک زندگی بلکه نگرش به زندگی و هستی بوده است. پیش راندن تمدن مدرن در مسیر استکبار ماهوی‌اش، نقش سینماست. هرگز سینما با جنگ علنی علیه مذهب و اخلاق کارش را شروع نکرد، اما یک دم هم از سکولاریته و لائیسیته دست برنداشت، چه فراوان ارزش‌های اخلاقی آمریکایی و داستان‌های جذاب اخلاق‌گرا و حتی ضدظلم و رؤیا‌های انسانی در آن ترویج شد، اما همه جا بر این سینما دنیا، میل، انسان رها از ارزش‌های دینی حاکم بود و این با شالوده‌های اعتقادی و ایدئولوژیک تمدن دین‌ستیز مدرن وحدت داشت. شیطان مدرنیت و سرمایه‌داری قرن بیستمی، گام به گام سینما را به سوی گسست از دین، پورنو، بی‌حیایی، اخلاق شهوت‌محور، نیست‌انگاری، خشونت و فساد مدرن هل داد. سینما از همان آغاز ورودش به ایران وظیفه جهانی‌اش در دین‌ستیزی سرشار از وانمودگی و بازی افترا علیه دین را بنا نهاد. حاجی‌آقا آکتور سینما، اولین فیلم سینمایی در ایران که به وسیله یک کارگردان غیرایرانی و غیرمسلمان روسی و ارمنی متهم به عضویت در لژ فراماسونری ساخته شد، اثری بس هوشمندانه در دفاع از مدرنیت و اسلام‌ستیزی و به همان درجه رذیلانه و موذیانه علیه اسلام است. نماد اسلام یک حاجی، مردی بازاری، عقب‌مانده، خرافی، مستبد معرفی می‌شود که دختر و دامادش سینماگرند و طی ماجرا‌هایی سینما او را تربیت می‌کند و او دست از مخالفتش با بازیگری دخترش و کارگردانی دامادش می‌کشد و در مقام بازیگر فیلم حاجی‌آقایی که به‌وسیله سینما تربیت می‌شود، مدرن می‌شود.

همه پشت سر یک فیلم

چه فیلم مبتذل عنکبوت مقدس و چه آثار ضد‌دینی دارای قدرت دراماتیک و چه دیگر آثار مدرن یا عامه‌پسند سینمای ایران، همه و همه ادامه حاجی‌آقا آکتور سینما بوده‌اند. در تمام عمر این سینما چه در آثار هنری ماندگار و چه فیلمفارسی عامه‌پسند، چه سینمای حاوی پیام‌هایی انسان‌دوستانه و چه مروج نگرشی پوچگرا، آثاری به اندازه انگشتان دست نمی‌یابید که در ستیز با احکام دین نباشد و مصداق فحشا که امام (ره) از آن نام برده‌اند.

انقلاب امام (ره) خواهان تغییر ساختار کل جامعه پیرامونی و کفرزده ایران و همه نهادها، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و هنر از‌جمله سینما بوده است، اما این خواست تحقق انقلاب و تغییر در ایران پس از ۴۰سال تحقق نیافت، سینمای حق‌پرست و سالم و خردمند و دور از فحشا و جهل و شهوت و بردگی و پوچ‌انگاری و نوکری قدرت جائر در ایران مظلوم است. ساختار سینما و حتی مدیریت دولتی در این چهل و اندی سال به نحو غالب در دست خودباختگان غرب و شرق‌زدگان ناپذیر بوده است.

همه می‌دانیم که مهم‌ترین رسانه‌های مقتدر امروزی، تلویزیون، شبکه‌های اجتماعی پایگاه‌های اینترنتی و فضای مجازی در چنگ مدیریت شیاطین و قدرت‌های وحشی جهانی، یهودیت سامری/ مسیحیت یهودی شده است و نیز سینما، امروز یک رسانه است و حتی هنر مدرن در کف قدرت و گیم استکباری آمریکایی، اروپایی و... یک رسانه به‌شمار می‌آید و نیز نهادی به اسم جوایز بین‌المللی و جشنواره‌ها در حقیقت رسانه‌های اغوای شیاطین‌اند.

جشنواره کن که در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی نقش مدافع سینمای روشنفکرانه را داشت و از سینمای موج نوی فرانسه دفاع می‌کرد و در اول برای مقابله با جشنواره فاشیستی نیز به شهرت رسیده بود از دهه ۸۰ به بعد، بیشتر به یک جشنواره اسیر و ابزار دست قدرت سلطه‌گر جهانی و اجرای پروژه‌های فاسد آن بدل شد. بدون تردید هدف اصلی این رسانه ابلیسی با قالب جشنواره سینمایی، مبارزه با دین توحیدی بود و چه کسی است که نداند دین اصیل در دنیای ما که منادی وحی دست‌نخورده و مقاوم برابر نفس پلشت و ابلیس جهانی است، دین خاتم، اسلام عزیز است که خدا از حیاتش دفاع می‌کند.

جشنواره‌ها، چون دیگر رسانه‌ها...

پاره‌ای درباره موضع من در سینما دچار سوء‌تفاهم‌اند. من هرگز نگفته‌ام که کن متفاوت از دیگر جشنواره‌های غرب و فاقد مقاصد کثیف و سلطه‌جو است. گفتم کیارستمی زیر بار فرمان آنان نرفت. عمل «کن» امسال اثبات‌کننده روش دیرینه همه ابزار‌های فرهنگی غرب به‌مثابه رسانه جنگ با خدا و نشان نبوغ و فهم عالی امام از نقش رسانه‌های جهانی است و حیات پویای هدایت و معرفت ژرف او در وصیت‌نامه!

بیایید سر خود کلاه نگذاریم و به توهم دامن نزنیم؛ جشنواره‌ها، چون دیگر رسانه‌ها، جزئی از گیم احمقانه و شیزوفرنی سرمایه‌داری جهانی است گرفتار وهم و نابودی و قتل خدا! و خلیفه خدا و، ولی ا... و بقیه‌ا... الاعظم (عج) و دین زنده و خاتم و ایمان به اسلام و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و محو نام نورانی امام و جانشین امام و این را امام در وصیت‌نامه‌اش به روشنی باز گفت و خدا خود از دینش محافظت می‌کند و در جهان‌شناسی و هدایت سیاسی و نه سیاست معاویه‌ای، امام همچنان بی‌بدیل و مطاع است؛ اوست که ۳۵سال پیش، وقتی وصیتش گشوده شد، هدایتش را از زبان مبارک خامنه‌ای، دریافت کردیم.

این هدایت همانا اتکای همه نهاد‌های ایران و از‌جمله سینما به قرآن و اهل‌البیت در جنگ با استکبار جهانی بوده است. سینمای ما و کشور ما به اندازه کافی به سبب سیاست معکوس دولت‌های لیبرال، زیان دیده است. خوب است از این کژراهی توبه کنیم و سینمایی سالم و اهل حقیقت الهی و انقلاب اسلامی با نیرو‌های سالم این سینما تجدید بنا کنیم.

معرفت کیارستمی

من بار‌ها گفتم کنار سیاست بازی همیشگی کن، اسکار و... گاهی آثار ذاتا ارزشمند سینمایی خود را بر جشنواره‌هایی مانند کن تحمیل کرده‌اند مثل آثار گدار، کیارستمی، کن لوچ و... کیارستمی اگر هر کاستی معرفتی که داشت، یک معرفت او، کافی است که ببینیم فرسنگ‌ها با خودفروشان سینمای حقیر فاصله دارد.
او به سبب نرفتن زیر بار نگرش تحمیلی مدیریت لوور و کن، بایکوت شد و برای سرمایه‌گذار فیلم‌هایش به چین روی آورد. تقابل او با بازیچه بودن بار‌ها اثبات شد و مستقیما از زبان او ایستادگی‌اش را گواهم. مثلا ماجرای نشاندن تحمیلی سینماگر اسرائیلی کنار او در جشنواره کن و در جایگاه ویژه و پیشنهاد ساختن فیلم در اسرائیل یا با سرمایه‌گذاری پنهان اسرائیل و قبول نکردن کیارستمی و خشم اربابان متفرعن و بهانه‌آفرینی برنامه‌ریزی شده قدرت پشت‌پرده برای راه انداختن جریان معترض به سینمای او با حضور منافقین از این دست است یا استفاده از قبادی که آرزوی شهروندی آمریکا را داشت برای جنجال انگیزی بی‌شرمانه علیه او به‌وسیله منافقین در ایتالیا یا در نیویورک تایمز برای تبلیغ ضد سیاست ایران و استفاده ابزاری از همدستان و خدمتگزاران آماده به یراق مثل پناهی و رسول اوف و سلبریتی‌های خودفروش به شیطان غرب. همین موجودات گرین‌کارتی که غرب بادشان می‌کند و کسانی که به بهانه فساد داخلی روی کردنشان به حرام‌کاری و نوکری نهاد‌های فجیع دست‌آموز سیا در سینما را توجیه می‌کنند. کسانی که در سینما هر چیز دارند از انقلاب اسلامی و نظامی مستقل از سیطره‌هالیوود و از دفاع‌مقدس و برکات وفاداری شان به جریان پاک پروازشان در سینما است، ولی به مرور اسیر دست و بازی شیطان شدند و حالا ابزار دست وسوسه درونی نفس شیطانی‌اند.

منبع: روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها