مدیرکل برنامه‌ های بشردوستانه هلال احمر اعلام کرد

توزیع کمک‌های پزشکی خیرین ایرانی مقیم آمریکا در مراکز درمانی

زن‌ها و مرد‌ها یکدست سیاه پوشیده‌اند، از فرق سر تا نوک پا. عزادار زلزله‌اند؟ بله هستند، ولی می‌گویند در زندگی طایفه‌ای اگر کسی بمیرد حتی اگر فامیل نزدیک نباشد همه دسته‌جمعی به احترام، یک‌سال سیاه می‌پوشند. لباس سیاه و بلند زن‌ها خاکی‌شده، پیرزنی با گیس‌های حنا بسته، کاسه فلزی غری را مثل کلاه بختیاری‌ها روی سر گذاشته و مثل سرباز‌ها رژه می‌رود؛ از این‌ور به آن‌ور، از چپ به راست، از بالا به پایین، بعد هم که خسته می‌شود روی خاک چهار زانو می‌زند و غم و غصه را با آه، پف می‌کند به خاک. مادربزرگ قلعه‌خواجه‌ای دیگر خانه ندارد.
کد خبر: ۱۳۴۲۰۶۳

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم، چهار روز است خانه‌اش شده جایی میان زمین و هوا، روی قلوه‌سنگ‌های ریز و درشتی که از کوه سرازیر می‌شوند و روی خار و خاشاکی که مثل نوک‌تیز سوزن به تن فرومی‌روند. شب بود و وقت خواب و به‌جز گاو‌ها و گوسفند‌ها و بز‌ها که حتما پلک می‌زدند و می‌جنبیدند مردم همه خوابیده بودند. بامداد شنبه بود، ۱۷مهر و پاییز نو که زمین لرزید و قلعه خواجه و چلو مثل گهواره تاب خورد.
 
مردم هراسان پریدند، جیغ زدند، همدیگر را صدا زدند، سمت طویله‌ها دویدند، اما هفت‌کیلومتر زیر پایشان، صفحه‌ای که پنج ریشتر قلدری داشت همه چیزشان را تکاند. خانه‌ها خراب شد، سنگ‌ها فروریخت، سقفی بالای سر نماند و قلعه‌خواجه و ده‌ها روستای وابسته‌اش شدند تلی از خاک و سنگ و چوب. مردم زلزله‌زده اندیکا کشته نداده‌اند، زخمی‌های زلزله‌شان هم کم‌اند، ولی حق دارند لباس سیاه عزا را از تن به در نکنند چرا که دیگر نه خانه‌ای هست، نه لباسی و نه چیز زیادی برای خوردن.
 
از بامداد شنبه از ساعت ۲و۴۶دقیقه که زمین زیر پای این مردم لرز گرفت بیشتر از چهار روز می‌گذرد، ولی خیلی از مردمی که با لهجه‌های غلیظ و اصیل بختیاری، سفره دلشان را برای ما باز می‌کنند هنوز چشم به کسانی دارند که به دادشان برسند، که یک دست لباس گرم، که یک وسیله گرمایشی، که حتی یک وعده غذای‌گرم به دستشان بدهند و بعد که فکر‌ها متمرکز شد کمک کنند تا آوار‌ها کنار برود و خانه‌ها ساخته شود.

زلزله آمد که فقر را تشدید کند‌
 
می‌دانید اندیکا کجاست؟ اندیکا یکی از شهر‌های خوزستان است، آرام گرفته میان لالی، دزفول، ایذه و مسجدسلیمان که شمال و شمال‌شرقی‌اش به چهارمحال‌وبختیاری چسبیده است. مرکز اندیکا، قلعه‌خواجه است و مرکز آن چلو، همانجا که کانون زلزله بوده است، درمجموع دیاری که هم کانون ثروت‌های خدادادی است و هم مرکز فقر‌های تولید بشر. «تنگ‌بتا» را شاید دیده باشید، همان سنگ‌نگاره‌های معروف اندیکا که مربوط به الیمائیدهاست؛ یادگار روزگار باستان و فرمانروایان اشکانی.

اندیکا و توابع زلزله‌زده‌اش حالا هیچ‌کدام از این‌ها نیست. اینجا فقط تکه‌ای از خاک ایران است که زلزله نه‌تن‌ها خانه‌های روستایی سست و سرپناه‌های شهری بی‌دوام آن را زیر و رو کرده بلکه فقری را که در سکوت می‌زیسته نیز نمایان ساخته است.
اندیکا و روستا‌های تابعه‌اش به‌قدری محروم‌اند که آمار‌ها هم رنجشان را فریاد می‌زنند.

هلال‌احمر خوزستان آمار داده که زلزله بامداد دوشنبه به ۱۱روستا در شهرستان اندیکا خسارت‌زده، معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری خوزستان هم اعلام‌کرده ۶۰۰واحد مسکونی تا ۸۰درصد تخریب‌شده در حالی که فرماندار اندیکا می‌گوید ۱۲۰روستا خسارت دیده‌اند.

از ۵۰مدرسه‌ای که مدیرکل نوسازی مدارس خوزستان می‌گوید پس از زلزله نیاز به بازسازی و تعمیر دارند اگر بگذریم به روایت فرماندار، روستا‌های سپیدار، نپی‌آباد، رگ‌رو، آبچنار، درب، فرگه، شاهزاده عبدا...، دهدیک، دشتگل، سرشط و روستای صعب‌العبور رپی خسارت صددرصدی دیده‌اند.

با این که مدیرعامل جمعیت هلال‌احمر خوزستان از امدادرسانی به ۴۰۰۰نفر از آسیب‌دیدگان زلزله خبر می‌دهد از این که فقط ۱۳۰نجاتگر داوطلب به منطقه رفته‌اند و ۲۶تیم امداد و نجات بی‌وقفه در حال کار هستند و حتی به ایذه نیز سرکشی کرده‌اند و خبر تخریب ۱۵خانه روستایی در بخش سوسن ایذه را هم آورده‌اند، ولی در اندیکا، در قلعه‌خواجه و در چلو که بیش از هر نقطه دیگری در خوزستان از زلزله متاثر شده، گلایه‌ها  و درخواست‌ها فراوان است و کمبود‌ها بسیار.

امان‌اله ناصری کریموند هم معلم است و هم مسوول خانه هلال در بخش چلو. او برایمان از خانه‌های تخریب‌شده شهری و روستایی، از دیوار‌های ترک‌خورده، سقف‌های نیمه‌ریخته و آوار‌های سنگین و جاده‌های مسدود می‌گوید. او روستا‌هایی را که با خاک یکسان شده‌اند با چشم‌های خودش دیده و روی این خرابه‌ها راه رفته و دیده که داروندار مردمی که مستضعف می‌خواندشان نیست و نابودشده است.

او شب‌ها با مردمی دمخور است که خانه‌های سنگی و چوبی و خشت و گلی‌شان را از کف داده‌اند و از چهار روز پیش دم‌در خانه‌هایی که دیگر نیست می‌خوابند؛ روی زمین، رو به آسمان و رخ‌به‌رخ با کوه‌های سربه فلک‌کشیده زاگرس.

امان‌اله می‌گوید هنوز هم پس‌لرزه می‌آید و مردم از ترس از جا می‌پرند. او می‌گوید خانه‌های شهری که ترک برداشته‌اند ناامن و مردم از خوابیدن در آن‌ها وحشت دارند و مردم روستا‌ها که خانه‌هایشان از هم پاشیده و تلی از سنگ و خاک و چوب‌شده تن‌به‌تن با طبیعت، هم از سرمای شب می‌لرزند و هم از وحشت مار و عقرب. او می‌گوید در این چند روز تعداد مارگزیدگی و عقرب‌زدگی‌ها زیاد شده برای همین مردم به خوابی سبک و خرگوشی می‌روند تا اگر جانوری پیدا شد، آماده باشند.

به روایت او بیشتر مردمی که خودش به آن‌ها سرکشی‌کرده چادر ندارند. چادر پیشکش، حتی لباس گرم هم ندارند. لباس هم پیشکش، خیلی‌ها حتی غذا ندارند که از قبل هم نداشته‌اند و همیشه نیمه‌سیر بوده‌اند.
اما اگر برف بیاید، اگر چهره اندیکا و چلو مثل همیشه زمستانی شود، وای به مردم بی‌خانه، وای به مردم بی‌چادر و بی‌لباس و بی‌خوراک.

به خدا نه لباس داریم، نه غذا

از صبح تا دیروز عصر زمین ۱۸ بار زیر پای حاجی محمد للری، دهیار للر و هم‌ولایتی‌هایش لرزید. این پس‌لرزه‌ها بلای جان۳۸۰ خانوار روستای للر است. بسیاری از دام‌های این مردم در زلزله مرده‌اند، ولی گرچه عده‌ای از اهالی مصدوم‌اند، ولی حتی یک پزشک آن حوالی نیست. حاجی می‌گوید مردم را به هر زحمتی که بود به نزدیک‌ترین درمانگاه رساندند، چون با این که خودش بهیار است و از کار‌های اولیه سر در می‌آورد، اما وقتی هیچ دارویی نیست یک بهیار چه می‌تواند بکند.

حاجی لحنی پر از تاسف دارد و می‌گوید مردم اینجا سخت مداوا می‌شوند، از قبل زلزله هم همین بود و برای گرفتن یک انسولین اهالی باید ۵۰۰ هزار تومان خرج می‌کردند تا به اندیکا برسند و دارو را بگیرند، حالا هم که زلزله آمده روستای محروم للر، محروم‌تر شده‌است.

ایمان نوروزی از امدادگران هلال‌احمر دیروز همان نزدیکی‌ها بود که ما با او حرف زدیم. او هم حرف‌های حاجی را می‌زد و از کوهستانی بودن منطقه و صعب‌العبور بودن مسیر‌ها و شیب‌های تند می‌گفت که اجازه فرود آمدن بالگرد را نمی‌دهد.

ایمان، اما می‌گوید بالگرد هرجا که فرود بیاید امدادگران با پای پیاده خودشان را به مردم زلزله‌زده می‌رسانند و آب و غذا و چادر میانشان تقسیم می‌کنند. تجربه او می‌گوید اولویت مردم اندیکا و همه روستا‌های خسارت دیده‌اش سر و سامان گرفتن دام‌هایشان است.

مرد خانه فاطمه حالا او را با هفت بچه قد و نیم قد تنها گذاشته است. فاطمه با جهان اخبار بیگانه است. او در خانه سنگی‌اش که خودش هر سال لایه‌های گل و چوب سقفش را ترمیم می‌کرد نه تلویزیونی داشت و نه رادیو، حالا هم که از خانه اش جز سنگ‌های درشت کنده شده از کوه و گل‌هایی که مثل خاک الک شده‌است، چیزی نمانده او از همه چیز بی‌خبر است.

او خبر ندارد که دو روز پیش مسؤول آماد و پشتیبانی سپاه، ولی عصر (عج) خوزستان از توزیع ۱۰۰تانکر آب ثابت و۵۰۰ بسته غذایی میان زلزله‌زده‌های اندیکا خبر داد. او چه می‌دانست کریم دانشوریان، جهادگر استان خوزستان که زلزله چند روزی است او را به اندیکا کشانده به ما گفته است که در این چند روز در ۳۱ روستایی که تحت پوشش آنهاست بیش از ۲۰۰ گروه جهادی ورود کرده‌اند و دست‌کم ۲۰۰۰ پرس غذا به دست مردم رسانده‌اند.

فاطمه از این‌ها بی‌خبر است، ولی حال خودش را خوب می‌فهمد. او می‌داند که نه چادری از هلال احمر گرفته، نه کسی از مسؤولان پای خرابه‌های خانه‌اش آمده و نه حتی آذوقه زیادی دارند که یک شکم سیر بخورند.
لهجه غلیظ فاطمه، واژه‌ها را می‌بلعد، اما غصه زبانی مشترک و قابل فهم است، برای همین کلمات مثل سکانس‌های یک فیلم می‌شوند و زندگی این روزهایش را به تصویر می‌کشند: «تعاونی روستایی بعضی وقت‌ها به ما آرد میده، آرد رو نون می‌کنم و با روغن حیوونی می‌خوریم، بعضی وقت‌ها هم ماست، قبل از زلزله هم همین بود. ما نمی‌تونیم پنیر درست کنیم، گاومون غذا کم می‌خوره و زیاد شیر نمی‌ده، پنیر، شیر می‌خواد که ما نداریم، خوراکمون همیشه همینه، مردم روستا هم همه فقیرن و نمی‌شه از کسی قرض گرفت.»

فاطمه، اما به گرسنه بودن عادت دارد و هیچ وقت شکم چرانی نکرده که حالا عذاب بکشد. او، ولی از بی‌سرپناهی معذب است، از بی‌سرپناهی بز‌ها حتی بیشتر. طویله بز‌ها و گاو در زلزله خراب شده و آن‌ها مانده‌اند و شب‌های سرد که سردتر هم می‌شوند. فاطمه می‌گوید، می‌دانم این بز‌ها هم می‌میرند.
او وقتی با هفت بچه‌اش زیر سقف ستاره باران آسمان، توی شب‌های سرد این روز‌ها با یک لا لباس می‌خوابد، آرزوی کپه‌ای آتش می‌کند که نیست.

-چرا نمی‌توانی آتش درست کنی؟
«درخت نیست، مردم همه دار‌ها را کنده‌اند خانه ساخته‌اند یا آتش زده‌اند.»

-نمی‌توانی از جایی چوب پیدا کنی؟
«گاهی از توی دره‌ها جمع می‌کنم، ولی سخت است، مردمی که پول دارند از بازفت چوب می‌خرند، ولی دستم خالی است.»

کلثوم آن حوالی است، پیرزنی با صورتی به غایت چروک، چشم‌هایی که ساحل امواج غم است، با همان لباس‌های سرتا پا مشکی.

لباس‌های کلثوم زیر آوار مانده، او مانده و لباس نازک تنش، ظرف و ظروفش هم زیر آوار سنگین خانه‌اش مدفون است. با لهجه لر‌های بختیاری که قند توی دل آدمیزاد آب می‌کند از لحظه زلزله می‌گوید: «همین جا خوابیده بودم، یه صدایی اومد: تک، تک، تک، هی می‌لرزیدم، جیغ زدم فره، فره، فره. خانه‌ام خراب شد. هیچ کس تا حالا سراغمان نیامده» و فاصله زبانش با زبان معیار به قدری زیاد می‌شود که دیگر نمی‌دانم چه گفت.

مردی زل زده است به پنجه بیل مکانیکی که دارد ته مانده دیوار‌های خرد شده خانه‌اش را جابه جا می‌کند. او دارد می‌بیند غول آهنی هست و نیستش را مشت می‌کند و گوشه‌ای می‌ریزد. «چاره چیست» این را می‌گوید و مثل عزیز از دست داده‌ها تنش را به چپ و راست تاب می‌دهد تا بلکه آرام شود.

زنی پشت سر اوست. از حرف‌هایش فقط همین چند جمله شنیده می‌شود: «نصف وسایلم مونده زیر آوار، کسی به کمک‌مون نیومده، ما هم بنده خداییم، خدا رو خوش نمی‌یاد.»

اندیکا و روستا‌های آسیب‌دیده از زلزله حالشان به حال آدم تبدار و بدحال می‌ماند، به کسی که اشهدش را خوانده و محتضر است؛ این مردم، اما لای خبر‌ها گم شده‌اند.
 
 
اندوه «اندیکا»
 
اسکان، مساله اصلی اندیکا

زمین‌لرزه اندیکا باعث تخریب تعداد قابل توجهی از روستا‌های این شهرستان و تخریب چندصد واحد مسکونی در خود شهرستان اندیکا شده، اما در برخی روستا‌ها حجم تخریب‌ها تا ۱۰۰درصد هم رسیده‌است. بر اساس ارزیابی‌های انجام شده ۳۳۰روستای اندیکا خسارت جدی دیده‌اند که از این مجموع ۳۰روستا بین ۸۰ تا ۹۰درصد آسیب دیده‌است. تا امروز، اما ۹۰ درصد امدادرسانی‌ها انجام شده‌است به این مفهوم که در بسیاری از مناطق، افراد زلزله زده در چادر اسکان یافته‌اند. به برخی روستا‌های صعب‌العبور هم با بالگرد‌های هلال احمر امدادرسانی شده‌است.

افزون بر این، قرارگاهی نیز ازسوی سپاه با عنوان قرارگاه خدمات‌رسانی سردار شهیدمرتضی حسین‌پور تشکیل شده‌است که از این پس کمک‌های خیرین، مردم و گروه‌های جهادی به افراد زلزله‌زده توسط این قرارگاه انجام خواهدشد. در کنار این قرارگاه خدمات‌رسانی هم قرارگاه دیگری با عنوان «بازسازی منازل آسیب‌دیده» در شهرستان تشکیل شده‌است، چرا که بیشترین مشکل کنونی بحث اسکان مردم منطقه و البته دام‌هایشان است؛ زیرا معاش غالب مردم این منطقه از راه دامداری است و به همین دلیل بیشترین مشکلات و نیاز آن‌ها در این ارتباط است.

براساس اطلاعات به دست آمده تاکنون ۷۲۰ آغل دام اهالی تخریب شده و دام‌هایی هم که از گزند آسیب‌ها در امان مانده‌اند شرایطی برای نگهداری‌شان وجود ندارد. یادآوری می‌شود اغلب سازه‌های روستایی این منطقه گلی و چوبی است. در واقع این سازه‌های نامناسب باعث شده با توجه به شدت زلزله، حجم تخریب‌ها تا ۱۰۰درصد هم برسد. با وجود این به نظر می‌رسد کمتر شخصی در این روستا‌ها باشد که از اسکان مناسب برخوردار نشده‌باشد. البته این منطقه همواره جزو مناطق محروم بوده و همین موضوع هم باعث بروز برخی گلایه‌ها در روند امدادرسانی‌ها شده‌است، با این حال تلاش شده شیوه امدادرسانی به گونه‌ای باشد که اغلب مردم از آن رضایت داشته‌باشند.

خدمات‌رسانی با تلاش نیرو‌های امدادی و جمعیت هلال‌احمر همچنان ادامه دارد، اما با توجه به نزدیک شدن به فصل سرما و بارندگی نیاز است در سطح استان و کشور به اندیکا توجهی ویژه شود. از رئیس‌جمهور محترم هم خواسته‌ایم دستور بدهند بنیاد مسکن در این حوزه ورود کند؛ چرا که با توجه به سرمای هوا در این فصل سال در منطقه باید هر چه زودتر به فکر اسکان مناسب افراد بود. شهرستان اندیکا از محرومیت‌های بسیاری در رنج است و به امکاناتی از جمله آب شرب، بیمارستان و راه مناسب نیاز دارد؛ بنابراین پیگیری و مطالبه‌گری این کمبود‌ها ضروری است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها