ماجرایی که بعداز 14سال زوج جوان را به دادگاه کشاند

دست‌اندازی به‌نام تحصیل!

گفت‌وگوی نوعروس با جاری‌اش او را به ادامه زندگی مشترک بدبین کرد

درد دل دردسرساز

زن جوان وقتی متوجه دعواهای ناتمام جاری‌اش با خانواده شوهرش شد، از زندگی در باغ مجلل پدرشوهرش ترسید و تصمیم به جدایی گرفت.
کد خبر: ۱۳۳۸۹۵۹

به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، جنجال زوج جوان در باغ پدری آن‌قدر زیاد شد که درنهایت هردوی آنها برای جدایی راهی دادگاه خانواده تهران شدند.

آنها هفته گذشته دادخواست طلاق را به دادگاه خانواده ارائه کرده‌اند. وقتی قاضی متوجه شد این زوج فقط 10ماه است باهم ازدواج‌کرده‌اند، علت این دادخواست را پرسید.

مرد جوان بلافاصله رشته کلام را در دست گرفت و ماجرای زندگی‌اش را این‌طور روایت کرد: از وقتی با دینا ازدواج کردم، حتی یک روز خوش هم با او نداشته‌ام. از همان روز اولی که تصمیم به ازدواج گرفتیم به دینا گفتم بعد از عروسی باید در باغ پدری‌ام زندگی کنیم. پدرم یک باغ بزرگ دارد که در آنجا چند واحد ساخته تا من، خواهر و برادرهایم بعد از عروسی همان‌جا زندگی کنیم. دینا هم مخالفتی نکرد و باهم ازدواج کردیم. اتفاقا دینا خیلی هم راضی بود و جهیزیه‌اش را با کلی ذوق و شوق در آنجا چید. با پدر و مادر و خواهر و برادرم هم اختلافی نداشت. خانواده‌ام همیشه به او احترام می‌گذاشتند، اما چند وقت بعد از عروسی همه‌چیز به‌هم ریخت. دینا رفتارش تغییر کرد و به یک زن بداخلاق تبدیل شد. از صبح تا شب سرم غر می‌زد و به خانواده‌ام بی‌احترامی می‌کرد. باورم نمی‌شد این همان دینایی است که می‌شناختم. اوایل حرفی نمی‌زدم،ولی کم‌کم رفتارهای دینا آزاردهنده شد. مرتب به‌دنبال بهانه برای دعوا بود. حتی با پدر و مادرم هم دعوا می‌کرد، اما آنها به‌خاطر من حرفی نمی‌زدند. هرچه با او صحبت کردم، فایده‌ای نداشت و رفتارش بدتر هم شد. در این مدت چند بار از خانه‌مان قهر کرد و رفت. دیگر از روی خانواده‌ام خجالت می‌کشم. برای همین می‌خواهم از این زن جدا شوم.

در ادامه همسر این مرد به قاضی گفت: من شوهرم را دوست داشتم و هیچ اختلافی باهم نداشتیم. بعد از ازدواج جاری‌ام مرا از زندگی با خانواده شوهرم ترساند. او چند سال بود که در آن باغ با خانواده شوهرم زندگی می‌کرد. برای همین به او اعتماد کردم. اوایل به حرف‌هایش گوش نمی‌دادم. از بلاهایی که مادرشوهر و پدرشوهرم در این سال‌ها سرش آورده‌اند،گفت. به‌نظرم تمام حرف‌هایش حقیقت داشت و این زن در زندگی با این خانواده زجرهای زیادی کشیده بود. برای همین اعتمادم را به این خانواده از دست دادم. دلم نمی‌خواست مثل جاری‌ام روزهای سخت را تجربه کنم برای همین سعی کردم کاری کنم که مثل او نباشم. من دیگر نمی‌توانم مثل گذشته در کنار این خانواده زندگی کنم. از مادر شوهر و پدرشوهر و حتی خواهرشوهرم می‌ترسم. از شوهرم خواستم از آن خانه برویم، ولی قبول نکرد برای همین تصمیم به جدایی گرفتم.

در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.

جلوی دخالت بیجای اطرافیان بایستید

سارا شقاقی، روان‌شناس در این خصوص می‌گوید: به اعتقاد من زوج‌ها باید برای حفظ پیوند زناشویی خود، زندگی مشترکشان را مدیریت کنند. این مدیریت مربوط به مسائل و دخالت‌های اطرافیان هم می‌شود. یکی از مهم‌ترین وظایف زنان و مردان در زندگی زناشویی، برقراری روابط متعادل و تعامل درست، میان خانواده‌ها و همسرشان است. زوج‌ها باید بدانند رابطه خود را چطور بسازند و ادامه دهند تا اطرافیان و اتفاقات بیرونی نتواند بر روابط آنان تسلط پیدا کند یا تأثیر منفی بگذارد. دنیای بیرون ، فشارها و سختی‌ها تأثیر عمیقی بر زندگی مشترک زوج‌ها می‌گذارد.

در این میان اگر این فشارها و دخالت‌ها زیاد شد، مشاور خانواده می‌تواند کمک بزرگی به آنها کند؛ کمکی که باعث می‌شود تا این دسته افراد بتوانند به تفاهمی پایدار درخصوص حل مسائل و چالش‌ها دست پیدا کنند. ارتباط با خانواده، دوستان و آشنایان خوب است و توجه به صحبت‌های آنان گاهی اوقات تأثیر مثبتی هم می‌گذارد، اما اگر مانعی میان عشق و علاقه زوج‌ها به یکدیگر ایجاد کند، می‌تواند مخرب هم باشد. در حال حاضر دخالت اطرافیان در زندگی زوج‌های جوان و نحوه مواجهه با آنها به یکی از دغدغه‌ها و چالش‌های زندگی زوج‌ها تبدیل‌شده است بنابراین بهتر است زوج‌ها در این‌گونه شرایط خودشان مدیریت زندگی را به دست بگیرند.

آنها می‌توانند با یک برنامه‌ریزی منطقی این موضوع را حل کرده و بکوشند از این دخالت‌ها تأثیر منفی نگیرند، چراکه کوچک‌ترین تأثیر می‌تواند زندگی مشترک را به سمت نابودی و حتی طلاق بکشاند.

سیما فراهانی - ضمیمه تپش روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها