جواد فروغی سه ماه پیش با جام جم گفت و گویی انجام داده و از رویاهاش گفته بود.
کد خبر: ۱۳۲۸۲۵۹

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم ، «تکرار وتکرار تا بشویم یکی از پیروان همان فلسفه ملال‌آور، عادت می‌کنیم. اما برای همه این‌طور نیست. مثلا چه کسی فکرش را می‌کرد، جوانی از غربی‌ترین نقطه ایران، یعنی ایلام وقتی مشغول پرستاری و تنظیم شیفت روزها و شب‌هایش در تهران است، در جست‌وجوی فراغت، پناه می‌برد به سالن مهجور تیراندازی در طبقه منفی ۲ بیمارستان که کشف کرده و از سر اتفاق، تپانچه به دست می‌گیرد و دقیقا در سنی که بسیاری از ورزشکاران مدال‌ها را چند سال پیش درو کرده‌اند، میدان‌ها دیده‌اند و حالا به فکر کمی بیشتر دوام آوردن و چطور آویزان کردن کفش‌ها و دستکش‌ها هستند، او جهان را، نه از نوک بینی، بلکه از ده متر آن‌طرف‌تر می‌بیند.» این مقدمه مصاحبه سه ماه  پیش جام‌جم با جواد فروغی بود. جواد فروغی آن روز از تمرین در زیرزمین بیمارستان گفت و از شمارش معکوس برای رسیدن به اولین المپیک زندگی‌اش در ۴۱سالگی. آن گفت‌و‌گو با تیتر « از طبقه منفی۲ تا المپیک توکیو» خیلی چرخید در فضای مجازی. حالا که جواد فروغی با کسب طلای المپیک تاریخ‌ساز شده بخش‌هایی از آن را دوباره بازنشر می‌کنیم:

 تیراندازی برای من به طور جدی حدود سال ۹۶ آغاز شد و قبل از آن شکل تفریحی داشت. زمان به سرعت گذشت، عضو تیم‌ملی شدم و بعد هم آن‌طور که شما گفتید. اما چیزی که در این سال‌ها و در مسیر حرفه‌ای شدن به آن رسیدم، اهمیت غیرقابل انکار تلاش است. تأکید می‌کنم، تلاش. البته قبل از هر عاملی به لطف خدا معتقدم. افرادی که با این رشته آشنا هستند، می‌دانند تا چه حد به آرامش روحی نیاز است. برای من، این حال فقط با یاد خدا میسر است. در هر صورت، در تیراندازی اصلا مجالی برای غرور وجود ندارد. اگر پیشرفتی هست، همه در سایه لطف اوست.

 هماهنگی کار و ورزش قهرمانی آسان نیست. اوایل سخت‌تر هم بود. استرس‌های شغل پرستاری. هماهنگی زمان، شیفت‌ها و تمرین. کسی مرا نمی‌شناخت. ملی‌پوش هم نبودم. گرفتن مرخصی آسان نبود. در سالن‌های مختلفی تمرین می‌کردم؛ در شرق و غرب و شمال و جنوب تهران. دور از هم. ولی هیچ‌وقت، حتی خیال رها کردن شغلم به ذهنم خطور نکرد. من معتقدم مشکلات‌، همیشه هستند اما اگر بمانی، مسیر خودش پیدا می‌شود.

 ان‌شاءا... بتوانم طلسم بی‌مدالی تیراندازی ایران را در المپیک بشکنم، اما یادمان باشد تیراندازی غیرقابل پیش‌بینی ا‌ست. با یک تیر، یک دهم امتیاز، در کسری از ثانیه به فینال می‌رسی یا برای همیشه از راهیابی به آن باز می‌مانی. یا این‌که می‌توانی به عنوان هشتمین و همان آخرین نفر، فینالیست شوی اما با طلای المپیک از خط بیرون بیایی و برعکس. رکورد مقدماتی اولین نفر را بزنی و در فینال آخرین بشوی، بی‌مدال با حسرت. پس باید بر عملکرد خوب تمرکز کنیم تا نتیجه و مدال خودش به دست بیاید. آرزوی من این است در خط آتش مسابقات المپیک، خودم باشم؛ همین فروغی حالا. اگر این طور شود‌، اتفاق‌های خوبی می‌افتد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها