مرد طلافروش وقتی طلبش را از خانم دکتر خواست، نمی‌دانست قربانی توطئه او و همدستانش می‌شود. خانم دکتر و دو کارمندش بعد از قتل مرد 64 ساله جسدش را دفن کردند.
کد خبر: ۱۳۲۲۶۴۸

به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، بیست‌وهفتم خرداد امسال مردی با حضور در شعبه نهم بازپرسی دادسرای جنایی تهران با طرح شکایتی مدعی شد؛ پدر 64 ساله‌اش که طلافروشی دارد، ناپدید شده است.

راز قتل مرد طلافروش در اعترافات خانم دکتر (+عکس)

پرونده به پلیس آگاهی تهران ارسال شد و پسر مرد گمشده در جریان تحقیقات پلیسی گفت: پدرم طلافروش است و بیست‌وپنجم خرداد از خانه بیرون رفت و نیامد. تلفنش را جواب نمی‌داد و ظهر پیامک‌هایی از او دریافت کردم که خواسته بود به حساب فردی 30میلیون تومان واریز کنم. آن مرد را نمی‌شناختم به موضوع مشکوک‌ شده و به پدرم زنگ زدم که جواب نداد و بعد تلفن خاموش شد. می‌ترسم او را ربوده باشند.

در جریان تحقیقات پلیسی معلوم شد که مرد گمشده با زنی که دکتر زنان و زایمان بوده، مراوده‌های مالی داشته است. خانه و مطب این زن در بلوار ارتش تهران شناسایی و معلوم شد که مرد گمشده همان روز در همان حوالی دیده شده است. این زن به عنوان مظنون بازداشت شد و در بازرسی از خانه او لکه‌ های خون دیده شد که فرضیه قتل مرد طلافروش قوت گرفت.

خانم دکتر در بازجویی‌ها گفت: یک‌سال قبل که به مغازه مرد طلافروش برای خرید رفته بودم با او آشنا شدم. او به من پول داد که خانه و مطبم را اجاره کنم و با بقیه پول نیز برای او در خریدوفروش تجهیزات پزشکی سرمایه‌گذاری کنم اما کارهایمان به‌خوبی پیش نرفت و او اصل و سود پولش را که 700میلیون تومان می‌شد از من طلب کرد. در زمانی کوتاه نمی‌توانستم پول را تهیه کنم. دو مرد با من کار می‌کردند؛ یکی شهرام که مسوول کارهای اداری‌ و دیگری کامران که مسوول خرید دارو و کارهای مرتبط با مطبم بود. به آنها گفتم طلافروش 700میلیون تومان را خواسته که قرارشد او را کتک بزنند و با تهدید، برگه‌ای بگیرند که در آن بنویسد، طلبش را دریافت کرده است. براساس توافقمان به مرد طلافروش زنگ زده و به بهانه تعمیر کولر او را به خانه‌ام کشاندم. ساعت8 صبح بیست‌وپنجم خرداد، مرد طلافروش به خانه‌ام آمد. من به مطب رفتم و کامران وارد خانه شد. بیست دقیقه بعد دوباره به خانه بازگشتم که کامران گفت با او درگیر و باعث کشته‌شدن مرد طلافروش شده است. شهرام هم آمد و کیسه‌خواب آورد و جسد را در آن انداختیم و کامران جسد را بیرون برد.

با اعتراف‌های خانم دکتر، دو همدستش بازداشت شدند. کامران در جریان تحقیقات پلیسی گفت: با مشت ضربه‌ای به‌صورت مقتول زدم که زخمی شد. بعد خانم دکتر دو آمپول به وی زد که آن مرد فوت شد. جسد را با کمک شهرام به تپه‌های روستای مقانک دماوند برده و دفن کردیم.

عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران با تائید این خبر به جام‌جم گفت: با اعتراف متهمان، جسد مقتول پیدا و به پزشکی‌قانونی منتقل شد.

گروه حوادث روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها