کلاهبردار 25هزار میلیاردی که ساکن یکی از کشورهای حوزه خلیج‌فارس بود، به کشور بازگردانده شد

سلطان وام در دام

گفت‌و‌گو با دزد حرفه‌ای که فکر نمی‌کرد دستگیر شود

سرقت قابلمه دست دوم گرفتارم کرد

سوژه‌هایش را در سایت‌های همسریابی یا سایت‌های اینترنتی فروش کالا پیدا می‌کند. راز سرقت‌های سریالی او با شکایت زن جوانی که سرویس قابلمه‌اش به سرقت رفته‌بود ، فاش شد. پلیس تحقیقات خود را آغاز کرد و به متهم جوان رسید و دستگیرش کرد. این هفته رو‌در‌روی این سارق نشسته‌ایم.
کد خبر: ۱۳۱۳۰۰۷

ازشگرد سرقت‌هایت بگو؟
برای اجرای نقشه‌ام دو شگرد داشتم. شگرد اولم آشنایی در سایت‌های همسریابی بود. با سوژه‌ها که آشنا می‌شدم به بهانه ازدواج، اعتمادشان را جلب می‌کردم و به بهانه خواستگاری وارد خانه‌هایشان می‌شدم و در فرصتی مناسب سرقت می‌کردم.
 شگرد دوم چی بود؟
در سایت‌های اینترنتی فروش کالا به‌دنبال اجناسی می‌گشتم که قابل فروش باشند اما قیمت خیلی بالایی نداشته باشند. بعد با فروشندگان تماس گرفته و در خانه‌هایشان با آنها قرار می‌گذاشتم. پس از ورود به خانه با تهدید چاقو، وسایل را سرقت می‌کردم.
 به این فکر نمی‌کردی که بازداشت شوی؟
بازداشت شدنم را خیلی بعید می‌دانستم.
 چرا؟
برای این‌که من اجناسی با قیمت پایین را انتخاب می‌کردم. قیمت کالا که پایین باشد فروشنده حوصله شکایت ندارد و وقتی شاکی نداشته باشی کسی هم دستگیرت نمی کند.افرادی هم که در سایت همسریابی از آنها سرقت کرده بودم با این تصور که شاید مشکلی برایشان پیش بیاید
شکایت نمی‌کردند.
 با وسایل سرقتی چه می‌کردی؟
در بازار با قیمتی پایین‌تر می‌فروختم و پولش را خرج تفریح و کارهای مختلف می‌کردم.
 چطور دستگیر شدی؟
از زن خانه‌داری سرقت کردم که از شانس بد من، شکایت کرد. پلیس هم تحقیقاتش را آغاز کرد و در ادامه تحقیقات با شکایت های مشابه مواجه می‌شود و درنهایت دستگیر شدم.
 چه چیزی از او سرقت کرده بودی؟
سرویس قابلمه دست دوم.
 سابقه داری؟
نه. اولین باری بود که دست به سرقت می‌زدم.
 چطور شد این ایده به ذهنت رسید؟
بی‌پولی که سراغم آمد به فکر چاره‌ای افتادم. از طرفی در فیلم‌های مختلف دیده بودم که از طریق سایت‌های مجانی اینترنتی کلاهبرداری و سرقت می‌کنند و من هم به این فکر افتادم.
 متاهلی؟
حقیقتش عاشق شکست خورده هستم. دختری را دوست داشتم و به خاطر او جلوی خانواده‌ام ایستادم. مادرم می‌گفت دختردایی‌ام و پدرم می‌گفت دختر عمویم را بگیرم اما من ایستادم و گفتم فقط بیتا، دختر مورد علاقه‌ام را می‌گویم. خودم را به آب و آتش زدم تا آنها موافقت کردند اما موقع خواستگاری، فهمیدم که بیتا به من دروغ گفته و نامزد دارد. خیانتی که او به من کرد باعث شد که تصمیم به انتقام از دختران و زنان جوان بگیرم.
 انتقام؟ چه انتقامی؟
کینه بیتا باعث شد تا به سایت‌های همسریابی بروم و با دختران دم‌بخت طرح آشنایی بریزم. اوایل دم از عاشقی می‌زدم و وقتی آنها باور می‌کردند که آنها را دوست دارم و قصدم ازدواج است با من صمیمی می‌شدند و از کوچکترین موارد زندگی‌شان می‌گفتند. من هم زمانی که کسی در خانه‌شان نبود، به بهانه این‌که دلم تنگ شده و می‌خواهم ببینمت، خودم را به مقابل خانه‌شان می‌رساندم و به بهانه‌های مختلف وارد خانه‌‌شان می‌شدم و از خانه‌هایشان سرقت می‌کردم. بیچاره دختران عاشق‌پیشه چطور می‌توانستند به خانواده‌هایشان بگوید که معشوقه‌شان سارق از آب درآمده است. به همین دلیل شکایت نمی‌کردند و من هم سیم‌کارتی که با آنها در تماس بودم را دور می‌انداختم و سیم‌کارت جدید برای سوژه جدید تهیه می‌کردم.
 
ضمیمه تپش روزنامه جام جم
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها