گزارشی از نشست نقد و بررسی کتاب «عقیله»

گفت‌وگو با حضرت‌زینب به بیانی ادبی و هنرمندانه

کتاب «و اینگونه است زینب»» با معرفی 40 ویژگی خاص حضرت زینب(س) به ابعاد منحصر به فرد زندگی این بانوی جهان اسلام می پردازد
کد خبر: ۱۲۹۵۶۵۹

به گزارش سرویس فرهنگی جام جم آنلاین ، در این روزگار هر کس که از دستش برمی آید چند نقل قوی و ضعیف را بدون تحقیق در سند و معنای روایات کنار هم می گذارد و مقتلی می‌نویسد. تا آنجا که کار به جایی رسیده است که گاه برخی از این به ظاهر نویسندگان مجهول اند و شناسایی شان هم چندان آسان نیست. اما کتاب خصائص زینبیه را پس از نگارش به خدمت علمای نجف اشرف فرستادند و ایشان آن را تایید کردند. از اینروست که گفته می شود مردم نباید همه کتاب‌های نوشته شده درباره خاندان پیامبر را به یک چشم بنگرند و آنها را یکسان بدانند و حتماً باید خوب و بد آن را تشخیص دهند.

درباره کتاب

این کتاب ابتدا با نام خصائص زینیبه توسط مرحوم آیت الله سید نورالدین جزایری تالیف شد و سپس در سالهای اخیر توسط انتشارات جمکران بازنویسی شد

حضرت زینب(س) را با کتاب «و اینگونه است زینب» بهتر بشناسیم

خصائص زینبیه را که می خوانی با نویسنده ای دلباخته طرفی ؛ کسی که عاشقانه محبت اهل بیت را در سینه دارد و به ایشان مهر می ورزد و در جای‌جای کتابش به ایشان متوسل می شود.
شاید همین اخلاص مرحوم آیت الله جزایری است که سبب شده کتاب او را از بهترین نوشته ها درباره حضرت زینب کبری بدانند. جزایری تلاش کرده با نکته سنجی های بجا شخصیت والای حضرت زینب سلام الله علیها را در چهل خصیصه کوتاه و بلند به خوانندگانش بشناساند. آن مرحوم سخن را از ولادت بانو آغاز می کند و بعد به واژه شناسی زینب می‌پردازد و پس از شناسایی کنیه های حضرت لقب های عقیله بنی هاشم را برمی‌شمارد.
جزایری خواننده را تا حدود نصف کتاب با خود همراه می‌کند و فراوان از ویژگی‌های بانو می‌گوید و هیچ به زندگی ایشان اشاره نمی کند. ولی ناگهان در خصیصه بیست و دوم آنگاه که خوب خواننده را تشنه شناخت حضرت کرد به تفصیل به ماجرای زندگی زینب کبری در کودکی و جوانی و ازدواج و وقایع کربلا و شام بلا و وفات ایشان ورود می کند و در این میان زیرکانه زندگی پسر عمو و همسر بانو و عمو و پدر همسر ایشان را واکاوی و مطالبی تازه و خواندنی را به خواننده خویش عرضه می‌کند. البته اینکه این کتاب با آن محتوای خواندنی برای خواننده نسل جوان امروز خوشخوان و زود یاب نیست زیرا کلی متن عربی ترجمه نشده در دل خود دارد.و عبارت پردازی ها و واژگان آن هم گاه غریب می نماید و به دوباره نویسی نیازمند است.

مواردی که در بازنویسی جدید کتاب به آن اضافه شده

در بازنویسی انشارات جمکران از سنگینی قلم نویسنده کاسته شده و همه کتاب با ادبیاتی امروزی بازنویسی گردید تا خواننده با عبارت‌های دشوار و واژگان نامأنوس طرف نشود.

حضرت زینب(س) را با کتاب «و اینگونه است زینب» بهتر بشناسیم


تلاش شد کتاب جز آیات قرآن و برخی رجزهای عاشورایی تقریباً از عربی نویسی تهی باشد. از این رو تمامی عربی نگاری‌های متن اعم از روایات و نقل‌های تاریخی ترجمه و اصل مطلب اولا به دقت اعراب گذاری شد و ثانیاً به پاورقی منتقل گردید تا خواننده فارسی خوان بدون توجه به آنها متن را دنبال کند.
در موارد اندکی شاید فقط چند صفحه در مجموع کتاب بازنویس به دلیل مطرح کردن بحث های فلسفی در کتاب خصائص.مجبور به حذف یا تعدیل برخی از عبارت ها شد تا شاید بتوان کار پیشرو را بازنویسی همراه با اندکی تلخیص نام نهاد.

حکایتی خواندنی از این کتاب

عالم بزرگوار و محدث فقیه شیخ محمد باقر قاینی نویسنده کتاب کبریت الاحمر در کتاب کشکول خود که آن را سفینه القماش نامیده نوشته است : در زمانی که در عتبات عالیات مشغول درس خواندن بودم سیدی بود که یک بار یکی از زائران ترک را دیده بود که در بالا سر حضرت قرآن تلاوت می کند سید جلیل القدر دلشکسته به خود گفته بود آیا سزاوار است که مردمان غیر عرب کتاب جد تو را تلاوت کنند و تو از این فیض محروم باشی؟!
غیرتش به جوش آمده بود و در کنار سقایی مشغول تحصیل علم شد و در اندک زمانی در درس میرزای شیرازی شرکت جست و حتی برخی گفته‌اند به درجه رفیع اجتهاد رسید و در میان مردم به مقام قدسی و خدا ترسی بسیار معروف گشت. این سید والا مقام برای من حکایت کرد که شبی در عالم رویا حضرت حجت(عج) را در کمال آشفته حالی دیدم پیش رفتم و سلام کردم و جویای احوال مبارکشان شدم  فرمودند بدان که از روزی که عمه ام زینب از دنیا رفته است همه ساله در روز وفات ایشان فرشتگان آسمان ها مجلس عزا تشکیل می دهند و خطبه حضرت را در کوفه بیان می‌کنند و چنان گریه سر می‌دهند که من باید بروم و آن ها را تسکین دهم و امروز روز وفات عمه ام زینب است و هم اکنون از آن مجلس بازگشته ام .
مرحوم سید آن روز را برای من بیان کرد ولی تأسف بسیار آن که اکنون از خاطرم رفته است. به هر روی فصاحت بانو چنان خورشید آسمان درخشان بود که وقتی در مجلس ابن زیاد سخن راند آن ملعون از روی شگفتی گفت «او زنی سجع گوست»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها