سیره رفتاری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

شیوه مدیریت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

در تشکیلات سیاسی برای اداره درست جامعه، می بایست یک «قدرت واحد» برای تصمیم سازی و تصمیم گیری نهایی، محوری ترین جایگاه را داشته باشد.
کد خبر: ۱۲۹۴۰۱۵

به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از حوزه نت؛ در این مقاله به مدیریت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و در نظام مدیریتی، ساختار تبعیت و اطاعت به گونه ای ترسیم شده است که «حق» محور اطاعت و پیروی بود. که در زیر به شرح این مطالب می پردازیم.

حق محوری، محور نظام مدیریتی پیامبر صلی اللّه علیه وآله و سلم

 نظام تبعیت به محوریت رهبر

بدیهی است حلقه مفقوده «محوریت سیاسی» و «وحدت قدرت» در هر نظامی سبب از هم گسیختگی و زوال انسجام مدیریتی خواهد شد که در نهایت به فروپاشی نظام می انجامد. اما توجه به نحوه شکلی این «ساختار قدرت واحد» مطلبی مهم تر و قابل تحلیل و تبیین است.

در نظام مدیریتی پیامبرـ صلی اللّه علیه وآله ـ ، ساختار تبعیت و اطاعت به گونه ای ترسیم شده است که «حق» محور اطاعت و پیروی است. در این نوع تشکیلات جایی برای قدرت طلبی منتج به استبداد از طرف زمامدار و اطاعت کورکورانه از سوی مردم نمی ماند. مردم بدون تن دادن به ذلت، فرمانبردارند و رهبر بدون تمسک به استبداد و سلطه مستبدانه فرمانرواست. در این نظام، مدیران در سطح مدیریت کلان و خرد از سر نفسانیت تصمیم نمی گیرند و رفتار نمی کنند و هرگز نیز خود را برتر و بالاتر از دیگران نمی دانند. اطاعت از رهبر و کارگزاران، فرمانبری از خداوند است و تنها در همین حوزه مشروعیت و قابلیت اجرا دارد. چنان که پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ خود فرمودند: «لاطاعة لمخلوق فی معصیة الخالق.»

در نظام مدیریتی سالم و مشروع هر گونه خودکامگی و گردن فرازی از اساس و بنیان نفی شده است؛ زیرا «خود کامگی» با «بندگی» ناسازگار است. تا کسی به «بندگی حق» پشت نکند، به «بند آوردن خلق» روی نمی آورد. بندگان صالح خداوند هرگز در روابط اجتماعی و مدیریتی خود نمی خواهند و اجازه نمی دهند مردم، نام و نشانی و عنوانی غیر از بندگی خداوند و خدمتگزاری خلق خدا برای آنان قائل شوند.

رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ همواره به مردم می فرمود:

«لا ترفعونی فوق قدری، فتقولوا فی ما قالت النصاری فی المسیح، فانَّ الله اتَّخذنی عبدا قبل ان یتَّخذنی رسولاً.»

«مرا بالاتر از آنچه هستم، قرار ندهید. و آنچه که مسیحیان درباره مسیح سخن گفتند درباره من سخن مگویید، که خداوند پیش از آن که مرا رسول خویش گیرد بنده خود خوانده است.»

منطق عملی حضرت همواره بر همین شیوه و تعلیمات علمی و عملی وی همواره همین گونه بوده است.

انس بن مالک می گوید: «هیچ شخصیتی نزد مسلمانان محبوبتر از پیامبر خدا نبود با وجود این، هنگامی که او را می دیدند پیش پایش بر نمی خاستند، زیرا می دانستند این کار را نمی پسندد.»

فراوانی این نوع گفتارها و رفتارها در زندگی آن حضرت به گونه ای است که به عنوان یک سیره تثبیت شده میان مسلمانان بدیهی می نمود. این سیره متعالی و معرفت آموز رسول خدا ـ صلی اللّه علیه وآله ـ بر مبنای اصل قرآنی دوری از برتری جویی فرعونی و پرهیز از تفرعن نفسانی است که می فرماید:

«تلک الدار الآخرة نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض و لافسادا»

«ان فرعون لعال فی الارض»

«همین برتری جویی و تفرعن مدیریتی، در نهایت مدیر و همراهان را در دریای هولناک نفسانیت خود و خشم هلاک کننده خداوند به نابودی می کشاند.»

این از طرفی، و از طرف دیگر آموزش نظری و عملی حضرت بر اساس آموزه های وحی بر نفی اطاعت کورکورانه و پیروی چشم و گوش بسته می باشد.

حق محوری، محور نظام مدیریتی پیامبر صلی اللّه علیه وآله و سلم

قرآن کریم می فرماید:

«قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیرة»

«بگو این راه من است که بر اساس بصیرت و بینایی به سوی خدا می خوانم.»

خداوند نمی پسندد مردم دنباله روی غیر خردمندانه و نامعقول از رهبران خود بلکه از هر کسی داشته باشند، و چنین کاری را سبب تباهی عنصر انسانیت انسان می داند. استخفاف انسان ها و متابعت حیوانی، ویژه مدیریت فرعونی است فاستخف قومه فاطاعوه.

این، نقطه مقابل فرهنگ مدیریتی موسوی قرار دارد، که پرورش نیروهای انسانی و بالندگی آنها را بر اساس شناخت و درک صحیح از واقعیات وجود انسانی مدنظر قرار داده و می دهد.

تفویض اختیار بر اساس قواعد مشخص

در انجام کارها و ادای مسئولیت ها، اصل «تقسیم کار» شیوه و سیره پیامبر است. مباشرت اجرایی مدیریت کلان در همه کارها ضمن فرسایش تدریجی قدرت رهبری، موجب تعطیل ماندن بسیاری از کارهایی می شود که می بایست انجام گیرد. از این رو اصل «تقسیم کار» ضمن ایجاد حس مسئولیت پذیری در افراد و بروز استعدادهای همکاران و همیاران، می تواند نظام مشارکتی نوینی ایجاد کند که انجام صحیح پروژه های اجرایی را تضمین کند.

اما اصل اقدام به این امر به همان اندازه که مفید است، عدم ضابطه مندی آن می تواند مضر و خسارات جبران ناپذیری را در پی داشته باشد. از این رو، می بینیم تفویض اختیار از سوی رهبر الهی سیاسی اسلام از قوانین خاصی تبعیت می کند که سلامت و و صلابت کار را تضمین و تأمین کند.

الف ـ امتحان قبل از اختیار

حضرت در مواردی استاندار و فرماندار تعیین کردند. افرادی را برای گردآوری مالیات و جمع آوری زکات می فرستاد. برای سریه ها فرمانده تعیین می کرد. برخی را به عنوان قاضی منصوب کرد و بعضی را جهت آموزش قرآن و احکام به نواحی مختلف اعزام کرد. در همه این امور تناسب همه جانبه افراد با مسئولیت های واگذاری را مدنظر داشت. هیچ گاه افراد آزمایش نداده و امتحان نشده را برای کارهای این چنینی تعیین نمی کرد. با شناختی که از اصحاب و درک درستی که از موقعیت و حساسیت آن مسئولیت داشت افرادی را گزینش و انتخاب می کرد. یعنی همه این واگذاری مسئولیت ها تابع اصول مشخص و معین خردمندانه و منطبق با قوانین وحیانی بود.

ب ـ مراقبت

پس از به کارگماردن افراد بر اساس معیارهای مشخص، نظارت و پیگیری انجام آن مسئولیت در حین انجام کار انجام می گرفت.

این گونه نبود که به سبب اعتماد و اطمینان به کسی، کار او را پیگیری نکند و او را در انجام مسئولیت واگذاری مهمل گذارد. شیخ صدوق ـ قدس سره ـ نقل می کند: حضرت سپاهی را به فرماندهی علی ـ علیه السلام ـ به جایی اعزام کرد. پس از انجام مأموریت، از عملکرد فرمانده در طول دوره مسئولیت از زیردستان پرسش کرد.

امام رضا ـ علیه السلام ـ فرمود:

«سیره سیاسی پیامبرـ صلی اللّه علیه وآله ـ همواره بر این بود که هر گاه لشکری را به منطقه ای گسیل می داشت، فرماندهی بر آن تعیین می کرد و به همراه او فردی از افراد مورد اطمینان خود را به عنوان گزارشگر می فرستاد تا برای او اخبار و اطلاعات کسب و ارسال کنند.»

ج ـ اختیار تفویض به افراد به معنی سلب مسئولیت از رهبر و مدیریت کلان نیست

مدیریت کلان در هر حال باید پاسخگوی اعمال کارگزار خود باشد و حمایت های غیر منطقی از مأمور خطاکار در مدیریت موفق و سالم منتفی و مردود است. ماجرای قبیله «بنی جدیمه» پس از فتح مکه نمونه ای از این سیره مدیریتی حضرت در جریان اشتباهات مأموران می باشد.

د ـ تفویض اختیار به معنی امر مطلق و حکمی غیر قابل برگشت و فسخ ناپذیر نیست

گاه بر اساس مصالحی و یا احیانا بروز مفاسد و وجود نقص و خللی، زمینه های نسخ حکم پیش می آمد، حضرت بدون ملاحظه، حکم تفویضی خود را اخذ و به نوع دیگری تصمیم می گرفت. ماجرای ابلاغ سوره برائت که ابتدا ابوبکر را برای انجام این کار اعزام کرد ولی پس از آن به علی ـ علیه السلام ـ مأموریت ابلاغ داد، نمونه ای از این نوع می باشد

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها