آرامش 1
معنای آرامش چیست؟
یاد خدا باعث آرامش دلها می شود چون ذات خداوند آرامش است و هر چه به ذات خداوند نزدیک تر شویم و به او نزدیکتر شویم آرامش در دلهایمان و روح و روانمان جاری می شود.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از سایت تبیان، یاد خدا باعث آرامش دلها می شود چون ذات خداوند آرامش است و هر چه به ذات خداوند نزدیک تر شویم و به او نزدیکتر شویم آرامش در دلهایمان و روح و روانمان جاری می شود.
معنای آرامش چیست؟
باید توجه نمود که آرامش یکی از نعمتهای بزرگ خداوند است. بدین جهت از نعمتهایی که خداوند در قرآن بارها بیان کرده است، مسئلهی امنیّت و آرامش است. خاطر نشان میشویم که این امنیت و آرامش خود نیز دارای زوایای متعددی میباشد که از جملهی آنها میتوان به امنیّت و آرامش فیزیکی، روانی، علمی، اقتصادی، اشاره نمود. این که الآن در جامعهی ما میگویند: فلانی امنیّت شغلی ندارد. یعنی نمیداند فردا چه میشود؟ یا مثلاً مهریهها را گران میکنند؟ میگوییم: مگربناست که دخترت را بفروشی؟ این همه سکه چه خبر است؟ در جواب میگوید: میترسم یکوقت داماد، دخترم را طلاق بدهد و رها کند و برود. من امنیّت خانوادگی ندارم. مهر زیاد میگیرم، که بتوانم داماد را چهار میخ کنم. اگر خواست فرار کند، گیر باشد؛ و یا در امنیّت خانوادگی! اینکه ما ضامن میگیریم برای این است که امنیّت اقتصادی نیست. میترسیم ببرد و مال انسان را به یغما ببرد و نیست کند و بخورد. میگوییم: چه کسی ضامنت است؟ اینکه اسلام سفارش کرده راست حرف بزنید، برای اینکه اگر مردم دروغگو شدند، هیچ کس به حرف هیچ کس اعتماد ندارد. اعتماد از دست میرود. اینکه میگویند: اگر با کفّار هم عهد بستید، به عهدتان وفا کنید، به خاطر این است که حتی کفّار هم باید امنیّت داشته باشند؛ و برای این خاطر است که معمولا در خانوادهها آن صلح و صمیمیتی که ضرورت دارد حاکم باشد، هیچ گاه به وجود نمیآید. اساسا انسان هائی که در زندگی خویش آرامش ندارند در زندگی خویش دائما احساس پوچی میکنند و گمان میکنند که در این دنیا عبث و بیهوده آفریده شدهاند همانگونه که خدای تبارک و تعالی میفرماید: أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ یعنی: پس آیا گمان میکنید که ما شما را بیهوده آفریدهایم، و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؛ و حال این که هدف و غایت خلقت خدای تعالی ما انسانها را بدین جهت بوده که بنده شویم و از این بندگی معرفت کسب نمائیم و پیرو آن به امنیت و آرامش هم در این دنیا و هم در سرای آخرت ببریم چنانکه امام حسین (علیه السلام) فرمود: «اِنَّ اللهَ ما خَلَقَ العِباد اِلا لِیَعرِفُوهُ فَاِذا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَاِذا عَبَدُوهُ اِستَغنُوا بِعِبَادَتِهِ عَن عِبادَة مَن سِواهُ» یعنی : خداوند متعال بندگانش را نیافریده است مگر برای این که او را بشناسند، آن گاه که او را شناختند، عبادتش کنند و چون خدا را عبادت کردند، با پرستش و عبادت او از پرستش غیر او بینیاز شوند. به تعبیر رساتر این که علّت نا آرامی افراد عادی آن است که به چیزی تکیه میکنند که خود تکیهگاهی ندارد. به همین جهت به عنوان ضربالمثل میگویند: «الغَریقَ یتَشبَّثُ به کلِّ حَشِیش»؛ یعنی : انسان غرق شده، به هر گیاهی تکیه میکند و دست میاندازد تا نجات پیدا کند؛ زیرا خیال میکند آن گیاه، در دریا ریشه دارد و قوی است. کسانی که در محبّت دنیا غرق شدند، دست و پا میزنند و هر لحظه، احساس خطر میکنند و به این و آن متمسّک میشوند و به زرق و برقها تکیه میکنند تا از اضطراب برهند، ولی نمیتوانند نجات پیدا کنند.
ذکر زبانی مقدمه ای برای رشد آدمی است !
درمعراج السعاده درباره ذكر حقیقی آمده است كه: "ذكر حقیقی عبارتست از یاد نمودن خدا در دل وچون زبان هم به موافقت دل حركت كند نور علی نور است واما مجرد ذكر زبان اگر چه هر گاه به قصد قربت وثواب باشد فایده بسیار برآن مترتب است اما اثر انس ومحبّت ویاد خدا در دل حاصل نمی شود. "
پس ذكرحقیقی ذكری است كه در دل به یاد خدا بودن را همراهی كردن واگرفقط بازبان خدا را یاد كنیم ولی دردل از یاداو غافل باشیم، این نوع ذكر، ذكر حقیقی وتأثیر گذار به حساب نمی آید ولذا قطعاً ذكری كه لقلقه زبان باشد اثر آرامش بخشی هم نخواهد داشت.
به هر حال قرآن یكی از عوامل آرامش را ذكر معرفی می كند. وآن ذكری می تواند عامل آرامش باشد، كه ذكر حقیقی (ذكر قلبی)باشد. ذكرقلبی است كه روح همة عبادتهای عملیّة می باشد.
اصلی ترین راه رسیدن به امنیت دل چیست ؟
تقوی از ماده (وقایه) به معنی نگهداری است وبه این معنی كه انسان خود را از زشتیها وبدیها وآلودگیها وگناهان نگه می دارد.
تقوی یك نیروی كنترل درونی است كه انسان را در برابر طغیان شهوات حفظ می كند ودرواقع نقش ترمز نیرومندی را دارد كه ماشین وجود انسان را در پرتگاهها حفظ واز تند رویهای خطرناك، باز می دارد.
به همین دلیل امیر المؤمنین علی (ع) تقوا را به عنوان دژنیرومند دربرابر خطرات گناه شمرده است. آنجا كه می فرماید: " اعلموا عبادالله آنّ التقوی دار حصن عزیز "(ای بندگان خدا ! بدانید كه تقوا قلعه ا ی محكم وغیرقابل نفوذ است.)
آیه شریفة: « الا انّ اولیاء الله لاخوف علیهم ولا هم یحزنون الّذین آمنوا وكانوا یتّقون لهم البشری فی الحیوه الدنیا والآخره....»
"آگاه باشید (دوستان و) اولیای خدا نه ترسی دارند ونه غمگین می شوند همانا كه ایمان آوردندو(از مخالفت فرمان خدا)پرهیز می كردند در زندگی دنیا وآخرت،شاد(ومسرور)ند.
این قرآن، شک و شبههای ندارد و هدایتگر متقین است. یعنی اگر بخواهیم دست عنایت خداوند روی سرمان باشد ، باید متقی باشیم
این آیه در بیان این نکته است که : دوستان واولیای الهی كه خود را متصف به دو صفت ایمان وتقوا كرده با شند، در دنیا وآخرت در امنیت وآرامش به سر می برند واین وعده ای است از طرف خداوند، وخداوند هم خلف وعده نمی كند.
رسیدن به امنیّت دل، راهی جز رعایت تقوا و پرهیز از گناه ندارد. تلاش و کوشش و به کارگیری عقل و درایت، خوب است و
حتماً باید داشته باشیم، اما آنچه مهم است، عنایت خداوند تبارک و تعالی است.
کسی که صرفاً متکی به عقل و درایت خود باشد و لطف و عنایت پروردگار را ندیده بگیرد، ناگهان متوجه میشود که تدبیر او نتیجه عکس داده و اشتباهات بزرگی مرتکب شده است که تصور آن را نمیکرد. لطف خداوند باید شامل حال انسان بشود و در بن بستها او را نجات دهد. دست عنایت پروردگار در هنگام هجوم دشمن جنّی یا انسی، به فریاد انسان میرسد و دشمنان را عقب میراند.
بسم الله الرحمن الرحیم* الم، ذلِكَ الْكِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ. * (سوره مبارکه بقره، آیات 1 و 2)
این قرآن، شک و شبههای ندارد و هدایتگر متقین است. یعنی اگر بخواهیم دست عنایت خداوند روی سرمان باشد ، باید متقی باشیم.
کسانی که چشم و گوش و زبان خود را تحت کنترل ندارند و هر گناهی از آنان سر میزند، مدتی مواظب کردار و گفتار خود باشند و نتیجه آن را ببینند.
گناهکار به خودش ظلم میکند و ظالم از نظر قرآن، قابلیّت هدایت و بهرهمندی از هدایت عنائی? خداوند را ندارد ؛ " انَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِین "
تقوا و پاکدامنی ریشه ای ترین راه برای داشتن زندگی راحت
اگر طالب زندگی بدون گره هستید، چارهای جز رعایت تقوا و اجتناب از گناه ندارید. نمیشود که انسان رفیق خدا باشد و رابطه با خدایش محکم باشد، اما خداوند او را نجات ندهد. پروردگار متعال میگوید: تو یک قدم بیا، من ده قدم میآیم. اگر بنده رابط؟ خود را با خدا محکم کند، معلوم است که حق تعالی با فضل و لطف و عنایت خود، یک زندگی بسیار عالی و با نشاط و همراه با امنیّت دل برای او فراهم میکند.
نتیجه گیری
كسانی كه این دو ركن اساسی ایمان وتقوا را داشته باشند چنان آرامش را در درون جان خود احساس می كنند كه هیچ یك از طوفانهای زندگی آنها را تكان نمی دهد. بلكه به مضمون روایت (المؤمن كالجبل الراسخ لا تحركه العواصف) همچون كوه در برابر تند باد حوادث استقامت به خرج می دهند .