عکس پروفایل محرم 99

عکس نوشته و پروفایل های زیبا و جدید مناسب تلگرام و اینستاگرام و وضعیت واتساپ به مناسبت فرارسیدن ماه محرم سال 99

عکس نوشته محرم 99

بخون ای دل که دشتستون صدا شه
کمی فایز بخون دردم دوا شه
ملایک نوحه خوانان حسینند
بخون والله خدا هم از خداشه

مرتضی شاهمندی

محرم آمد و دلها غمین شد                   غم و عشق وبلا با هم اجین شد

حسین آماده بهر جانفشانی است             دوباره فاطمه قلبش حزین شد

*** پروفایل محرم 99 ***

مریم توفیقی

ضریح تو داره عطر گل یاس 

 نوازش های دستت میشه احساس 

 کی میدونه آقا پر میشه شاید.

شبا سقا خونه ات با مشک عباس ...  

*** پروفایل محرم 99 ***

جلیل صفربیگی

ان روز حسین یک صدا زینب بود

آیینه ی غیرت خدا زینب بود

زینب زینب زینب زینب زینب

آن روز تمام کربلا زینب بود

*** پروفایل محرم 99 ***

آن روح زلال و صیقلی زینب بود

آیینه ی غیرت علی زینب بود

هر چند امام و مقتدا بود حسین

پیغمبر کربلا ولی زینب بود

محمد روحانی (نجوا کاشانی)

*** پروفایل محرم 99 ***

جانـت بـه کــویــر  تفتــه دریـا بخشید 

هفتاد و دو گل ، به  متن صحرا بخشید

بـــا جلـــوه ی کــربـلای عـاشـورایی

خـون تــو بـه رنگ سرخ معنا بخشید

*** پروفایل محرم 99 ***

تـا هست جهــان شـور محــرم باقیست

این جلوه ی جان در همه عالـم باقیست

ازنـالـه ی  نـیـنــوای یـاران  حسـیـن

همواره به لب زمـزمه ی غم باقیست

*** پروفایل محرم 99 ***

جلیل صفر بیگی

انگار تمام شهر تسخیر شده

بنگاه فروش غل و زنجیر شده

از چارطرف حرمله ها آمده اند

بازار پر از نیزه و شمشیر شده

*** پروفایل محرم 99 ***

سجاده به دوش ها همه آمده اند

آن حلقه به گوش ها همه آمده اند

ذی الحجه و مکه و محرم نزدیک
شمشیر فروش ها همه آمده اند

*** پروفایل محرم 99 ***

فریاد حسین را شنیدیم همه

از کوفه به سوی او دویدیم همه

رفتیم به کربلا ولی برگشتیم

از شمر امان نامه خریدیم همه

*** پروفایل محرم 99 ***

جواد منفرد

چشمان زمین دوباره تر خواهد شد

ماه از سر شب بدون سر خواهد شد

تاریخ دوباره به خودش می لرزد

شق القمری بزرگتر خواهد شد

*** پروفایل محرم 99 ***

خورشید نشسته بر درت ای کوفه

غافل شدی از دور و برت ای کوفه

امروز فرات را به رویش بستی

ای خاک دو عالم به سرت ای کوفه

*** پروفایل محرم 99 ***

این نیزه مرا به عشقتان میدوزد

در عمق وجود شعله می افروزد

امسال اگرچه در زمستانم باز

از بردن اسم تو لبم می سوزد

*** پروفایل محرم 99 ***

سعید حدادیان

العطش

 حرف دل آب را کجا می زد مشک

سرتا سر کربلا صدا می زد مشک

تیری آمد به قلب عباس (ع) نشست

چون طفل رباب دست و پا می زد مشک

*** پروفایل محرم 99 ***

جواد منفرد

یاد آور لحظه های دردند عمو

شبهای اسیری ام چه سردند عمو

دیشب سر نی فقط سرت را دیدم

آغوش تو را چه کار کردند عمو؟!

*** پروفایل محرم 99 ***

مریم حقیقت

زمین دشت شقایقهای پرپر
وچشم آسمان از رفتنش تر
برای وسعتش دنیا قفس بود
به سمت عاشقی پر زد کبوتر

*** پروفایل محرم 99 ***

قلندر وار از درمان گذشتند
از آب وآتش وطوفان گذشتند
کبوترهای زخمی تشنه بودند
به نام عاشقی از جان گذشتند

*** پروفایل محرم 99 ***

در حنجره ی زمانه تابید اصغر
هی گریه نکرد! هی ننالید اصغر
دیگر نگران نباش آرام بگیر
آسوده تر از همیشه خوابید اصغر

*** پروفایل محرم 99 ***

زمین از اشتیاقش کم نمی کرد
غم نان گونه اش را نم نمی کرد
غم مشک وعلمدار آتشش زد
زمانه قامتش را خم نمی کرد

*** پروفایل محرم 99 ***

محمدعلی مجاهدی

خورشید بر این تیره مغاک افتاده ست؟

یا بر سر نی ان سر پاک افتاده ست؟!

بر عرش نی از تلاوت او پیداست

هفتاد دو سوره روی خاک افتاده ست

*** پروفایل محرم 99 ***

منیره هاشمی

تدبیر خدا
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد

سجّاد که سجّاده به او دل می‌بست
تدبیر خدا بود که در تب باشد

*** پروفایل محرم 99 ***

اسد اللّه‏ خدّامى

آن دَم که فتاد دست پیغمبرِ آب  
یک قطره عطش نبود در باور آب

گلهاى خدا زتشنگى پژمردند  
اى خاک تمام کربلا بر سر آب

*** پروفایل محرم 99 ***

سید حسن حسینی

عالم ، همه خاک کربلا بایدمان
پیوسته به لب ، خدا خدا بایدمان

تا پاک شود ، زمین ز ابنای یزید
همواره حسین ، مقتدا بایدمان

*** پروفایل محرم 99 ***

زهره موسوی

در دشت بلا قحطی ایمان شده است
هر دیو و ددی نماد انسان شده است!

مردان همه سر به نیزه ها بخشیدند
سالار زنان بی سرو سامان شده است

*** پروفایل محرم 99 ***

محمد صادق رسولی

در معرکه، تفسیر شهادت می‌کرد
در اوج عطش داشت روایت می‌کرد

لا حول و لا قوة الا بالله
هم مرگ به او سخت حسادت می‌کرد

*** پروفایل محرم 99 ***

سرشارترین شعر خدایی؛ زینب

اسطورۀ طاقت و حیایی؛ زینب

تو زینت نقطه‌های بسم‌الله‌ وُ

تفسیر فصیح کربلایی؛ زینب

*** پروفایل محرم 99 ***

آن کودک استوار را باور کن

لب‌تشنۀ بی‌قرار  را باور کن

تکلیف عطش برای او حتمی شد

شش‌ماهۀ روزه‌دار را باور کن

*** پروفایل محرم 99 ***

عبدالرحیم سعیدی راد

یک روز ترانه ساز خناس شدن

یک روز حماسه ساز احساس شدن

پس کی باید علی اکبر بودن؟

پس کی باید حضرت عباس شدن؟

*** پروفایل محرم 99 ***

محمدرضا سهرابی نژاد

آن نخل به خون طپیده را،می بوسید

ان مشک ز هم دریده را می بوسید

خورشید،کنار علقمه خم شده بود

دستان ز تن بریده را می بوسید!!

*** پروفایل محرم 99 ***

محمد علی مجاهدی( پروانه)

 از قهر تو ،شاهین قدر پر ریزد

وز هیبت تو ،شیر فضا بگریزد

ماند به تو کوه،اگر به رفتار اید!

دریا به تو می ماند ،اگر برخیزد!

*** پروفایل محرم 99 ***

سیّد حسن حسینی

 دریا به طلب از برهوت تو گذشت

یک قافله نعره در سکوت تو گذشت

ان روز اگر چه تشنه بودی ، امّا

صد رشته قنات در قنوت تو گذشت

*** پروفایل محرم 99 ***

مهدی فخارزاده

دفتر گل
در دفتر گل، ورق ورق گوهر بود
از اشک، سرانگشت نگاهم تَر بود

چیزی که به من توان زاری می‌داد
قنداقة خونـین عــلی‌اصغــر بــود

*** پروفایل محرم 99 ***

احد ده‌بزرگی

پیراهنی از زخم، به تن دوخته است
این رسم، ز حضرت غم آموخته است
ای سـرو تمــاشاییِ ایــمان، عبـاس!
دل، شعله به شعله، در غمت سوخته است

*** پروفایل محرم 99 ***

محمد سین امیدی

خونی که ز پیشانی او جاری شد
سرسبــزترین بهارِ بـیداری شد

آن سر که به روی نیزه‌ها گشت بلند
آیینــة روشن فــــداکاری ش‍‍‍‍‌‌ـــد

*** پروفایل محرم 99 ***

کاظم علیپور

می‌توان مانند کوهی درد بود
شام با یک قافله شب‌گرد بود

می‌‌توان چون شیر دشت کربلا
نام زینب داشت، اما مرد بود

*** پروفایل محرم 99 ***

دلم دریاچه ی غم شد دوباره
قد آیینه ها خم شد دوباره
صدای سنج و دمام اومد از دور
بخون ای دل محرم شد دوباره

*** پروفایل محرم 99 ***

 زدرد غربت تو شهر،غرق آهم شد
نگاه گرمِ تو از دور در نگاهم شد

همین که نام تو بردم شکست دندانم
سلام دادم و تنها همین گناهم شد

*** پروفایل محرم 99 ***

چه زود مردم کوفه عمارتم دادند
بلند مرتبه قصری که قتلگاهم شد

وفای امت کوفی نماز مغرب بود
عشا نیامده این قوم سد راهم شد

*** پروفایل محرم 99 ***

فریب مردم پیمان شکن نباید خورد
میا که بیعت نامردمان سپاهم شد

تمام شهر مرا از امان خود راندند
به غیر خانه طوعه که سر پناهم شد

*** پروفایل محرم 99 ***

چه سخت غربت شب را به روز آوردم
زلال صورت ماهت،هلال ماهم شد

به این امید که گودال، قسمتت نشود
به کوچه ای ته گودال، حربگاهم شد

*** پروفایل محرم 99 ***

سرم قناره قصابخانه ها را دید
گمان کنم که همین با تو وعدگاهم شد

سخن ز کشتن وتمرین سر بریدن بود
و شاهد سخنی ناسزا الاهم شد

*** پروفایل محرم 99 ***

زگوشوار و گلوبند حرفها دارند
و بی حیاتر از این خصمِ روسیاهم شد

از این اراذل و اوباش هر چه می آید
زمان هرزگی دشمن تباهم شد

*** پروفایل محرم 99 ***

قسم به چادر زینب میا به کوفه حسین
که وقت غارت معجر دگر فراهم شد

تو را به فاطمه سوگند سیدی برگرد
که زخم سینه زهرا بدون مرهم شد

*** پروفایل محرم 99 ***

کارش میان معرکه بالا گرفته بود
‏شمشیر را به شیوۀ مولا گرفته بود

‏تنها میان مردم بیعت فروش شهر
‏انبوه کینه دور و برش را گرفته­ بود

*** پروفایل محرم 99 ***

‏دلواپسی غریبی امروز خود نبود
‏اما دلش به خاطر فردا گرفته ­بود

‏دیدی که از ارادت دیرینه حسین
‏یک کوفه زخم در بدنش جا گرفته­ بود

*** پروفایل محرم 99 ***

‏با سنگ پای بیعت او مهر می زدند
‏باور نكرد از همه امضا گرفته ­بود

‏این شهر خواب بود و ندانست قدر او
‏هو شب بوای مردمش احیا گرفته­ بود

جرمش چه بود؟ نسبت نزدیک با علی
‏أن شعله ­ها برای همین پاگرفته بود

*** پروفایل محرم 99 ***

خبر آمد که ز معشوق خبر می آید
ره گشایید که یارم ز سفر می آید

کاش می شد که ببافند کمی مویم را
آب و آیینه بیارید پدر می آید

نه تو از عهده ی این سوخته بر می آیی
نه دگر موی سرم تا به کمر می آید

جگرت بودم و درد تو گرفتارم کرد
غالبا درد به دنبال جگر می آید

*** پروفایل محرم 99 ***

راستی گم شده سنجاق سرم، پیش تو نیست!
سر که آشفته شود حوصله سر می آید

هست پیراهنی از غارت آن شب به تنم
نیم عمامه از  آن بهر تو در می آید

*** پروفایل محرم 99 ***

به کسی ربط ندارد که تو را می بوسم
غیر من از پس کار تو که برمی آید؟

راستی! هیچ خبر دار شدی تب کردم؟
راستی! لاغری من به نظر می آید؟

*** پروفایل محرم 99 ***

راستی! هست به یادت دم چادر گفتی
دختر من! به تو چادر چقدر می آید

سرمه ای را که تو از مکه خریدی، بردند
جای آن لخته خونی که ز سر می آید

*** پروفایل محرم 99 ***

 زینبم، عقل پریشان من است
عشق، سرگشته و حیران من است

رو کنم برگه ی دیگر در عشق
وقت جانبازی طفلان من است

*** پروفایل محرم 99 ***

روز عشق است کنون این دو غزل
بهترین گفته ی دیوان من است

دو غزاله به منای تو حسین
در ره عشق تو قربان من است

*** پروفایل محرم 99 ***

دو ثمر یا دو پسر یا دو قمر
شاهد یکدلی جان من است

یکدلم با تو که داغ دو گلت
مانده بر این دل سوزان من است

*** پروفایل محرم 99 ***

این دو گل را به تو من هدیه کنم
این دو گل کل گلستان من است

خون گرمی که به راه تو دهند
خنکی دل عطشان من است

*** پروفایل محرم 99 ***

گفته ام با پسرانم هر شب
که حسین، اول و پایان من است

داده ام در س بر آنان توحید
که حسین مذهب و ایمان من است

*** پروفایل محرم 99 ***

شیرشان دادم و می گرییدم
که بدانید حسین جان من است

درس تفسیر بر آنان دادم
که حسین معنی قرآن من است

*** پروفایل محرم 99 ***

دو غلامند نه خواهرزاده
این همان درس دبستان من است

اذن قربان شدن طفلانم
خواهش این دل سوزان من است

*** پروفایل محرم 99 ***

 هرکه خواهد بخدا بندگی آغاز کند
باید عبداللَهی احساس خود ابراز کند
کیست این طفل که در کودکی اعجاز کند
قدرت فاطمی اش بُرده به بابا حَسَنش

*** پروفایل محرم 99 ***

کیست این طفل که تفسیر کند مردن را
سهل انگاشت به میدان عمل رفتن را
غیرت حیدری اش ریخت بهم دشمن را
یازده ساله ولی لایق رهبر شدنش
واژه ای نیست به مداحی این آزاده

*** پروفایل محرم 99 ***

چه مقامی است خدا داده به آقازاده
از کجا آمد و راهش به کجا افتاده
دامن پاک عمو بود از اول وطنش
بی زِرِه آمد و جان را زِ ره قرآن کرد

*** پروفایل محرم 99 ***

بی سپر آمد و دستش سپر جانان کرد
بی رجز آمد و ذکر عمویش طوفان کرد
بی کفن بود ولی خون تنش شد کفنش
از حرم آمدنش لرزه به لشگر انداخت

*** پروفایل محرم 99 ***

جان خود را سپر جان عمو جانش ساخت
ای بنازم به مقامش که چه جایی جان باخت
مثل شش ماهه شده شیوۀ جان باختنش
بی درنگ آمد و بر پرچم دشمن پا زد

*** پروفایل محرم 99 ***

خوب در معرکه فریاد سرِ اعدا زد
بوسه بر روی عمو از طرف بابا زد
بوسه زد نیزۀ بی رحم به کام و دهنش
چه پذیرایی نابی است در این مهمانی

*** پروفایل محرم 99 ***

خنجر و نیزه و شمشیر و سنان شد بانی
عاقبت هم شده با تیر سه پر قربانی
پَرت شد با سرِ نیزه سوی دیگر بدنش
همچو بابا همه اسرار نهان را می دید

*** پروفایل محرم 99 ***

بر تن پاک عمو تیر و سنان را می دید
او لگد خوردن دندان و دهان را می دید
دید در هلهله ها ضربه به پهلو زدنش
مَحرم سِر شد و اسرار نهان افشا شد

*** پروفایل محرم 99 ***

دید تیر آمد و بر قلب عمویش جا شد
ذکر ((لا حول)) شنید و همه جا غوغا شد
در دو آغوش حسین و حسن افتاد تنش

*** پروفایل محرم 99 ***

تیغی آمد به سر او سر و سامانش داد
زودتر از همه کس رأس به دامانش داد
لب خندان پدر آمد و درمانش داد
مادرش فاطمه آمد به طواف بدنش

*** پروفایل محرم 99 ***

 قد کشید و بلند بالا شد
تا فلک پر زد و مسیحا شد

*** پروفایل محرم 99 ***

به همین قدر اکتفا فرمود
بند کفش اش نبست و موسی شد

آب و آیینه را خبر بکنید
رخ داماد عشق زیبا شد

*** پروفایل محرم 99 ***

دست و پا زد که یعنی این جایم
علت این بود زود پیدا شد

طفل معصوم گفت تشنه لبم
همه جا شرم مال سقا شد

*** پروفایل محرم 99 ***

نوه ی مرتضی و فاطمه بود
زائر مرتضی و زهرا شد

صبح پایش رکاب را پس زد
عصر قدش چو قد آقا شد

*** پروفایل محرم 99 ***

چند ابرو اضافه بر رخ داشت
یا سم اسب بر رخش جا شد؟

ارباً اربا شد از درون بدنش
این حسن زاده پور لیلا شد

*** پروفایل محرم 99 ***

سخت پیچیده است پیکر او
علت مرگ او معما شد

قاتلی دور دست خود تاباند
زلفش از پیچ بس چلیپا شد

*** پروفایل محرم 99 ***

دست خط پدر غمش را برد
یک دهه پیش از این گره وا شد

بازویش زیر سم مرکب رفت
دست خط مبارکی تا شد

*** پروفایل محرم 99 ***

سنگ بازی شده است با سر او
چون چو طفلان سوار نی ها شد

سر مپیچ از عمو بده بوسه
گردنت گر چه بی مدارا شد

رو به قبله کند چگونه تو را
بندهایت ز یکدگر وا شد

*** پروفایل محرم 99 ***

 آه از آن ساعت که طفل تشنه لب
لب گشود از خنده در اوج طلب

کربلا گفتم٬ کران را گوش نیست
ور نه از غم بلبلی خاموش نیست

*** پروفایل محرم 99 ***

بلبلان چَه چَه ز ماتم می زنند
روز و شب از کربلا دم می زنند

هر نظر بر غنچه ای تر می کنند
یادی از غوغای اصغر می کنند

*** پروفایل محرم 99 ***

هر زمانی می روم در باغ ها
می گدازد دل ز یاد داغ ها

غنچه می بینم دلم پر می زند
بوسه بر قنداق اصغر می زند

*** پروفایل محرم 99 ***

گفت: یا مولا منم قربان تو
جان من گردد  بلا گردان تو

گفت: بابا٬ بی برادر مانده ای؟
بی کس و بی یار و یاور مانده ای؟

*** پروفایل محرم 99 ***

گر تو تنهائی٬ بگو من کیستم؟
اصغرم٬ اما نه٬ اصغر نیستم!

ای پدر حرف مرا در گوش گیر
خیز و این قنداقه در آغوش گیر

*** پروفایل محرم 99 ***

خیز و اسماعیل را آماده کن
سجدۀ شکری بر این سجاده کن

خیز و با تعجیل٬ میدانم ببر
بر سر نعش شهیدانم ببر

*** پروفایل محرم 99 ***

تا بپیوندم به خیل لاله ها
تا نسوزم بیش از این از ناله ها

من مگر سبط پیمبر نیستم؟
از جوانان تو کمتر نیستم

*** پروفایل محرم 99 ***

تشنه ام٬ اما نه بر آب فرات
آب می خواهم٬ ولی آب حیات

آب در دست کمان دشمن است
تیر آن نامرد احیای من است

*** پروفایل محرم 99 ***

می سزد فرزند قربانی کنی
تیر را دعوت به مهمانی کنی

عید قربان خون خضابم می کند
تیر چون سرب مذابم می کند

*** پروفایل محرم 99 ***

آتش اقیانوس را آواز داد
آخرین ققنوس را پرواز داد

خون اصغر آسمان را سیر کرد
خواب زینب را چه خوش تعبیر کرد

*** پروفایل محرم 99 ***

ای که صدها غزل از هر نظرت می ریزد
می روی پای تو اشک پدرت می ریزد

می روی و دل بابا به تپش می افتد
دل شیدایی من پشت سرت می ریزد

*** پروفایل محرم 99 ***

رحم کن بر پدر محتضرت می میرد
آسمان بر سرم از این سفرت می ریزد

پشت دشمن ز رجز خوانی تو می لرزد
جگر از نعره ی هل من نفرت می ریزد

*** پروفایل محرم 99 ***

تیغ هرکس بخورد بر سپرت می شکند
خون هرکس که شده حمله ورت می ریزد

به سرت تیغ فرود آمد و از هم واشد
خون ز پیشانی قرص قمرت می ریزد

*** پروفایل محرم 99 ***

*** پروفایل محرم 99 ***

وای از آن دم که تو از اسب می افتی به زمین
گله ای گرگ ز هر سو به سرت می ریزد

چقدر نیزه به پهلوست خدا می داند
آنقدر هست که خون از جگرت می ریزد

*** پروفایل محرم 99 ***

صید صد نیزه و تیری کمی آرام بگیر
دست و پا گر بزنی بال و پرت می ریزد

جسم تو مثل خبر در همه جا پخش شده
بخش بخش از سر نیزه خبرت می ریزد

*** پروفایل محرم 99 ***

خواستم در بغلم گیرمت اما دیدم
پاره پاره تن زیر و زبرت می ریزد

تکه تکه به عبا می برمت اما حیف
به تکانی بدن مختصرت می ریزد

*** پروفایل محرم 99 ***

 جز تو به فکر خیمه گاهم هیچ کس نیست
بعداز تو آب آور بخواهم هیچ کس نیست

پای شریعه  لشکرم  را دادم از دست
جز یک حرم زن، در سپاهم هیچ کس نیست

غربت سراغم آمد عباسم  که می رفت
غیر از علی اصغر، گواهم هیچ کس نیست

زیر بغل های مـرا باید بگیری
من  داغ دیدم عذرخواهم هیچ کس نیست

*** پروفایل محرم 99 ***

تنها شدم اطرافم اما ازدحام است
هم هست یعنی آشنا هم هیچ کس نیست

بی دست می شد کــــاش دسـتم را بگیری
حالا که بی تو تکــیه گاهم هیچ کس نیست

فرقت شکسته با علی فرقی نداری
پاشیده تر از جسم ماهم هیچ کس نیست

*** پروفایل محرم 99 ***

 دستی افتاد ز تن، دست دگر یاری کن
گرچه بی تاب شدی خوب علمداری کن

مشک! نومید مشو، تا به حرم راهی نیست
تو در این معرکه ی درد مرا یاری کن

تیر! در چشم برو، لیک سوی مشک میا
به هوای سر زلفش تو هواداری کن

تیر بر مشک نه، بر این جگر تشنه نشست
عشق! ساکت منشین با دل من زاری کن

چشم! دیدی علم و مشک به خاک افتادند
قطره ی اشک تو در غربت من جاری کن

بانوی تشنه لبان! دست روی سینه مَنِه
لااقل بهر من سوخته دل کاری کن

آب را تا به در خیمۀ اصغر برسان
بعد آن بر من بی دست عزاداری کن

*** پروفایل محرم 99 ***

 باور نمی کنم سر نیزه سرت بُود
این تکه پاره ها به زمین پیکرت بُود

باید کفن به وسعت صحرا کنم تو را
هر جا نظاره میکنم بدن اطهرت بُود

باور نمی کنم که تو باشی برادرم
تنها میان دشمن دون خواهرت بُود

حالا که روی نیزه شدی پس نگاه کن
باران خنجر است که بر حنجرت بود

باور نمی کنم که به انگشت ساربان
ای جان من فدای تو انگشترت بُود

حتی ز خواهرت تو مکن این سوال را
پس خواهرم چه شد که چنین معجرت بُود

باور نمی کنم که دو دست کنار آب
دستان ساقی حرم لشگرت بُود

باور نمی کنم که به دستان خونی ات
شش ماهه ی بریده گلو اصغرت بُود

ای از قفا بریده سرت را عدوی تو
سمت کدام خیمه نگاه ترت بُود

باور نمی کنم که تو تسبیح وا شده
این پیکر تنیده به خون اکبرت بُود

قدری اذان بگو که نگویند خارجی است
زیرا کنار رأس تو پیغمبرت بُود

در این طرف نظاره مکن ای برادرم
آتش گرفته موی سر دخترت بُود

باور نمی کنم که به گودال قتلگاه
این خانم خمیده ترین مادرت بُود

*** پروفایل محرم 99 ***

روایت است كه چون تنگ شد بر او میدان
فتاده از حركت ذوالجناح وز جولان

هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید

نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت
نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت

كشید پــا ز ركـاب آن خلاصه ی ایجاد
 به رنگ پرتو خورشید، بر زمین افتاد

بلند مرتبه شاهی ز صدر ِ زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد

با لب عطشان، خسته در میدان
هزار و یک غم داری
رأس تو بر نی، میکند ره طی
زگیسو پرچم داری
تویی تویی، ذکر لب جن و ملک
ثمره ی باغ فدک
یا لیتناکنامعک
حسین من آقام آقام آقام حسین من
دارد از ایمان، باغ دلهامان، شکوفه های احساس
میرویم هرشب، با دل زینب، کنار کف العباس
ضریح تو، از باغ گل زیباتره
از عاشقا دل میبره
مهد دعای اصغره
حسین حسین حسین
عباس من آقام آقام آقام عباس من
درمناجاتی، باب حاجاتی، مگر به این شک داری
از چه ای سقا، با قد رعنا، تو قبر کوچک داری
دلم میخواد، به کربلایتو برم
بیام کنار اون حرم
تو سرداب تو جون بدم
اباالفضل، اباالفضل...
تیغ تو خوش بود، حرمله کش بود، اگر به میدان بودی
چشم تو حالا، خفته در صحرا، امید طفلان بودی
برادرم در خاک و خون نشسته ای
پشت مرا شکسته ای، زخم سرت نبسته ای
حسین من آقام آقام آقام حسین من
از مزار تو از دیار تو، بوی خدا می آید
مرغ دل هر شب، بر لبش یا رب
به کربلا می آید
منم منم، فدایی سپاه تو

غلام روسیاه تو
امید من پناه تو

المنة لله که دلم افتاده زیر قدمت

غرق تو موج کرمت

ممنونتم  گره زدی دل منو با حرمت

حرم نگو بهشتمه تموم سر نوشتمه

تا که میام آروم بشم بازم هواییم می کنی

یا جون میدم تو مجلست یا کربلاییم می کنی

حسین (تکرار)

یا سیدالشهدا

حسین حسین وای (3)

سینه هر سینه زنی پر شده از سوز غمت

از روضه های ماتمت

آرزوشه سینه زنون جون بده توی حرمت

عشق تو تو وجودمه بسته به تار و پودمه

خیال روی تو رو با گریه مجسم می کنم

با گریه دنیا رو یه روز ماه محرم می کنم

حسین (تکرار)