دستگیری قاتل کارگر افغان در خواب

به گزارش خبرنگار جنایی جام‌جم، کارگر جوان افغان صبح 24 آذر امسال در ساختمان نیمه کاره‌ای در محله تهرانسر زخمی شده و بعداز انتقال به بیمارستان فوت شد. بررسی‌ها نشان می‌داد آثار ضربه‌های چاقو روی سر، کمر و دست او وجود داشته است.
این در حالی بود که زنی که در همسایگی ساختمان نیمه‌کاره بود با مراجعه به پلیس راز قتل را فاش کرد و مدعی شد مقتول در جریان درگیری با یکی از کارگران ساختمان کشته شده است. او به ماموران گفت: مقتول با مردی درگیر شده بود و صدای زنی را می شنیدم که می گفت: «احمد ولش کن.» در ادامه پنج نفر از کارگران بازداشت شدند و در جریان تحقیقات گفتند قاتل مرد ایرانی به نام احمد است که برای مصرف شیشه به ساختمان نیمه‌کاره می‌آمده و خانه‌اش مقابل همان ساختمان است. ماموران برای دستگیری احمد به خانه پدری‌اش رفتندکه او ناپدید شده بود تا این‌که یک روز بعد از جنایت ماموران متوجه مرد قوی هیکلی شدند که وارد خانه پدری احمد شد. با بررسی مشخصات مرد جوان مشخص شد، او همان قاتل فراری است که ماموران با دستور قضایی وارد خانه‌شان شده و او را در خواب دستگیر کردند. متهم دیروز برای تحقیقات به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و مدعی بود قصد قتل را نداشته، چون مرد افغان به او و افراد ایرانی توهین و فحاشی کرده است، عصبانی شده و او را زخمی کرده بود و فکر نمی‌کرد باعث قتل او شود. او به اتهام مباشرت در قتل عمدی به اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل شد.

از مقتول کینه به دل داشتم
احمد 34 ساله کنج اتاق بازجویی نشسته و مدام می‌گوید مشکلات روحی دارم، معتاد به شیشه‌ام و تحت تاثیر توهم مرتکب قتل شدم. او در گفت‌و‌گویی با جام‌جم به تشریح این جنایت پرداخت که در ادامه می‌خوانید.
مقتول را می‌شناختی؟
دو هفته قبل با مقتول و دیگر کارگران ساختمان نیمه کاره آشنا شدم و برای مصرف شیشه و هروئین به آنجا می‌رفتم.
چه کاره‌ای؟
قبلا تحصیلدار شرکت بودم و اکنون پیک موتوری هستم.
با هم اختلاف داشتید؟
یک‌بار که به محل کار مقتول رفته بودم او به من و ایرانی‌ها بد و بیراه گفت و فحاشی کرد. دعوایمان با میانجیگری همکارانش پایان یافت و به خانه رفتم، اما از او کینه داشتم.
از روز جنایت بگو.
ساعت 7 صبح شیشه مصرف کرده وبا برداشتن چاقوی کارفرمایم در دفتر پیک به ساختمان نیمه‌‌کاره رفته و آنجا با کارگر افغان دعوایم شد. او همچنان به من و ایرانی‌ها فحاشی و بدگویی می‌کرد، چون شیشه مصرف کرده بودم صدایی مرموز گفت او را بکش. من هم با چاقو او را زدم.
بعد از فرار کجا رفتی؟
به خانه خواهرم رفتم. پدرم گفت آن کارگر زنده است و من به خانه بازگشتم که دستگیر شدم.
سابقه داری؟
به خاطر دعوا دو بار به زندان افتادم و یک‌بار هم سال 92 به خاطر موادمخدر زندانی شدم. همه دعواهایم به‌خاطر دخترانی بود که افراد به آنها متلک می‌گفتند، با افراد مزاحم درگیر می‌شدم.