بررسی ابعاد سیاسی - اجتماعی راهپیمایی اخیر مردم تهران در گفت‌وگو با دکتر خرمشاد

جامعه‌شناسی «4 آذر»

پس از اغتشاشات صورت گرفته در برخی شهرهای کشور به بهانه اجرای طرح سهمیه‌بندی بنزین، شهرهای مختلف کشور شاهد تجمعات باشکوهی در محکومیت این اغتشاشات بود که نقطه اوج آن روز دوشنبه در تهران صورت گرفت. مردم در این راهپیمایی‌ها علاوه بر اعتراض به شرایط اقتصادی کشور حمایتشان از نظام و رهبری را ابراز کرده و به این ترتیب صف خود را از اغتشاشگران جدا کردند. گزارش‌های منتشر شده از این راهپیمایی‌ها حکایت از آن داشت که حاضرین بیشتر از اقشاری بودند که اتفاقا در حال تحمل بیشترین فشار ناشی از تصمیمات نادرست اقتصادی دولتمردان هستند اما در عین معترض بودن به این شرایط، صف خود را از اغتشاشگران جدا کرده و از انقلاب و نظام حمایت می‌کنند. در گفت‌وگویی به دکتر محمدباقر خرمشاد، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه به بررسی ابعاد مختلف این راهپیمایی‌ها به لحاظ جامعه‌شناسی و مختصات مردمی که در این تجمعات حاضر شدند پرداخته‌ایم.
کد خبر: ۱۲۳۹۳۲۳

مختصات مردمی که در راهپیمایی 4 آذر و راهپیمایی‌های مشابه آن در سراسر کشور حضور داشتند به لحاظ طبقه اجتماعی، اقتصادی و دغدغه‌ها چیست؟
بهتر است در ابتدا به این سوال پاسخ دهیم که پایگاه اجتماعی و طبقاتی انقلاب ایران در سال 57 چه بود؟ تقریبا تمام ناظران عینی که انقلاب ایران را از نزدیک مورد مطالعه قرار دادند معتقد بودند پایگاه اجتماعی انقلاب شامل طبقه متوسط و متوسط به پایین جامعه بود. طبقه بالای آن زمان یا علاقه‌ای به‌وقوع انقلاب نداشت یا اگر تمایل داشت نمی‌توانست با اسلامی بودن آن کنار بیاید. بنابراین به تعبیری تلاش می‌کرد با روشی محافظه‌کارانه و تلاش برای حفظ وضع موجود، اتفاقی در ایران نیفتد.
شاید مهم‌ترین ابزار انقلاب اسلامی برای بقا و مقاومت در مقابل فشارهای قدرت‌های بزرگی که منافع آنها با انقلاب ایران در تعارض بود صرفا توان بسیج تظاهراتی بود که در مقاطع مختلف داشت و البته توان بسیج مشارکتی به مفهوم بسیج انتخاباتی که توانست در مقاطع مختلف به آن سامان دهد و در زمان‌هایی که فشار بیرونی از جمله فشارهای غرب به‌ویژه آمریکا بیشتر می‌شد این بسیج مشارکتی- تظاهراتی توانست در برابر این نوع فشارها مقاومت کند.
اما بعد از گذشت یک دهه از انقلاب به‌خصوص بعد از جنگ، سیاست‌های اشتباه اجتماعی، اقتصادی مسؤولانی که به قدرت رسیده بودند باعث شد دولت‌های حاکم بر ایران از این پایگاه اجتماعی فاصله بگیرند.
به‌عنوان مثال در انتخاباتی که در دوران جنگ برگزار شد تقریبا شعار تمام جناح‌ها در راستای طبقه متوسط و متوسط به پایین تنظیم شده بود اما بعد از آن حتی فضاهای انتخاباتی به سمت طبقه متوسط و متوسط رو به بالا رفت و باعث تغییراتی در پایگاه طبقاتی انقلاب شد.
این پدیده شامل حوزه‌هایی مانند عدالت، توزیع درآمدها و تقسیم منابع می‌شود که باعث می‌شود دشمن بیرونی انقلاب ایران اعم از اپوزیسیون داخلی که در خارج از کشور هستند و اپوزیسیون خارجی مانند آمریکا بعد از مدتی به این جمع‌بندی برسند که صرفا با تشویق طبقه متوسط و متوسط به بالا برای شورش، توان فشار آوردن جدی بر ایران را ندارند.
تجربه سال88 باعث می‌شود آنها به این جمع‌بندی برسند که نداشتن پشتوانه مردمی در اقشار فرودست در آن مقطع علت عدم دستیابی آنها به اهدافشان بوده است، به همین دلیل به این رسیدند که اگر بتوانند این طبقه را مورد توجه قرار دهند می‌توانند با توجه به زمینه‌های داخلی پیش آمده از جمله فساد، پروژه ناتمام 88 را سامان دهند.
در اعتراضات سال 88 طبقات متوسط و متوسط به بالا پای کار بودند و نوعا هم طرفداران نظام را به تمسخر می‌گرفتند، اما در اغتشاشات اخیر طبقات بالای جامعه حضور نداشتند.
چنین اتفاقی نشان می‌دهد که بین سال 88 تا 98 اپوزیسیون به جای سرمایه‌گذاری بر نارضایتی طبقات متوسط و متوسط به بالا به سرمایه‌گذاری بر طبقات متوسط و متوسط به پایین روی آورده است، حتی سوگیری تحریم‌ها هم فشار بسیار براین طبقه است.
راهپیمایی 4 آذر و نهم دی 88 همین‌گونه بود هر چند که از جهاتی جنس‌شان متفاوت بود.
نسبت تجمع‌کنندگان 4 آذر با مسأله گرانی و بنزین همچنین با دولت، حکومت، انقلاب و اغتشاشگران چه بود؟
در راهپیمایی روزهای گذشته به رغم همه اشتباهات داخلی در لرزاندان پایه‌های حمایتی مردم، همان طبقات اجتماعی متوسط و متوسط به پایین با درک درستی از وضعیت داخل در قالب فضای بین‌المللی و منطقه‌ای دوباره به رغم گلایه‌مندی و رنج کشیدن و حتی عصبانی بودن، مانند یا بهتر از سال 88 تکلیف چند دوگانه را مشخص کردند.
دوگانه‌هایی از جمله تفکیک بین نظام با دولت. مردم با راهپیمایی خود نشان دادند که به رغم اشتباهات در دولت‌های مختلف این آسیب‌پذیری‌ها را به حساب نظام نمی‌گذارند. قاطبه مردمی که از اقشار متوسط و متوسط به پایین بودند حساب خطاهای درونی که مستحق فریاد زدن است را با فشارهای بیرونی که مستحق ایستادن است جدا کردند.
حساب این‌که کشور در معرکه‌ای 40 ساله با آمریکا قرار دارد و نباید در بزنگاه تاریخی کشور را به دست آمریکا و دشمنان سپرد جدا کردند. مردم نشان دادند که اشتباهات صورت گرفته در مورد نحوه قیمت‌گذاری بنزین و اعلام آن را نباید با نظام خلط کرد. راهپیمایی مردم نشان داد که باید حساب امنیت که مسأله بسیار اولویت داری است را از موضوعات دیگر جدا کرد.
در ضمن تظاهرات دوشنبه یادآور تظاهرات سال‌های نخست انقلاب و بعد از آن است که در مقاطع حساس بتوان کشور را با بسیج تظاهراتی، از تهدیدات آمریکا و غرب مصون کرد.
برخی معتقدند تجمعاتی مانند آنچه روز دوشنبه در تهران انجام شد باعث سوءاستفاده کسانی می‌شود که مردم را فراموش کرده‌اند. آیا چنین تحلیلی را قبول دارید؟
می‌توان گفت که این تحلیل هم درست است و هم نیست. از این جهت درست است که ممکن است کسانی را این توهم بردارد که مردم ایران درک درستی از خودشان و وضعیت ندارند و فشارهایی که به آنها وارد شده کم است و می‌توان فشارهای بیشتری وارد کرد. چنین افرادی ممکن است پیش خود این‌گونه بگویند که اگر مردم مشکل اقتصادی داشته باشند در این تجمعات شرکت نمی‌کنند. این در حالی است که در ذهنیت فوق‌العاده بصیر و آگاه ملت ایران، این دو موضوع از هم جداست و به نظر می‌رسد در این زمینه مردم از مسؤولان خیلی جلوتر هستند و فهم سیاسی مردم و ظرفیت سیاسی آنها آنقدر بالاست که به رغم فشاری که تحمل می‌کنند برای هدف بالاتر آن‌چنان عمل می‌کنند که آرمان‌ها، ارزش‌ها و عقل و خرد و دوراندیشی حکم می‌کند نه آن‌چنان که برخی کوته‌فکران انتظار دارند.
بنابراین از این جهت درست است که برخی مسؤولان به دلیل فاصله‌ای که از مردم گرفته‌اند و فهمی که نمی‌کنند ممکن است تحلیل‌های اشتباه داشته باشند.
اما این تحلیل از آن جهت درست نیست که مسؤولان باید حساب نارضایتی مردم از عملکرد بد آنها و وجود فساد و پارتی‌بازی و ویژه‌خواری را از حمایت آنها از نظام جدا کنند و بدانند که مردم انتظار علاج مشکلات را دارند. این راهپیمایی‌ها به معنی اعلام رضایت از این مشکلات نبود بلکه مردم سپری در مقابل دشمن ساخته‌اند تا مسؤولان در فضایی امن‌تر و آرام‌تر به وعده‌هایی که داده‌اند عمل کنند.
در این زمینه به نظر می‌رسد مردم خیلی امیدوارتر از برخی مسؤولان هستند. وقتی مردم پای کار می‌آیند و این سپر را می‌سازند که نظام اسلامی و راه امام و شهدا بماند منظورشان این است که این راه به صورت ناب و آن‌طور که در ابتدای انقلاب آرزو می‌شده باقی بماند نه این‌که به صورت تحریف ‌شده و آلوده به فساد.
امید مردم به آینده به رغم این‌که رسانه‌های معاند جمهوری اسلامی تلاش می‌کنند به صورت شبانه‌روزی پمپاژ ناامیدی کنند بسیار بالاست و امیدوارند که همین ایران با همین آدم‌ها و نیروها اصلاح شود و گام‌های خوبی برداشته شود. مردم می‌گویند ما امنیت را تضمین می‌کنیم تا آنچه که وعده داده شده و برای آن قربانیان زیادی داده شده محقق شود.
نتیجه طبیعی این سخن این است که در دولت فعلی کسانی در مسند کارها قرار گیرند که این مسیر را پیش بگیرند و ادامه دهند و احتمالا در انتخابات آینده نیز مردم خودشان در این زمینه گام‌ بر می‌دارند.
اگر بخواهیم جمع‌بندی داشته باشیم به نظر شما راهپیمایان 4 آذر در تهران و همچنین راهپیمایان سایر شهرها، از چه چیزهایی دفاع کردند و چه ‌چیزهایی را نفی کردند؟
راهپیمایان روز دوشنبه حتما از انقلاب اسلامی و آرمان‌های انقلاب و ایران امروز که نقطه مقابل ایالات متحده آمریکاست دفاع کردند و حتما جایگزین‌هایی را که غرب به عنوان حکومت در ایران مطرح می‌کند و در کمال ناباوری از بازگرداندن سلطنت و جانیانی مثل منافقین صحبت می‌کنند قبول ندارند. مردم حتما از امید به آینده و استمرار مسیر درست تعبیه شده توسط انقلاب دفاع کردند ولی حتما آمدنشان خصوصا با شعارهایی که می‌دادند و در دست داشتند به معنی اعلام نارضایتی از برخی اتفاقات رخ داده بود. مردم حتما برخی بی‌تدبیری‌ها در حکومت چه در گذشته و چه در شرایط فعلی را نمی‌پسندند و حتما از عدم کنترل بازار و سیاست‌گذاری‌هایی که نتوانسته با اقتصادی خودبنیاد بر بیکاری و گرانی و فساد غلبه کند و ویژه‌خواری را پایان دهد ناراضی بودند و قطعا انتظار دارند که دولتمردان میان دفاع آنها از نظام و احیانا تصور این‌که این حضور به معنی تایید سیاست‌های آنها بوده خلط نکنند.
در گذشته نیز شاهد تجمعاتی مانند آنچه در روزهای اخیر رخ داد بوده‌ایم، از جمله حماسه 9 دی. این تجمعات به لحاظ جامعه‌شناسی چه آثار و پیامدهایی دارد؟
این‌گونه می‌توان گفت که این تجمعات، قالب تاسیس شده و خلق شده توسط انقلاب اسلامی است و در واقع محصول انقلاب اسلامی است.
بعضی که انقلاب اسلامی را قبول ندارند تلاش می‌کنند خیلی سریع این تجمعات را با انگ پوپولیسم، کنار بگذارند و آن را به یک ضد‌ارزش تبدیل کنند در حالی که اصلا این‌گونه نیست. اگر واقعا این‌گونه است که چنین افرادی ادعا می‌کنند باید پرسید چرا در هیچ‌یک از دیگر حکومت‌های فعلی دنیا که تعداد آنها به بیش از دویست کشور می‌رسد چنین توانی برای بسیج کردن وجود ندارد. این سنت انقلاب اسلامی و این عقلانیت انقلاب اسلامی است که قادر به خلق چنین اتفاقاتی است و اساسا ابزار انقلابیون در مقابل قدرت شاه که به صورت مطلق توسط غرب حمایت می‌شد همین بسیج توده‌های مردم و عقلانیت و مشارکت تظاهراتی بود و بعد از انقلاب هم با همین بصیرت و فکری که در مردم نهادینه شد و جا افتاد ابزار بسیار بزرگی برای مقابله با فشارهای غرب ایجاد شد و جنبه بازدارندگی فوق‌العاده‌ای داشته است.
الان هم مردم و انقلاب اسلامی از این سنت، از این قالب و ساختار به خوبی برای برقراری آنچه که فکر می‌کنند در درازمدت به نفع کشورشان است و به آن اعتماد دارند بهره می‌گیرند. زیبایی کار اینجاست که هم بیرونی‌ها و مخالفان و هم موافقان و کمتر موافقان می‌دانند که نارضایتی‌هایی در میان مردم وجود دارد و مردم نیز از این مساله آگاه هستند ولی به رغم اینها دوباره در همان قالب و همان نهاد و ساختار می‌آیند و رفع خطر می‌کنند و کشور و نظام را از پیچ‌های بزرگ رد می‌کنند.
دیشب من می‌دیدم شهروندی می‌گفت شناسنامه من سفید است و تا کنون در هیچ انتخاباتی شرکت‌ نکرده‌ام ولی الان به این جمع‌بندی رسیده‌ام که بحث امنیت است و باید در این تظاهرات شرکت کنم.
این مطلب را زمانی می‌شود درک کرد که چند ماه قبل یکی از نشریات معتبر اروپایی در مقاله‌ای نوشت که منافقین در آلبانی آموزش‌های چشم درآوردن و گردن شکستن می‌بینند.
در آن زمان این سوال مطرح بود که این آموزش‌ها برای چیست که بعدها خبرهایی آمد مبنی بر این‌که منافقین حاضرند دو میلیون انسان را در ایران بکشند تا بلکه به مقصودشان برسند زیرا احساس می‌کنند در ایران دو میلیون نفر حامی نظام هستند و اگر کشته شوند موانع برطرف می‌شود.
اما این فرد عادی از مردم که آن‌چنان هم از نظام رضایت ندارد این موضوع را حس کرده بود که آنچه در جریان است نه اعتراض که اجرای پروژه ماشین کشتاری است که منافقین و غرب برای ایران تدارک دیده‌اند.
امیدواریم که دولتمردان کشورمان هم این تفکیک را انجام دهند که مردم ایران از برخی عملکردهای آنها ناراضی هستند و طبقات حامی انقلاب در جاهایی از دولت ناراضی هستند و باید سیاست‌هایی اتخاذ شود که رضایت را به طبقات حامی انقلاب و البته همه طبقات اجتماعی ایران برگرداند تا بلکه این انسجام بتواند گام‌های بزرگ‌تری را در آینده برای ایران رقم بزند.

تلاش غرب برای ایجاد اغتشاش، حق اعتراض مردم را ضایع کرد

در واقع یکی از ظلم‌هایی که غرب در حق ملت بالغ ایران انجام می‌دهد این است که فرصت‌های اعتراض را از مردم ایران می‌گیرد به این مفهوم که تلاش می‌کند بگوید حکومت نمی‌گذارد مردم اعتراض بکنند و این در حالی است که به دلیل اقدام غربی‌ها در پارازیته کردن اعتراض و آلوده کردن فضای اعتراض، مردم فرصت اعتراض پیدا نمی‌کنند. اگر دولت و ملت ایران مطمئن باشند که غربی‌ها و عواملشان اعتراضات را پارازیته نمی‌کنند حتما دولت ایران به نام عقل، به نام دین و به نام امر به معروف و نهی از منکر و به نام مردمسالاری، این اجازه را می‌دهد و باید بدهد که مردم در جاهایی که از سیاستی ناخرسندند بیایند و اعتراض کنند و بعد بروند. یعنی در همین حد که دولت متوجه می‌شود مردم اعتراض دارند و مردم هم اعتراضشان را مطرح می‌کنند. ولی متاسفانه الان با کم‌ترین فضای اعتراضی‌، غربی‌ها تلاش می‌کنند این فضای اعتراض را مسموم کنند و به سمت براندازی و صید کردن منافع خودشان منحرف کنند و با این کار خود حق بزرگ ملت ایران و حق بزرگ مردم همه کشورهایی که با غربی‌ها همسو نیستند را ضایع کرده‌اند.

مریم شریف‌زاده

سیاسی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها