پسر جوان پس از فریب دختر جوان، او را آزار داد

دام سیاه برای دختر نخبه

نخبه ایرانی که در کانادا تحصیل می‌کرد، وقتی سوار خودروی گرانقیمت پسر جوان شد نمی‌دانست قربانی توطئه شوم پسر شیطان‌صفت می‌شود.
کد خبر: ۱۲۳۸۰۱۰

به گزارش خبرنگار جام‌جم، جمعه‌شب گذشته مهتاب 29 ساله با مراجعه به کلانتری لویزان از پسر جوانی به نام پیمان به اتهام آزار و اذیت شکایت کرد. مهتاب در اولین ادعای خود گفت: «جمعه‌شب پسری که به‌تازگی با او آشنا شده بودم، با فریب من را به مقابل در خانه‌شان کشاند و بعد به زور دستانم را گرفت و به خانه کشید و مورد آزار و اذیت قرار داد. من به‌تازگی از کانادا برگشته‌ام و بیشتر سال‌های عمرم را در ایران نبودم. برای همین نتوانستم متوجه آدرس خانه شوم و فقط فهمیدم حوالی ستارخان بود.»
دختر جوان شماره پلاک خوروی گرانقیمت پسر جوان را در خاطر سپرده بود و به پلیس اعلام کرد. متهم با توجه به اطلاعات خودرویش شناسایی و مهتاب برای تکمیل پرونده راهی پزشکی قانونی شد. گزارش معاینه پزشکی قانونی حاکی از تایید آزار و اذیت دختر جوان بود و کبودی‌های وسیع در بدن مهتاب و مچ دستانش گزارش شد.
پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و مهتاب روز گذشته در اولین جلسه تحقیقات مقدماتی رو به رئیس شعبه دوازدهم گفت: «دانشجوی فوق دکترای رشته ریاضی در یکی از دانشگاه‌های ونکوور کانادا هستم و دکترای همین رشته را در یکی از دانشگاه‌های معتبر ایران گرفته‌ام. دفاع دکترای من هنوز انجام نشده بود و برای همین سه هفته قبل به ایران آمدم تا بتوانم مدارکم را تکمیل کنم و به کانادا برگردم، اما با این‌که وقت محدودی برای انجام کارهایم داشتم، کارم با مشکل روبه‌رو شد و خیلی ناراحت و نگران شده بودم. در همان حال در خیابان انقلاب مشغول صحبت تلفنی با یکی از دوستانم بودم و از شدت استیصال گریه می‌کردم که یکدفعه پیمان با بنز اس500 جلوی پایم ایستاد و علت حال بدم را جویا شد. رفتار او خیلی مودبانه بود و من را به نوشیدن یک آبمیوه دعوت و با من همدردی کرد و سعی کرد آرامم کند. بعد هم با این‌که خانه ما از خانه آنها فاصله خیلی زیادی داشت من را به خانه رساند و شماره من را گرفت تا بار دیگر همدیگر را ببینیم.»
مهتاب در مورد روز حادثه گفت: «چند روز بعد از اولین دیدار با پیمان بود که او با من تماس گرفت و با هم قرار گذاشتیم. در ماشین او نشستم و مشغول صحبت شدیم. او به من گفت باید وسیله‌ای را که در خانه‌شان جا گذاشته بردارد و از من خواست چند دقیقه جلوی در خانه‌شان منتظر بمانم. من جلوی در خانه ایستادم، اما یکدفعه پیمان مچ دستانم را گرفت و به زور من را به داخل خانه‌شان کشاند و مورد آزار و اذیت قرارم داد.»
مهتاب که به‌شدت گریه می‌کرد، رو به قاضی گفت: «آقای قاضی من در تمام طول عمرم حتی یک قرص سرماخوردگی هم نمی‌خوردم. حالا دو سه روز است که با قوی‌ترین داروهای اعصاب سرپا هستم. برای همین ترجیح می‌دهم این پرونده را پیگیری کنم و بعد به کانادا برگردم.»
پس از رسیدگی مقدماتی به این پرونده، قاضی دادگاه دستور دستگیر پسر آزار‌گر را صادر کرد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها