هفته پیش همین موقع، همه چیز آرام بود. مردم سرشان به کار و زندگی‌شان بود. دلار و طلا مدتی بود بی‌خیال نوسان شده بودند و بازار داشت کار خودش را می‌کرد. خبر بارش برف که آمد، خیلی‌ها خوشحال شدند که قرار است یک پاییز پربار هم داشته باشیم و این طوری، نیمه دوم سال 98 می‌تواند به خاطرات خوبی تبدیل شود.
کد خبر: ۱۲۳۷۹۲۹

همه چیز اما از باخت تیم ملی مقابل عراق شروع شد که حال همه را گرفت. ولی این همه ماجرا نبود و حادثه اصلی، نیمه شب اتفاق افتاد. بنزین یکدفعه و بدون اطلاع قبلی گران شد. آن هم نه چند درصد، 300 درصد! عده زیادی تا ساعات اولیه بعد از اعلام گرانی در شوک بودند. بعدش که یخ‌ها آب شد، اما اعتراض‌ها شروع شد؛ اعتراضاتی که خیلی زود به آشوب تبدیل شد و زندگی مردم را سخت‌تر از قبل کرد و حالا همین مردم باید نگران سختی‌های بعدی باشند.
سختی‌هایی که نمی‌دانند قرار است تا چه اندازه باشد. حرف من اما اینها نیست. همه را گفتم که بگویم آقای دولت! آقای مدیر! آقای مسوول! واقعا نمی‌شد برای گران کردن بنزین و اعلام آن، راه بهتری پیدا کرد؟ نمی‌شد اعلام آن را در ساعت صفر نیمه شب قرار نداد؟ مگر در این کشور قبل از این گران کردن نداشته‌ایم؟ مگر دولت‌های قبلی همین کارها را نکردند؟ نمی‌شد از تجربه آنها استفاده کرد؟ اصلا گیریم شما با دولت قبلی 180 درجه اختلاف فکری دارید. این دلیل می‌شود که همه تصمیماتشان را اشتباه بدانیم و به شیوه خودمان عمل کنیم و برای‌مان مهم نباشد چه اتفاقی می‌افتد؟ اصلا فکر کرده‌اید بعد از این یکی دو هفته قرار است چطور توی چشم ما نگاه کنید؟ آن آقای مسوولی که روز پنجشنبه گفت قیمت حامل‌های انرژی و بنزین افزایش نخواهد یافت، به این فکر کرده دیگر چه کسی به حرف‌هایش اعتماد خواهد کرد؟ یعنی باور کنیم که هیچ کس از این تصمیم مطلع نبود و یکدفعه در نیمه شب همه چیز رخ داد؟ نمی‌دانم به این اتفاقات و تبعات تصمیمی که گرفتید فکر کرده‌اید یا نه، فقط هنوز دارم به این فکر می‌کنم واقعا راه بهتری نبود؟!

محمدتقی حاجی‌موسی

عضو شورای سردبیری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها