دزد سابقه‌دار فراری به اتهام نقش داشتن درقتل جوان فداکار درخیابان هاشمی در زندان تهران بزرگ شناسایی شد. او منکر جنایت شد وعامل قتل رایک قاچاقچی و زورگیر معروف به نام محمد، مشهور به چشم معرفی کرد.
کد خبر: ۱۲۳۷۰۵۵

به گزارش خبرنگار جنایی جام‌جم، شامگاه 27 آبان سال‌گذشته بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران از طریق تماس تلفنی ماموران کلانتری مهرآباد در جریان قتل پسر جوانی قرار گرفت. با دستور وی تحقیقات ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد و ماموران به تحقیق از پدر او که شاهد جنایت بود، پرداختند که وی در اظهاراتش به پلیس گفت: آن شب من وپسرم در حال پنچرگیری خودرویمان در خیابان هاشمی بودیم که صدای دختر همسایه‌مان را شنیدیم که در تعقیب سه مرد جوان بود که انگار برای سرقت به خانه او رفته بودند. پسرم هم برای کمک به دختر همسایه به سمت دزدان رفت و یکی از آنها را گرفت. در همین موقع یکی از همدستان سارق سر‌رسید و برای نجات همدستش پسرم را با چاقو زخمی کردو بعد متواری شدند. پسرم را به بیمارستان بردیم که او فوت شد.
در این مرحله ماموران در محل جنایت حاضر شدندو به تحقیق از دختر جوان پرداختند که معلوم شد آن شب زودتر از والدینش به خانه‌شان در طبقه دوم ساختمان بازگشته که با سارقان روبه‌رو شده و تعقیب‌شان کرده است.
ماموران در محل جنایت کارت‌های بانکی یافتندکه در استعلام بانکی پی بردند صاحبان کارت‌ها مورد زورگیری قرار گرفته‌اند. پلیس در جست‌وجوی سارق جنایتکار و همدستان فراری اش بود تا این‌که با گذشت 11 ماه از این جنایت خانواده مقتول با حضور در پلیس آگاهی مدعی شدند، مردی به نام داوود از ماجرا قتل و هویت قاتلان خبر دارد. با این سرنخ، داوود به اداره آگاهی احضار شد و گفت: پاتوقم در یک قهوه‌خانه است . یک روز از مردی به نام رضا معروف به رضا موش شنیدم که پسری را در جریان یک سرقت در خیابان هاشمی کشته‌اند.
در ادامه تحقیقات رد رضا موش چند روز پیش در زندان تهران بزرگ به دست آمدواو با دستوربازپرس احسان زمانی برای تحقیقات به شعبه ششم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و به بازپرس گفت:پیش از این مغازه پوشاک داشتم که ورشکسته و شیشه‌ای شدم .خلافم سرقت لوازم داخل خودرو بود. چند سال پیش با قاچاقچی و زورگیر حرفه‌ای به نام محمد معروف به چشم آشناشدم . در زندان قزلحصار چهارماه هم‌سلول بودیم. او نوچه‌های زیادی داشت که حتی بعداز آزادی ام مدتی با آنها در سرقت‌ها همراه بودم.چندی پیش به اتهام سرقت لوازم خودرو بازداشت شدم. سرباز کلانتری مرا به دادسرا برد و دستبندم را به میله‌ای بست تا برای ثبت پرونده برود که چون تبحر در بازکردن دستبند داشتم آن را بازکردم و فرار کردم.
وی افزود: حدود دو ماه بعد از فرارم، پدرم مرد و پلیس مرا در مراسم خاکسپاری او دستگیر کرد. چهارماه است که در زندان هستم. من قاتل نیستم، قاتل فراری محمد معروف به چشم است. او باند خلافکار سرقت و موادو زورگیری دارد و با ماکسیما تردد می‌کند. من و او ظاهرمان شبیه بود اما تفاوتمان چشم ریز من و چشمان درشت محمد است.
با توجه به گفته‌های متهم، تحقیقات پلیسی درباره دیگر ابعادپرونده ادامه دارد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها