ظاهرا این بار خبر توقیف تـولیـد پــراید در مرداد 99 جدی است؛ به واسطه شعر طنــز فــارسی این خودروی 27ساله را بدرقه کرده‌ایم

درد ما را تو درمانی پراید!

روز ملی کیفیت بود چند روز پیش؛ فکر می‌کنید در چنین روزی تن و بدن چه کسانی لرز می‌گیرد؟ نبض چه کسانی تندتر می‌زند و نفس چه کسانی به شماره می‌افتد؟ اگر به دنبال پاسخ هستید بگذارید همین ابتدا بگوییم که اسیر این «کسان» در صورت پرسش‌ها نشوید و گول نخورید. از شخص خاصی صحبت نمی‌کنیم. در این روز، تیزی بررسی کیفیت‌ها پر پراید را گرفت. بی‌نوا در گوشه‌ای نشسته بود و تاریخ خود را مرور می‌کرد که قرار است مرداد سال آینده به پایان راه خود برسد. به همه آن تصادف‌هایی که سبب‌سازش بود، به همه نوسان‌هایی که در بازار به جان پذیرفت و به همه دل‌هایی که با بالارفتن قیمت‌ها در حسرتش سوختند و سوار مترو شدند، به همه اینها فکر می‌کرد، اما دیگر کار از کار گذشته بود.
کد خبر: ۱۲۳۶۹۹۷

رئیس سازمان ملی استاندارد از جلسه شورای عالی استاندارد در روز ملی کیفیت بیرون آمد و تیر خلاص را به پراید و همه خاطراتی که در این سال‌ها برایمان ساخت زد. البته این بار نیز خیلی‌ها جدی نگرفتند چون تا کنون بارها خبر احتمال توقیف تولید پراید منتشر شده و از آنجا که لابد باید جایگزینی برای این خودرو تعیین شود و بعد خط تولیدش را قطع کنند، کسی خبر توقیف تولیدش را جدی نمی‌گرفت. این بار نیز خبری از جایگزین نیست اما نیره پیروزبخت، رئیس سازمان استاندارد، سفت ایستاده سر حرفش که این تو بمیری از آن انواع پیشین نیست و حتی اگر خودروسازان جایگزینی هم معرفی نکنند باید از ابتدای مرداد 1399 بی‌خیال پراید شوند.
بنابراین ظاهرا خداحافظی ما با خودروی خاطره‌انگیز سال‌های ابتدایی دهه هفتاد جدی است. بیایید فرصتی فراهم کنیم تا او این چند ماه باقی‌مانده را مثل الکساندر فیلم «ابدیت و یک روز» تئو آنجلو پولوس با بازی برونو گانس که پیش از مرگ محتوم‌اش تصمیم گرفت به معنای واقعی کلمه زندگی کند، خوش بگذراند. این چند ماه را می‌توانیم به خاطرات خوب‌مان با پراید، هر چند بسیار اندک باشند و کفه ترازو را به خاطرات تلخ باخته باشند بپردازیم. به روزهایی که به بازار آمد و ما شاسی شیشه‌های برقی پنجره‌های سمت راننده و شاگرد را با عشق فشار می‌دادیم و با پره‌های کولرش بازی‌بازی می‌کردیم.
حالا را نبینید که فقط بدش را می‌گوییم تا چند سال اول، پراید، اوج آمال عشاق خیابان و جاده بود. این‌جا کمی به واسطه ادبیات با او شوخی و خاطره‌بازی کرده‌ایم.
البته هنوز شعری بدرقه راه پراید نشده است و شاعران هنوز این داغ را که عنقریب بر دل خواهد نشست باور نکرده‌اند، اما در سال‌های اخیر شاعران بارها به تیغ طنز افتاده‌اند به جان پراید. چند تا از این شعرها را که به مناسبت‌های مختلف و طی پویش‌های مختلف، دیوار پراید را کوتاه‌تر از دیگر تولیدات دیده و از خجالتش درآمده‌اند مرور می‌کنیم.
چهار سال پیش بود که کارزاری در شبکه‌های اجتماعی راه افتاد که هدفش تحریم خرید خودروی صفر از کارخانه‌های تولید خودرو بود. در آن روزها شعری دست‌به‌دست شد که البته امضای شاعر نداشت. در بخش‌هایی از این مثنوی می‌خواندیم: «ای پراید، ای خودروی رویایی‌ام / سرعتت افزون‌تر از دمپایی‌ام/ سال‌ها باید پس‌اندازی کنم/ تا تو را با پولِ آن راضی کنم/ قیمتت بر پایه ارزِ دلار/ می‌شود بنزی شوم با آن سوار/ واقعا احسنت بر طراحی‌اَت/ هیکلِ خوش‌فرمِ همچون ماهی‌اَت/ با کمی تغییرِ فرمِ ظاهری/ با تظاهر، جیبِ مردم می‌دری/ از گرانی و ز خوف و بیم تو/ چاره مردم بود تحریم تو/ بلکه قدری اَرج و قُربت کم شود/ قیمتت کم، شاسیت محکم شود».
*توقیف می‌شود؟ نشد: دو سال پس از آن کارزار تحریم خودروی خرید صفر، این بار پراید با شایعه توقیف تولیدش دوباره سوژه شاعران شد. این بار شاعری با نام محمدعلی احمدنژاد دست به کار شده و نوشته بود: «مثل ماشین است و در دارد پراید/ چارتا چرخ و سپر دارد پراید/ گرچه آدم نیست اما از قضا/ معده و اثنی‌عشر دارد پراید/ پیش‌تر پرسیدم از راننده‌ای/ ای فلان، آیا پدر دارد پراید؟/ توی گوشم گفت آرام این خبر/ یک زن و چندین پسر دارد پراید/ غیر از این مورد گمانم بی‌پدر/ چندتا هم زیر سر دارد پراید/ تازه در تولید مثل انگیزه‌ای/ مثل ابناء بشر دارد پراید/ ناقلا بد آب زیر کاهی است/ کارهایی مستتر دارد پراید/ غیر از اینهایی که گفتم مختصر/ چندتایی هم هنر دارد پراید/ فی‌المثل در جاده پر پیچ و خم/ ناگهان قر در کمر دارد پراید/ یا که توی جاده‌های مال‌رو/ گهگداری زور خر دارد پراید».
*واکنش به سرقت‌های متعدد: سال گذشته هم خبر آمد که قابلیت پراید در قالب‌تهی‌کردن مقابل سارقان تا آنجا بالا رفته که مشارالیه تنها در 13ثانیه وا می‌دهد. از همین رو شعری دیگر در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شد که این هم شاعرش معلوم نبود: «بهترین ماشین ایرانی پراید/ گرچه گاهی قاتل جانی پراید!/ بینمت اکنون به هرجا و مکان/ جانشین خوب پیکانی پراید/ بس که محکم هستی و سفت و قوی/ مثل تانک جنگ می‌مانی پراید!/ چشم بی‌پولان همه بر روی تو/ چون که امید فقیرانی پراید/ اغنیا سوی فراری می‌روند/ درد ماها را تو درمانی پراید/ هر کجا باشد ژیان یا که رنو/ توی آنجا مثل سلطانی پراید/ گر که از مادرزنت سیری هنوز/ هدیه‌اش کن بی‌پشیمانی پراید/ من خجالت می‌کشم از وصف تو/ بس که داری حسن پنهانی پراید».

صابر محمدی

ادبیات و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها