اگر حیواناتی مثل گرگ و گوریل منقرض شوند، چه خسارتی به ما وارد می‌شود؟

بــازی دوسرباخت بــا طبیعت

نرخ کنونی انقراض حیوانات، صدها برابر نرخ انقراض طبیعی است. حیوانات در همه‌جای دنیا در حال محو شدن از روی کره زمین هستند. نخستین و مهم‌ترین دلیل انقراض حیوانات، تخریب و در عین حال کوچک‌شدن زیستگاه‌های آنهاست. واقعیت این است که بزرگ‌ترین تهدید حیوانات انسان است. اما آیا ادامه این وضعیت به نفع ما خواهد بود؟
کد خبر: ۱۲۳۴۷۵۹

اتحادیـــــــه جـــهانـــی حفاظــــــت از طبیعت (آی‌یوسی‌ان) می‌گوید، بیش از ۲۸ هزار گونه گیاهی و جانوری در معرض خطر انقراض هستند. ذکر همین رقم کافی است که متوجه خطر شویم. از سال 1343 / ۱۹۶۴ که اتحادیه جهانی حفاظت، فهرست قرمز گونه‌های در معرض تهدید را ارائه و شروع به گردآوری داده‌ها از سراسر جهان کرد، تا به امروز این فهرست معتبرترین مرجع جهانی و مهم‌ترین ابزار برای حفاظت از گونه‌های مختلف در دنیا بوده است. اما واقعیت این است که اتحادیه جهانی حفاظت تاکنون تنها وضعیت حدود ۱۰۶ هزار گونه از بیش از 5/1 میلیون گونه جانوری و بیش از ۳۰۰ هزار گونه گیاهی را که دانشمندان تشریح و ثبت علمی کرده‌اند، ارزیابی کرده است. تخمین زده می‌شود این آمار کمتر از یک‌چهارم آن چیزی است که در کره زمین خارق‌العاده ما یافت می‌شود.
آخرین گزارش جهانی که در زمینه بحران تنوع زیستی منتشر شده نشان می‌دهد انقراض بیش از یک میلیون گونه گیاهی و جانوری اعم از شناخته و ناشناخته را تهدید می‌کند. اتحادیه جهانی حفاظت امیدوار است تا سال ۲۰۲۰ میلادی، تعداد گونه‌های ارزیابی شده را به ۱۶۰ هزار گونه ارتقا دهد.
آی‌یوسی‌ان در کنار فهرست قرمز، فهرستی هم با عنوان فهرست سبز تهیه کرده که در آن فعالیت‌های حفاظتی موفق ثبت می‌شود؛ هرچند سیاهه ثبت شده در این فهرست هنوز خیلی کوتاه‌تر از فهرست قرمز است، اما دانشمندان امیدوارند شناخت و درک بهتر انسان‌ها از واقعیت به کاهش این بحران جهانی کمک کند.
بزرگ‌ترین تهدید؛ انسان‌ها
تخریب زیستگاه که مهم‌ترین عامل انقراض در جهان است، حاصل فعالیت‌های انسانی و توسعه ناپایدار است. ما انسان‌ها روزبه‌روز عرصه‌های طبیعی بیشتری را برای فعالیت‌های مختلف اعم از خانه‌سازی، کشاورزی و تجارت در اختیار می‌گیریم و به‌این‌ترتیب گیاهان و حیوانات را از زیستگاه‌هایشان دور و حق حیات را از آنها سلب می‌کنیم. در عین حال فعالیت‌های دیگر ما نظیر ماهیگیری و شکار هم اغلب بی‌ضابطه و برای حیوانات و گیاهان دردسرساز است.
مشکل اینجاست حتی زمانی هم که زیستگاه‌ها را کامل تخریب نمی‌کنیم، باز هم آنها را برای زندگی موجودات زنده ناامن می‌کنیم و اغلب موجودات زنده به این‌واسطه دیگر توانایی سازگارشدن با محیط را ندارند. ما با فنس‌کشی، مراتع و علفزارها را تکه‌تکه می‌کنیم؛ با الوارکنی، جنگل‌ها را نابود می‌کنیم، با جاده‌سازی و فعالیت‌های معدنی، کریدورهای مهاجرتی حیوانات را از بین می‌بریم، با تولید بیش از اندازه آلودگی‌ها زمین، رودخانه‌ها، دریاها و اقیانوس‌ها را سمی و آلوده کرده‌ایم، مصرف آفت‌کش‌ها به حداکثر میزان ممکن رسیده است، دیگر حتی آنتی‌بیوتیک‌هایی هم که تولید می‌شوند، توان مبارزه با ویروس‌ها و باکتری‌ها را ندارند ـ چنان‌که در پنج سال گذشته فقط دو آنتی‌بیوتیک جدید تولید شده و مشخص نیست در چند دهه آینده میکروب‌ها نسبت به کدام آنتی‌بیوتیک‌ها مقاوم شده باشند ـ ما بیش از ظرفیت، پلاستیک تولید کرده‌ایم، در گرمایش جهانی نقش موثری داشته‌ایم، با معرفی گونه‌های مهاجم به طبیعت نه‌تنها بقای بسیاری از موجودات را به خطر انداخته‌ایم بلکه در عین حال باعث گسترش بیماری‌ها هم شده‌ایم و اگر بخواهیم همه اینها را خلاصه کنیم، ما بر زندگی تک‌تک گونه‌های جانوری و گیاهی به نحوی اثرگذار بوده‌ایم. حال پرسش اینجاست که تا کجا بنا داریم این روند را ادامه دهیم؟
وقتی گونه‌ای منقرض می‌شود، چه چیزی از دست می‌رود؟
ژنوم (محتوای ژنتیکی) هر گونه مانند یک کتاب است که اطلاعات وراثتی در آن در طول تاریخ طبیعت و در مدت صدها میلیون سال شکل گرفته است. زمانی که گونه‌ای منقرض می‌شود، این کتاب و اطلاعات موجود در آن برای همیشه از دست می‌رود. سلامت هر اکوسیستم را گیاهان و جانوران موجود در آن تضمین می‌کنند. زمانی که یک گونه در معرض خطر قرار می‌گیرد، به این معناست که اکوسیستمی که آن گونه در آن زیست می‌کند، نامتعادل شده است. حفظ این تعادل بسیار دشوار است. زیرا وقتی گونه‌ای برای همیشه از دست می‌رود، زمینه برای انقراض دیگران هم فراهم می‌شود.
ساده‌ترین مثال در این زمینه، اتفاقی بود که برای گرگ‌های خاکستری پارک ملی یلواستون در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی رخ داد. جمعیت این گونه تا مرز انقراض پیش رفت و در نهایت در سال 1305/ ۱۹۲۶، آخرین گروه از گرگ‌ها کشته شدند. بعد از نابودی گرگ‌ها، جمعیت گوزن‌های شمالی افزایش پیدا کرد، زیرا آنها دیگر دشمن طبیعی نداشتند. افزایش گوزن‌های شمالی سبب شد آنها بیش از ظرفیت مجاز مراتع و علفزارها چرا کنند. چرای بی‌رویه گوزن‌ها، نه‌تنها گیاهان را از بین برد بلکه روی جمعیت سگ‌های آبی هم اثر گذاشت، زیرا سگ‌های آبی به گیاهان برای بقا در زمستان نیاز داشتند. وضعیت به حدی وخیم شد که در نهایت مجبور شدند جمعیت گرگ‌ها را احیا کنند. اما آیا این اتفاق می‌تواند همیشه رخ دهد؟ اگر گونه‌ای را برای همیشه از دست بدهیم و بعدها متوجه ارزش آن در چرخه زیستی و سلامت طبیعت شویم، چگونه قرار است جبران کنیم؟
مثال دیگری بزنیم؛ پروانه‌ها می‌توانند مسافت‌های طولانی را پرواز و از انواع مختلف گل‌ها تغذیه کنند. اما لارو بال پولک‌داران که در اصل شکل نابالغ و بدون بال پروانه‌ها و شب‌پره‌ها هستند برای ادامه حیات و رشد فقط به گیاهان محلی که روی آنها متولد شده‌اند، وابسته‌اند. همچنان‌که گیاهان به واسطه فعالیت‌های توسعه‌ای و کشاورزی منقرض شده و از صفحه گیتی محو می‌شوند، پروانه‌ها هم کم‌کم ناپدید می‌شوند. پروانه‌ها را به‌عنوان شاخص‌های حیاتی کیفیت می‌شناسیم و اکثر گونه‌های پروانه در دنیا به عنوان «گونه پرچم» تعریف شده‌اند. پرچم به‌گونه‌ای گفته می‌شود که حفاظت از آن بتواند به حفظ سایر گونه‌ها کمک کند. از سوی دیگر، سال‌هاست دانشمندان روی پروانه‌ها تحقیق و مطالعه می‌کنند و می‌توان گفت آنها منابع داده منحصربه‌فردی (چه از نظر مقیاس جغرافیایی و چه از نظر مقیاس تاریخی) هستند و در عمل هیچ گروه دیگری از حشرات به پای پروانه‌ها نمی‌رسند. انقراض هر گونه از پروانه‌ها را باید یک خطر جدی تلقی کرد، زیرا با نابودی آنها نه‌تنها حاصل سال‌ها مطالعه و تحقیق از دست خواهد رفت بلکه مهم‌ترین عامل کنترل آفات طبیعی و شاخص آلودگی‌های محیط را هم برای همیشه از دست خواهیم داد.
مثال جالب دیگر، گوریل‌های کوهستانی هستند که در سال 1360/ ۱۹۸۱ قلمروشان به بخش‌های محدودی در آفریقای مرکزی محدود شد. تعداد گوریل‌های کوهستانی در آن زمان به اندازه‌ای کم شد که کل جمعیت آنها را تنها ۲۵۴ فرد تخمین زدند،‌یعنی کل جمعیت گوریل‌های کوهستانی را در یک مقطع زمانی می‌شد در یک هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ جا داد! در سال 1391/ ۲۰۱۲، تحقیقی انجام شد که نشان داد جمعیت گوریل‌های کوهستانی افزایش یافته و به بیش از ۸۸۰ گوریل رسیده. درست است که این دستاورد بزرگی بود اما واقعیت چیز دیگری بود، گوریل‌ها به جای یک بوئینگ فقط در دو بوئینگ جا می‌گرفتند. در نتیجه گوریل‌های کوهستانی همچنان در رده حفاظتی به شدت در معرض خطر قرار دارند. آیا این مساله‌ای است که در میان هزاران مشکل امروزی واقعا باید نگران آن باشیم؟ دانشمندان معتقدند که بله! همه این اتفاقات نگران‌کننده هستند، اما چرا؟
نخستین دلیل آن افزایش سرعت و نرخ انقراض است که بر اساس تازه‌ترین تحقیقات در ظرف یک قرن اخیر، صدها برابر شده است. سوال اصلی اینجاست: «اگر یک گونه گیاهی یا جانوری که می‌تواند به درمان سرطان کمک کند، در این میان منقرض شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟»

خدمات اکوسیستمی که دریافت می‌کنیم و ارزش آن را نمی‌دانیم
مسلما همه حیوانات و گیاهان واجد ارزش‌های پزشکی نیستند. پس چرا باید نگران انقراض گونه‌هایی باشیم که از نظر پزشکی برای ما تاثیرگذار نیستند؟
جواب پرسش بالا را زیست‌شناسان در دهه 1370/ ۱۹۹۰ ارائه کردند. ما انسان‌ها به واسطه خدمات اکوسیستمی (Ecosystem Services) از گیاهان، جانوران و همه زیستمندان منتفع می‌شویم. یک مثال ساده، بسیاری از غلاتی که از آنها استفاده می‌کنیم. اینها برای تولید دانه‌هایشان وابسته به حشرات هستند که به آن نوعی از خدمات اکوسیستمی گفته می‌شود. در مجموع برخی از این خدماتی که دریافت می‌کنیم، روشن و واضح است مانند حیوانات و گیاهانی که به عنوان غذا استفاده می‌کنیم یا پلانکتون‌هایی که در دریاها مسؤولیت فتوسنتز و تولید اکسیژنی که تنفس می‌کنیم را به‌عهده دارند. اما گاهی اوقات خدماتی که گیاهان و جانوران در اختیار ما قرار می‌دهند، نیازمند نگاهی نافذ و دقیق‌تر است.
در سال 1376/ ۱۹۹۷، بوم‌شناسی به نام رابرت کاستانزا (Robert Castanza) و همکارانش تخمین زدند زیست‌کره زمین خدمات اکوسیستمی به ارزش تقریبی ۳۳هزار میلیارد دلار را سالانه در اختیار انسان‌ها قرار می‌دهد. برای مقایسه جالب است بدانید، کل اقتصاد جهانی سالانه فقط ۱۸هزار میلیارد دلار تولید می‌کند و اگر هر کدام از این خدمات اکوسیستمی از بین برود، انسان‌ها مجبور خواهند شد اشکال مصنوعی آن را با صرف هزینه‌های کلان‌تر تولید کنند. آیا انسان‌ها می‌توانند غلات مصنوعی، شکر مصنوعی و گوشت مصنوعی تولید کنند؟
یافته‌های دانشمندان حاکی از آن است که از دست رفتن و نابودی افسارگسیخته گونه‌ها به واسطه فعالیت‌های انسانی تا سال 1429/ ۲۰۵۰ تا ۱۸ درصد بازده اقتصاد جهانی را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
تازه‌ترین تحقیقات نشان داده است انقراض یک گونه، انقراض‌های دیگر را در پی خواهد داشت. بعلاوه فقط حیوانات از انقراض‌ها متاثر نمی‌شوند، زیرا براساس مطالعات وقتی گونه‌ای جانوری در جایی مانند یک جزیره منقرض می‌شود، گیاهانی هم که با آن گونه همزیستی و مجاورت داشته‌اند، از بین می‌روند.
یک اکوسیستم خوب و در وضعیت متعادل، محیط‌زیست را تصفیه می‌کند، هوای پاک را در اختیار ما انسان‌ها می‌گذارد تا نفس بکشیم، آب سالم را برای آشامیدن و تغذیه از موجودات آبزی در اختیارمان می‌گذارد، اکوسیستم سالم کشاورزی را رونق می‌بخشد و هزاران مثال دیگر که اگر بیشتر تعمق کنیم همزمان با پیشرفت علم آنها را درک خواهیم کرد. بنابراین همان‌اندازه که توسعه امری ضروری و حیاتی است، حفظ تعادل در اکوسیستم‌ها نیز امری ضروری و حیاتی است.


منابع: nationalgeographic ، nps.gov
.gvi.co.uk و butterfly-conservation

فرناز حیدری

دانش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها