گفت‌وگو با محمدرضا عیوضی به بهانه تیتراژ سریال «تلاطم»

تیتراژ روزگار جوانی را در پادگان ساختیم

محمدرضا عیوضی یکی از خواننده‌های موفق بعد از انقلاب است که در دهه 70 با خواندن تیتراژ سریال پربیننده «روزگار جوانی» توانست به شهرت برسد؛ به طوری که هنوز هم خیلی‌ها او را با ترانه رنگین‌کمان می‌شناسند که در انتهای این سریال اجرا می‌کرد. به قول خودش هنوز هم عده‌ای او را به نام آقای روزگار جوانی می‌شناسند. آن موقع اغلب خواننده‌ها با تیتراژخوانی شهرت و محبوبیت کسب می‌کردند، آثار ماندگاری را در موسیقی برجا می‌گذاشتند. به قول خودش زمانی که این تیتراژ را خواند، دوران سربازی را سپری می‌کرد و از این رو در گفت‌وگو با جام‌جم به خاطرات آن روزها نیز هنگام ضبط این ترانه اشاره کرد. اما نکته جالب در مورد او فعالیت جدی و مستمر وی در زمینه بازیگری و به‌خصوص اجرا روی صحنه تئاتر است. اتفاقی که این روزها برای برخی خواننده‌ها رخ می‌دهد. در طول این سال‌ها در کنار حضور در چند نمایش، تحصیلاتش را تا مقطع دکترا ادامه داده است. با این حال هیچ‌گاه از موسیقی و خوانندگی غافل نشده است. بهانه گفت‌وگوی ما با او تیتراژ سریال «تلاطم» بود و بازپخش سریال «روزگار جوانی». اما به دلیل تخصص و تحصیلات وی در زمینه‌ای دیگر بحث ما به مسائل اقتصادی و سیاسی روز هم کشیده شد. از این رو با ما همراه باشید.
کد خبر: ۱۲۳۴۲۹۳

گویا سال‌هاست که در کنار موسیقی در زمینه بازیگری هم فعالید. چطور شد که به بازیگری علاقه‌مند شدید؟
‌ من از قبل زمینه بازیگری داشتم و در سریال «کژدم 33» بعد از سریال «روزگار جوانی» در سال 78 بازی کردم. البته قرار بود نقشی هم در همان «روزگار جوانی» بازی کنم. ولی به دلیل این‌که سرباز بودم، به لحاظ زمانی نمی‌رسیدم. اما بعدها چند تله‌فیلم بازی کردم اما هیچ وقت به تئاتر فکر نکرده بودم. اما بعد از اولین تجربه خوبی که با آقای سنجابی در نمایش «به وقت پازولینی» داشتم، بازی روی صحنه تئاتر را ادامه دادم. به نظرم تئاتر خیلی فضای متفاوتی با سینما و تلویزیون دارد و خیلی حرفه‌ای‌تر است و نیاز به تمرکز بالا دارد و مهم‌تر این‌که فرصتی برای اشتباه روی صحنه تئاتر برای بازیگر وجود ندارد. با این حال آقای سنجابی بعد از نخستین کار باز هم به من نمایش دیگری به نام «جیرجیرک» را پیشنهاد داد که الان سر تمرین این نمایش هستم. اما تئاتر دیگری به نام «اتاق پرو» هم قرار است با خانم نغمه نظری کار کنم که در آذر روی صحنه می‌رود.
با این همه مشغله از موسیقی که غافل نشدید؟
خیر. رشته اصلی من موسیقی است و کماکان با قدرت پیش می‌برم و با یکی از دوستانم دانیال شهرتی کار می‌کنم.
فکر می‌کنم بعد از یک وقفه چند ساله تیتراژ سریال «تلاطم» را اجرا کردید؟
سال 93 تیتراژ سریال «خط» را خواندم. اما خب چند سالی در این کار وقفه افتاد. واقعیت این است بعد از سریال‌های «روزگار جوانی» و «پهلوانان نمی‌میرند» با صدای آقای اصفهانی و یا «میوه ممنوعه» با صدای آقای خواجه‌امیری یا «خط قرمز» با صدای هوتن جوادی تیتراژ خوانی مد شد و این آثار به تیتراژهای ماندگار تلویزیون تبدیل شدند.
به نظر شما چرا آثاری را که نام بردید ماندگار شدند اما اغلب تیتراژها یک بار مصرفند؟
من درباره کار خودم مثال می‌زنم. زمانی که به من تیتراژ سریال «روزگار جوانی» پیشنهاد شد، این طور نبود که من یک ترانه‌ای بخوانم و آن را به تهیه‌کننده بدهم که روی سریال بگذارد. من خلاصه داستان سریال را گرفتم و با دوست خوبم ابوالفضل عزیزی که هم‌خدمتی من بود در پادگان، داستان سریال را با هم مرور کردیم. چون اوایل دوران خدمت سربازی من بود که این تیتراژ را خواندم. ما براساس فیلمنامه و داستان سریال هم فکری کردیم و ابوالفضل عزیزی ابیات بسیاری را گفت که هشت بیت آن را انتخاب کردیم و اینگونه ترانه گفته شد. ضمن این‌که آهنگساز از سازهایی استفاده کرده بود که فضایی را ایجاد کند تا با داستان همخوانی داشته باشد. بنابراین همه چیز دست به دست داد تا این کار ساخته و مورد توجه قرار بگیرد. چه بسا که بعدها گفته شد سریال تحت‌الشعاع آن موسیقی قرار گرفت. شما همین حالا هم که این موسیقی را گوش کنید، لحظه به لحظه به یاد سریال می‌افتید.
می‌توان گفت موسیقی و ترانه کار به نوعی روایتی از داستان‌های زندگی شخصیت‌های سریال بود؟
بله دقیقا. من اطمینان دارم تیتراژ سریال‌هایی که نام بردم همین گونه با تفکر و همدلی کار شده بود و باری به هر جهت نبود. به همین دلیل ماندگار شد. اما بعد از آن سریال‌های خوبی می‌دیدم که متاسفانه گویا برای تهیه‌کننده و یا سرمایه‌گذار مهم نبود که برای تیتراژ انتهایی سریالشان واقعا فکر شده باشد. در صورتی که تیتراژ بخش مهمی از یک اثر است. ضمن این‌که عده‌ای از دوستان تصور کردند انتهای سریال بخوانند کارشان می‌گیرد! به همین دلیل عده‌ای از دوستان متاسفانه پول هم به تهیه‌کننده می‌پرداختند. در صورتی که با این کار به سریال لطمه می‌خورد. البته ممکن است کار خوبی هم باشد، اما به این دلیل که با سریال همسو نیست، اتفاق جالبی رخ نمی‌دهد.
چطور شد که پس از چند سال وقفه تیتراژ سریال «تلاطم» را خواندید؟
البته این سریال سه سال پیش ساخته شده بود و دلیل این‌که وقفه در پخش آن افتاد را نمی‌دانم. اما همان سال دوست دیگری این کار را خوانده بود. اما بعد از سه سال که قرار شد روی آنتن برود، از آقای شهرتی کار جدید با خواننده‌ای می‌خواستند که پیش از این با تلویزیون کار کرده باشد. دانیال شهرتی هم با من تماس گرفت و کار و شعر را برای من فرستاد و داستان سریال را هم برای من گفت. این کار حدود چهار پنج ساعتی طول کشید تا به مرحله نهایی رسید. البته میکس سختی داشت و زمان برد. بنابراین در طول چند ساعت کار به نتیجه رسید.
با توجه به این‌که هر دو سریال از شبکه 5 پخش شد، بعد از سریال «روزگار جوانی» کار برای این شبکه چه حسی داشت؟
به هر حال خاطره‌انگیز است. البته شرایط و مخاطب تلویزیون به نسبت آن سال‌ها خیلی تفاوت پیدا کرده است. من فکر می‌کنم مخاطب سریال‌ها و به‌خصوص تلویزیون خیلی بیشتر از امروز بود. شاید یکی از مهم‌ترین دلایلش این باشد که برخی از برنامه‌ها و سریال‌ها پرمحتوا نیستند و به همین دلیل متاسفانه عده‌ای به سمت ماهواره گرایش پیدا می‌کنند. متاسفانه در این میان یکی از شبکه‌های معاند سریال‌های بسیار سخیف و مبتذل پخش می‌کرد که تاثیرات بسیار منفی روی مخاطب و خانواده‌ها گذاشت.
شما به عنوان بازیگر بیشتر در تئاتر فعالید تا سینما و تلویزیون. این موضوع به پیشنهادهای بازیگری شما برمی‌گردد یا علاقه خودتان بیشتر به تئاتر است؟
پیشنهاد شده از جمله آقای بیطرفان کارگردان سریال «تلاطم» که پیشنهاد بازی در یک سریال را به من دادند.
مردم با تیتراژ «روزگار جوانی» خیلی خاطره دارند. به همین دلیل با شما چه برخوردی دارند؟
مردم که همیشه لطف دارند و وقتی من را می‌بینند می‌گویند آقای روزگار جوانی.
خاطره‌ای هم از آن دوران و به خصوص زمان ضبط تیتراژ آن سریال دارید؟
خاطرم هست با ساسان جمالیان در استودیو قرار ضبط داشتیم. من هم قرار بود از پادگان به استودیو بروم. اما به خاطر این‌که با لباس خدمت بودم، دوستان فکر کردند من مامور هستم و مشکلی پیش آمده و ترسیدند. چون فضای موسیقی آن دوران خیلی بسته بود.
فضای موسیقی مدام در حال تغییر است و از این نظر کار هنرمند را سخت‌تر می‌کند. چون سلیقه مخاطب به نسبت سال‌های گذشته تغییر کرده است. شما چه تدابیری اندیشیده‌اید تا در کار خود به روز باشید؟
من فکرمی کنم خواننده باید سبک خودش را حفظ کند. چون اگر قرار بود که من هم متناسب با بازار روز موسیقی جلو بروم که باید هر کاری را انجام می‌دادم. بنابراین یادمان باشد که سلیقه مردم مدام عوض می‌شود. اما باز هم موسیقی را می‌پسندند که شعر و ملودی خوبی داشته باشد و خواننده هم خوب اجرا کرده باشد. خیلی از کارهایی که به اصطلاح گرفته خیلی زود هم فراموش شدند. اثری ماندگار می‌شود که از هر نظر خوب و حرفه‌ای باشد. در کل موسیقی در همه جای دنیا چنین ماجرایی دارد و پر از فراز و نشیب است.
در حال حاضر وضعیت موسیقی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
امروزه کمی حال و روز موسیقی بهتر شده است. اما چند سالی است که موسیقی حال خوشی ندارد. شما چند نفر از خواننده‌ها را سراغ دارید که می‌توانند روی استیج به‌خوبی اجرا کنند؟ این در صورتی است که ما در آن دوران سعی می‌کردیم خوب و درست بخوانیم.

خانه‌ای به نام هنر

اگر هنر را به مثابه خانه در نظر بگیریم، کسی که وارد این خانه می‌شود و از مرز هنر رد شود می‌تواند در هر زمینه هنری دیگری هم فعالیت کند. می‌توان گفت اغلب خواننده‌ها وارد دنیای بازیگری هم شدند و آدم‌های موفقی بودند. از آن طرف بازیگرانی هم بودند که خواننده شدند. از جمله جکی چان و ویل اسمیت هم بازیگرانی بودند که وارد دنیای موسیقی هم شدند. بنابراین در هیچ کجای دنیا هیچ ایرادی در این کار نیست که یک هنرمند در زمینه‌های دیگر هم فعالیت کند. اتفاقا مردم هم می‌پذیرند. متاسفانه در کشور ما عده‌ای در این زمینه‌ها موضع می‌گیرند. اما اعتقاد من این است وقتی شخص از مرز هنر رد می‌شود، مجاز است هر کار هنری که توانایی‌اش را دارد انجام بدهد.

زینب علیپورطهرانی
رسانه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها