اختلاف غذایی که قضایی شد!

مرد جوان درباره علت این دادخواست جدایی به قاضی چنین گفت: هفت ماه است ازدواج کرده‌ام، ولی آرامش ندارم. زندگی‌مان به میدان جنگ تبدیل شده است. از صبح تا شب با همسرم دعوا می‌کنیم. خسته شدم از بس سر موضوعات بی‌اهمیت دعوا کردیم. باورتان نمی‌شود اما من و سوزان سر غذا با هم درگیر می‌شویم. ذائقه غذایی‌مان به هم نمی‌خورد. مثلا من گوشت دوست دارم اما او گیاهخوار است. اگر هم گوشت بخورد، فقط ماهی می‌خورد که اتفاقا من از ماهی متنفرم. من عاشق شیرینی‌جات هستم ولی او از شیرینی و شکلات متنفر است و در عوض ترشی‌جات را دوست دارد. وقتی می‌خواهیم بیرون غذا بخوریم او فست‌فود دوست ندارد، ساندویچ نمی‌خورد اما من عاشق پیتزا و ساندویچ هستم. هیچ‌وقت هم حاضر نیست کوتاه بیاید و مرا مجبور می‌کند مثل خودش غذا بخورم. در خانه فقط غذاهای گیاهی درست می‌کند. با این‌که می‌داند از ماهی بدم می‌آید اما ماهی درست می‌کند. وقتی بیرون می‌رویم مرا مجبور می‌کند که به رستوران‌هایی که غذاهای گیاهی دارد، برویم و اجازه نمی‌دهد در خانه شیرینی بخرم. همیشه سر این موضوعات با هم درگیر می‌شویم. الان هفت ماه است دارم تحمل می‌کنم، ولی دیگر طاقت ندارم. از بس سر غذا و خورد و خوراک با هم دعوا کردیم، خسته شدم. سوزان هر بار سر همین مساله مرا عصبانی می‌کند. ما در هر وعده غذایی باید با هم درگیر شویم و دعوا کنیم. خوب سلیقه غذایی‌مان با هم فرق می‌کند. او باید این موضوع را درک کند، ولی نه‌تنها درک نمی‌کند بلکه می‌خواهد سلیقه مرا با زور تغییر دهد. ما نمی‌توانیم در کنار هم خوشبخت باشیم و زندگی آرامی داشته باشیم. برای همین تصمیم به جدایی گرفتیم.
در ادامه همسر این مرد نیز در توضیحاتی به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم مرتب با من لجبازی می‌کند. سر غذا دعوا راه می‌اندازد. از اول او این درگیری‌ها را شروع کرد. وقتی دید گیاهخوارم مسخره‌ام می‌کرد. می‌گفت به خاطر پز دادن، گوشت نمی‌خورم. همین مسخره کردن‌هایش باعث شد که من هم لجبازی کنم. او سعی می‌کرد مرا مجبور کند غذاهایی که خودش دوست دارد، بخورم. همیشه می‌رود و برای خانه شیرینی و شکلات می‌خرد. از رستوران غذاهایی که دوست ندارم را می‌خرد. گیاهخوار بودن مرا مسخره می‌کند و کاری می‌کند غذا از گلویم پایین نرود. دیگر از رفتارهایش خسته شدم. من هم طاقتم تمام شده از بس سر غذا و خورد و خوراک با هم درگیر شدیم. زندگی‌مان به میدان جنگ تبدیل شده؛ برای همین تصمیم به جدایی گرفتیم.
در پایان این جلسه قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در این فرصت به یک مرکز مشاوره خانواده مراجعه کنند.

به جای لجبازی، مشورت کنید
منصوره نیکوگفتار، روان‌شناس در این باره می‌گوید: معمولا لجبازی در زندگی زناشویی می‌تواند در رابطه زن و شوهر تاثیر منفی بگذارد. بسیاری از دلخوری‌ها و دعواها ریشه در لجبازی بین زن و شوهر دارد. معمولا لجبازی این‌طور صورت می‌گیرد که ابتدا یکی از طرفین رفتاری ناپخته و غیرمنطقی را در پیش می‌گیرد و عدم آگاهی طرف مقابل از نحوه برخورد صحیح به این رفتار ناپخته، باعث می‌شود لجبازی صورت بگیرد و دعوا ادامه‌دار شود. هر کسی ممکن است در رابطه با همسرش گاهی لجبازی‌هایی داشته باشد، اما لجبازی بیش از حد در رابطه زناشویی می‌تواند پیامدهای جبران‌ناپذیری داشته باشد. بنابراین بهتر است زوج‌ها در مواجهه با چنین مواردی پیش از آن‌که اختلافات بیشتر شود از مشاوره خانواده کمک بگیرند. درواقع مساله اصلی این است که زن و شوهر به جای کوتاه آمدن
هر دو لجبازی کرده و هیچ‌کدام برای برطرف کردن آن تلاشی نمی‌کنند. در چنین شرایطی است که دعوای بین زوج‌ها شدت می‌گیرد و زندگی مشترک رو به نابودی می‌رود. حالا اگر در این میان فرزندی هم وجود داشته باشد، وضعیت بسیار وخیم‌تر می‌شود، چراکه با این لجبازی‌ها به روان کودک صدمه وارد خواهد شد. فرزندان این خانواده‌ها معمولا دچار نوعی اضطراب هستند. بنابراین بهتر است زوج ها هنگام وقوع اختلاف‌ها، پیش از شروع لجبازی با مشاوره خانواده صحبت کنند تا شاید بتوانند با راه‌حل‌های منطقی‌تری اختلافشان را حل کنند.

سیما فراهانی

تپش