5 روز از انتشار فایل صوتی کوتاهی از سخنرانی قدیمی یوسف اباذری می‌گذرد و حواشی اظهارات او درباره یک موسیقیدان و یک شاعر همچنان ادامه دارد

آخر هفته شلوغ آقای جامعه‌شناس

وقتی ساعات پایانی سه‌شنبه‌شب هفته پیش، صفحه اینستاگرام «برگه هنر ایران» و سایت «ایران‌آرت»، فایلی صوتی منتشر کردند که طی آن، یوسف‌علی اباذری به رضا براهنی می‌گفت دلقک را به بدصدایی و عربده‌زنی متهم می‌کرد، معلوم بود که فایل دست‌به‌دست خواهد چرخید و بحث‌ها برخواهد انگیخت، اما نمی‌شد این حجم از واکنش‌ها را که تا امروز صورت گرفته پیش‌بینی کرد. اباذری، جامعه‌شناس و دانشیار دانشگاه تهران است و عموم مردم او را با تاختن‌هایش به فرهنگ عامه می‌شناسند و به‌ویژه با آن سخنرانی تند و تیزش که آذرماه 95 و پس از تشییع جنازه میلیونی مرتضی پاشایی صورت داد. آن سخنرانی هم تا مدت‌ها محل بحث بود. حالا انتشار فایل کوتاهی، چیزی کمتر از سه‌دقیقه، از یکی از درس گفتارهای او، دوباره سر و صدا به پا کرده و عده‌ای معتقدند اباذری پس از پنج‌سال دوباره با همان دست فرمان پیشین، اما این بار نه به یکی از مظاهر فرهنگ عامه (که در آن سخنرانی مرتضی پاشایی، خواننده تازه ‌درگذشته موسیقی پاپ بود) بلکه به دو نفر از اهالی مهاجر ادبیات و هنر که هوادارانی نه لزوما از طیف عوام دارند، تاخته است. البته این عده، در یک نکته اشتباه می‌کردند و آن این‌که سخنرانی یوسف اباذری که در آن به براهنی اشاره‌های نه‌چندان‌محترمانه‌ای صورت گرفته، مربوط به درسگفتاری از آقای جامعه‌شناس است که ده سال پیش ضبط شده و سه سال پیش هم در کانال او در تلگرام منتشر شده است. بنابراین، اشاره به توالی این دو حمله و شیبی که اباذری از حمله به یک عامه‌پسند و سپس حمله به دو خاص‌پسند طی کرده، اشتباه بود. این دو دقیقه و 40 ثانیه که حالا سه چهار روز است، این‌قدر سر و صدا به پا کرده، پنج سال پیش از آن سخنرانی عجیب درباره مرتضی پاشایی و هوادارانش ایراد شده است. اما برویم ببینیم که روش انتقادی یوسف اباذری، به عنوان جامعه‌شناسی که او را منتسب به جریان‌های چپ‌گرا می‌دانند چرا مبتنی بر توهین و ناسزاگویی است و نیز ببینیم هوادارانش و مخالفانش در این سه چهار روز چه گفته‌اند.
کد خبر: ۱۲۲۹۵۲۸

کارنامه اباذری چیست؟
گردهمایی رفقا در ارغنون

یوسف‌علی اباذری، مدرس جامعه‌شناسی دانشگاه تهران و از پیروان مکتب انتقادی فرانکفورت است. او را به‌عنوان یکی از اعضای حلقه ارغنون در دهه 70 شناختیم؛ ارغنون مجله‌ای بود که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر می‌کرد و اباذری به همراه رفیق همفکرش مراد فرهادپور و نیز چند جوان که متاثر از ایده‌های چپگرایانه این دو بودند آن را سر و سامان می‌دادند. در مقالاتشان درباره ادبیات و هنر نیز بیشتر از این‌که ملاحظات ادبی و هنری را دخیل کنند، مناسبات سیاسی و اجتماعی چپ‌ها را رواج می‌دادند.
اباذری سال 1352 از دانشگاه تهران لیسانس ارتباطات گرفته و پس از انقلاب نیز مدرک کارشناسی ارشد و دکترایش را در رشته جامعه‌شناسی از همین دانشگاه دریافت کرده است. جالب است که با وجود نگاه کاملا غرب‌گرایانه‌اش به جامعه‌شناسی، او هیچ‌گاه در خارج از کشور تحصیل و تدریس نکرده است.
بیشترین حجم کار او، مربوط به مقالاتی است که برای نشریه ارغنون نوشته یا ترجمه کرده. علاوه بر این، کتاب‌های «خرد جامعه‌شناسانه» و «نیویورک - کابل» را در کارنامه دارد که این دومی، نشانه‌شناسی واقعه یازده‌سپتامبر است.

انتقادهایش از کجا می‌آید؟
تهران-فرانکفورت

یوسف اباذری را به قرابتش با آرای اعضای مکتب فرانکفورت می‌شناسند؛ مکتبی آلمانی که مرتبط است با نظریه انتقادی. این مکتب را ماکس هورکهایمر در دهه ۱۹۳۰ میلادی در قالب یک انجمن پژوهش‌های اجتماعی در فرانکفورت تأسیس کرد. در این مکتب هم بحث‌های مرتبط با فلسفه مطرح بود و هم نظریه اجتماعی نئومارکسیسم.
انتقادهای اباذری، بیشتر مبتنی بر روش چپ‌های اولیه مکتب فرانکفورت است. گاه عصبیت اباذری را در سخنرانی‌هایش که به جای ارائه منطق‌های علمی در جامعه‌شناسی در آنها، تند و تیز و آتشین سخن می‌گوید، به همین منتقدهای فرانکفورتی نسبت می‌دهند. مهم‌ترین اندیشمندان مکتب فرانکفورت، فریدریش پولاک، والتر بنیامین، تئودور آدرنو(که اینجا تصویرش را می‌بینید)، هربرت مارکوزه، اریک فروم و ماکس هورکهایمر و بعدها یورگن هابرماس و آلفرد اشمیت بودند. این مکتب از آغاز سال‌های دهه ۱۹۶۰ میلادی، نقش مهمی در بررسی و نگرش منتقدانه به فرضیه‌های علمی و آموزش و پرورش در چارچوب نئومارکسیسم داشت. حرف اساسی اهالی فرانکفورت را باید در نظریاتشان درباره سرمایه‌داری ببینید. آنها معتقد بودند صنعت فرهنگ با ابزارهایش چون رسانه‌های جمعی سرمایه‌داری لیبرالی را که خودجوش بود به «سرمایه‌داری سازمان‌یافته تبدیل کرده است. این، نکته‌ای است که اباذری بارها به آن اشاره کرده و با همین تحلیل به جنگ لیبرال‌ها رفته است.

اباذری را از کجا شناختیم؟
مرتضی پاشایی در دانشگاه تهران

«اتحاد نامقدس مردم و حکومت در سیاست‌زدایی»؛ این عنوان پرحاشیه‌ترین سخنرانی یوسف اباذری بوده است؛ آذر 1395 و کمی پس از تشییع جنازه میلیونی مرتضی پاشایی، که همه را با این گستره حاضران در مراسم تشییعش متعجب کرده بود، اباذری به دانشگاه تهران آمد و به مردمی که به جای باخ و بتهوون، مرتضی پاشایی گوش می‌دهند تاخت. اباذری می‌گفت موسیقی پاشایی مبتذل‌ترین نوع موسیقی پاپ است و رسانه‌های لیبرال با رواج ‌دادن نوع موسیقی او و امثالش می‌خواهند مردم را نسبت به امور اساسی بی‌توجه کنند. او می‌گفت اینها نهایتا به فاشیسم می‌انجامد. آن سخنرانی نیز مثل این سخنرانی قدیمی که تازه به آن توجه شده، پر بود از لحظاتی که خیلی‌ها را عصبانی کرد. موافقان و مخالفان ایده اباذری، تا مدت‌ها درباره آن بحث کردند و حالا که دوباره اباذری به صدر خبرهای فرهنگ و اندیشه برگشته، دوباره به آن سخنرانی ارجاع داده می‌شود.

جنجال جدید بر سر چیست؟
اخلاقِ بحث بحثِ اخلاقی
خیلی‌ها در این پنج روز گفتند که اباذری باید اخلاق بحث را رعایت می‌کرد و براهنی را «دلقک» نمی‌نامید و اگر این کار را نمی‌کرد شاید می‌شد حرف‌هایش را شنید.
اباذری در واقع اخلاق بحث را رعایت نکرده، اما در این میان وضع دیگری هم شکل گرفت و آن این‌که عده‌ای معتقد بودند وقتی براهنی دچار بیماری زوال حافظه شده و نمی‌تواند از خود دفاع کند، حمله اباذری به او اخلاقی نبوده است.
این در حالی است که باز همه فراموش می‌کنند این فایل کوتاه، بریده‌ای از یک سخنرانی قدیمی و مربوط به ده سال پیش است درباره «گئورگ لوکاچ و مودهای اجتماعی» و اباذری با براهنی آلزایمری مواجه نبوده است.
هر چند که چه براهنی دچار آلزایمر باشد چه نباشد، اباذری می‌توانست برای اطلاق نه‌چندان محترمانه‌اش دلایلی نیز بیاورد تا حرفش صرفا در حد توهین باقی نماند.

در رسانه‌های رسمی چه گذشت؟
تسویه‌حساب با خبر سوخته
سه‌شنبه‌شب بود که فایل صوتی کوتاه حرف‌های اباذری منتشر شد. چهارشنبه و پنجشنبه هیچ رسانه‌ای واکنشی به حرف‌ها نشان نداد، انگار طبق معمول منتظر بودیم واکنش‌ها در شبکه‌های اجتماعی داغ شود تا بعد سراغش را بگیریم. دیروز، مشخصا دو روزنامه، ماجرای جد ید اباذری را روی جلد برند؛ اولی «هفت صبح» و دیگری «سازندگی». هر دو روزنامه که با سه روز تاخیر به این سوژه پرداخته‌اند، این را هم پیگیری نکرده‌اند که این سخنرانی مربوط به چه زمانی است. هر دو، از این سخنرانی به عنوان «تازه‌ترین سخنرانی» یاد کرده‌اند در حالی که از پنجشنبه گذشته مشخص شد این سخنرانی مربوط به ده سال پیش و انتشار آن نیز مربوط به سه سال پیش بوده است.
در این میان روزنامه «هفت صبح» هم با تیتری غیرخبری و هم با جمع‌آوری فرازهایی از دیگر سخنرانی‌های اباذری، سعی کرد نکاتی به این سوژه که دیگر در شبکه‌های اجتماعی به لحاظ خبری مصرف شده بود، بیفزاید اما «سازندگی»، هم تیترش خبری بود و هم به اصل ماجرا و انتقادها چیزی اضافه نکرده بود. این روزنامه طرحی را روی جلد برده که در آن اباذری، تیشه به دست دارد و می‌خواهد به سمت کوه، که اینجا از پرتره براهنی ساخته شده، حمله ببرد. علاوه بر این، این روزنامه، براهنی را روی جلد رمان‌نویس معرفی کرده و این در حالی است که منتقد ادبی و شاعر بودن او، به همان اندازه رمان‌نویس بودنش مهم بوده‌اند. نویسنده گزارش این روزنامه، اباذری را «جامعه‌نشناس» خطاب کرده و حسابی از خجالت او درآمده است. البته می‌دانیم که اباذری پیش از این با محمد قوچانی که سردبیر این روزنامه است جدل‌های کلامی داشته و مهم‌تر از او با سیدجواد طباطبایی که مراد قوچانی و جریانش محسوب می‌شود. اباذری سال گذشته در یکی از سخنرانی‌هایش در دانشکده علوم اجتماعی در این‌باره گفته بود: «نقش محمد قوچانی و نشریات او در هژمونیک‌کردن ایده بازار آزاد در ایران است. گسترش ایده ایرانشهری در سطح جامعه، مرهون تریبونی است که نشریات قوچانی در اختیار سیدجواد طباطبایی قرار داده‌اند.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها