احسان خواجه امیری
کد خبر: ۱۲۲۳۶۹۰
ابر مسافر

با توام ابر مسافر وطن پرنده ها کو
با توام ابر مسافر گریه ها و خنده ها کو
دنیا دیوار و زندون منو از خودم رها کن
تا شبو ازم بگیری اسم فردارو صدا کن
اینجا شلاق و زنجیر اینجا آسمون کوتاه اینجا سقف آرزوها به بلندی یه آهه
من اسیرم اما زنجیر تو اسارت غروره آرزومه پر کشیدن وطن پرنده دوره
با توام ابر مسافر که تنت داغ زمینه روی آفتابو نپوشون بذار دنیارو ببینه
ما میخواستیم از ترانه واسه هم خونه بسیازیم مث عاشقای قصه دل به آسمون ببازیم
ما میخواستیم اما دنیا پر سنگ و پر خاره تو بباری یا نباری برامون فرقی نداره
بذار دنیارو ببینه اونکه آفتابی ترینه لونکه بارون میشه هر شب رو تن گلای میشینه
اونکه ابری میشه گاهی تو چشای گریه آلود اونکه بارونیه جنسش اونکه عاشقه زمین بود
اینجا شلاق و زنجیر اینجا آسمون کوتاه اینجا سقف آرزوها به بلندی یه آهه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها